eitaa logo
°•| ترک گناه |🏴•°
2.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
119 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ #دعا برای ظهورش چه لذتی دارد غلام درگه مهدی چه #عزتی دارد بمان همیشه #منتظر و بی قرار دیدارش که انتظار ظهورش چه قیمتی دارد #اللهمـ_عجل_لولیڪ_الفرج🌺 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐 🍃🌹🍃🌹 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ #ترک_گناه ● @tarkgonah1
🌸🍃 درفـضای مـجازی اگر آدم درست وارد بشـــود،خـوب است‌ اما اگر برود غرق بشود، نه‌خوب نیست. جای خطرناکی است؛ خیلی باید آدم مراقب باشد . #فضــای_مجـــازی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ #ترک_گناه ● @tarkgonah1
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️شرح حدیث: خوش بحال شیعیان ما، آنانی که در غیبت ولی ما به ریسمان ما چنگ زده اند. 🎤 باصدای دلنشین #شهید_شیخ_احمد_کافی #اللہم_عجل_لولیڪ_الفرج ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ #ترک_گناه ● @tarkgonah1
⚪️ ❣ ⚜دیکته زندگیمان پر از غلط است 😔 ولے⇦نگران نباش ❌ 🔰خود‌ش گفته قبل از نمره دادن اگر پشیمان شوی غلط هایتــ را پاک میکنم ✅ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ @tarkgonah1
°•| ترک گناه |🏴•°
🌹فوايد ترك خودارضای ❌ قسمت دوم 1⃣1⃣ سرماخوردگيتون خيلي كم ميشه .افرادي كه اينكارو ميكنند هر دوسه
🔵 🔻🔰قسمت اول🔰🔻 💬✍🏻 اولین قدم ترک خودارضایی، تصمیم جدی به ترک این اعتیاده؛ تا تصمیم جدی برای ترک نگیری، هیچ کس دیگه ای نمیتونه بهت کمک کنه... ☑️تصمیم به ترک خودارضایی، از شناخت ضررهاش میاد که در بخش ضررهای خودارضایی توی ربات، به ضررهای این کار کثیف در روح و جسمت پی میبری. 🔻الآن‌وقتشه‌یه‌تصمیم‌جدی‌بگیری🔻 ⚡️تو این که خدا خودارضایی رو حرام کرده شکی نیست؛ و همه میدونیم که خودارضایی یک گناه اعتیادآوره که انرژی زیادیو از ما میگیره...🤕🤒 🌀پس حالا که میدونی اشتباهه، واضحه که نباید به یه کار اشتباه ادامه داد❕ 🎗یه کاغذ و قلم بردار و یه بنویس... 💯این خیلی تاثیر داره👌🏻 📝کاغذ رو جایی دور از دید بقیه نگهداری کن، و هر وقت تردید کردی، دوباره بخونش...👀 میتونی یه جایی تو گوشیت بنویسیش📱 ✨باید به خدا توسل کنی؛✨ ❣بگو خدایا❕کمکم کن بزارمش کنار.😢 😇با امام زمانت حرف بزن و بگو مولاجان❕منو بخر؛ تو منو نخری،شیطان میخره...😭😈 🀄️این توسل به خدا و ، قدم اوله اما تا همیشه باید با گامهای بعدیت همراه باشه...😉✌️🏻 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ @tarkgonah1
💟آیت الله مجتهدۍ تهرانے (ره): 🔺همیشه مقید به توبه باشید، بعد از آن مردید..... 🔺غسل نشاط را هم نیت کنید که وقتی عبادت می کنید نشــــــــاط داشتــــــــه باشیـــــــد😊 دیدید آدم گرسنه ، چه با نشاط غذا میخـــــــــــورد❓😋 🔺آدمــــــــی که خوابـــــــــش می آیــــد چه با نشــــــــاط میخوابد و لذت می بـــــــــرد❓ ✅عبــــــــادت هم نشاط می خواهد، مـــــــاها برای عبادت کــــِـــسِل هستیم. لذا باید مُقَیـــــــد باشـــــــید غُسل نشاط انـجام دهیــــــــد،❤️ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ @tarkgonah1
°•| ترک گناه |🏴•°
قسمت #153رمان سجاده صبر🍃🌸 از خونه که بیرون زد، هوای تازه به جفتشون انرژی داده بود، فاطمه نگاهی سر س
قسمت سجاده صبر 🌸🍃 سهیل با یک لیوان آب وارد شد و به سمت فاطمه گرفت. فاطمه آب رو نوشید و تشکر کرد، سهیل مضطرب نگاهش میکرد که فاطمه گفت: چرا اینجوری نگاه میکنی؟ یه دل درد داشتم عزیزم! -یه دل درد وقتی بچه ای توی دلته یعنی خیلی چیز، از کی دل درد گرفتی؟ -از دیروز -خون ریزی که نداشتی؟ فاطمه با شرمندگی نگاهش کرد و آروم گفت: یک کم سهیل که ترسیده بود با صورتی رنگ پریده گفت: از کی؟ -نگران نباش سهیل چیزیم نیست -میگم از کی؟ از امروز؟ فاطمه که میترسید حقیقت رو بگه چیزی نگفت، سهیل عصبانی نگاهش کرد و گفت: با توام، از کی خون ریزی داشتی و به من نگفتی؟ فاطمه چند لحظه مکث کرد و بعد با صدای آرومی گفت: از دیروز ... دیشب میخواستم بهت بگم اما خیلی خسته بودی، بعدش هم خون ریزی قطع شده بود، امروز دوباره شروع شد ... سهیل عصبانی از جاش بلند شد و به سمت کمد رفت و گفت: -لباست رو عوض کن میریم دکتر که عقل ناقصت رو نشون بدیم ببینیم میتونن کاری واسش کنن یا نه، پاشو فاطمه که میدونست سهیل خیلی عصبانیه چیزی نگفت، مطمئن بود اگر اتفاقی افتاده باشه دیگه کاری از دست کسی بر نمیاد نمیدونست باید دعا کنه بچه چیزیش نشده باشه یا اینکه ...بعد از علی چطور اون همه تلاشی رو که برای تربیتش کرده بود میتونست تکرار کنه ... نه ... خسته تر از این بود که بخواد بچه ای تربیت کنه، همین ریحانه برای هفت پشتش کافی بود و دلش هم نمی خواست بچه ای رو به دنیا بیاره و بسپارتش به دست دنیا که هر جور خواست تربیت شه ... کاری که می خواد خوب انجام نشه، بهتره هیچ وقت شروع نشه ... با این وجود عصبانیت سهیل مجبور به اطاعتش کرده بود از جاش بلند شد و پشت سر سهیل از اتاق خارج شد. هرروز ساعت 🌹✨🌹✨🌹 @tarkgonah1 🌹✨🌹✨🌹
در ٤٠ سالگی افراد با تحصیلات کم و زیاد مثل همند (حتی افراد با تحصیلات کمتر پول بیشتری در می آوردند.) در ٥٠ سالگی زشت و زیبا مثل همند ( مهم نیست چقدر زیبا باشین. توی این سن چروک ها و لک هاي تیره رو نمیشه مخفی کرد.) در ٦٠ سالگی مقام بالا و پایین مثل همند (بعد از بازنشستگی حتی یه پادو هم از نگاه کردن به رییسش اجتناب می کنه.) در ٧٠سالگی خونه ی بزرگ و کوچک مثل همند (تحلیل مفاصل، سختی حرکت، فقط یه محیط کوچیک برای نشستن لازمه) در ٨٠ سالگی پول داشتن و نداشتن مثل همند (حتی موقعی که بخواین پول خرج کنین نمی دونین کجا خرجش کنین) در ٩٠ سالگی خواب و بیداری مثل همند (بعد از بیداری نمیدونين چیکار كنين ) ✔️زندگی رو آسون بگیرین. هیچ معمایی نیست که بخواید حلش کنین. در طولانی مدت همه ی ما مثل همیم. پس تمام فشارهای زندگی رو ✔️فراموش کن و ازش لذت ببر....!!!! ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹✨🌹✨🌹 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌@tarkgonah1 🌹✨🌹✨🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅دنیا دار مکافات است عبرت بگیریم این قصه را پلیسی عراقی روایت می کند که خود شاهد ماجرا بوده است ؛ میگفت : مردی بود که داشت ، هر روز حیوانی را سر می برید و به فروش می رساند .... در یکی از روزها زنی را در آن طرف خیابان دید که روی زمین افتاده بود ... به آن طرف دوید تا کمکش کند اما زن را در حالی یافت که چاقویی در سینه اش فرو کرده و رها ساخته بودند ،مرد تلاش کرد که چاقور را از سینه اش بیرون بیاورد و مردم او را در این حالت دیدند و با پلیس تماس گرفتند واورا متهم به کشتن آن زن نمودند ، پلیس او را برای تحقیقات به اداره برد و هر چه مرد ادعا کرد که بی گناه است و قضیه چنین نیست و قصد کمک داشته است حرفش را باور نکردند ... دو ماه را در زندان سپری کرد و بالاخره حکم اعدام برای او صادر کردند ... مرد که دیگر چاره ای برای خود نیافت به آنان گفت که قبل از اینکه مرا اعدام کنید بگذارید حرف خود را بزنم ... من قبلا در رودخانه با قایق کار می کردم و مردم را از یک سوی رودخانه به سوی دیگر می رساندم ..اما یک روز زنی را سوار کردم که آن زن بسیار زیبا بود و من در فکرش افتادم ... به خواستگاریش رفتم واو نپذیرفت تا اینکه یک سال گذشت و باز آن زن سوار قایقم شد و بچه ای را که پسرش بود همراه داشت ... من به او گفتم اگر خودت را در اختیارم نگذاری فرزندت را در آب غرق می کنم واو نپذیرفت و من سر فرزندش را در آب کردم ... آن زن با تمام توان خود فریاد می کشید اما فایده ای نداشت زیرا که کسی صدایش را نمی شنید .. پسر زیر آب صدایش قطع شد .. ومن او را در آب انداختم . سپس آن زن را کشتم و اورا نیز به آب انداختم ... در آن موقع کسی نفهمید و امروز این جزای همان کار است که می بینم ... ....‌اما این زن را من نکشته ام پس دنبال قاتل او بگردید.... 📚از مجموعه قصه های واقعی 🌹✨🌹✨🌹 ‌‌@tarkgonah1 🌹✨🌹✨🌹