7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آویزون خدا باش!
خدا اینجور آدمارو تحویل میگیره:)🙂
استادپناهیان
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅جماعتی که خدا توی قرآن فرموده حتی اگر پیامبر اسلام صلوات الله علیه ۷۰ بار براشون استغفار کنه خدا نمیبخشدشون❗️
🔰#استاد_راجی
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام حسین میخواد جذب کنی
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
Namaz04-48k.mp3
19.36M
چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
#جلسهچهارم
استادپناهیان
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
خواهرانم
از شما تمنا دارم!
به پهلوی شکسته فاطمه زهرا (س)
قسمتان می دهم که
حجاب را ؛ حجاب را ؛ حجاب را
رعایت کنید ...
#شهید_حمید_رستمی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
✨
اگه دیدی نمازت بهت لذت نمیده
قبل از تکبیر و شروع نماز بگو :
‹صلی الله علیک یا اباعبدالله›
این نماز محشر میشه..🌱
+آیتاللهمجتهدیتهرانی
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
کتاب رمان سلام بر ابراهیم #پارت۹۴ براي اولين عملياتهاي نفوذي در عمق مواضع دشمن آماده شديم. ابراهيم،
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۹۵
هنوز زياد دور نشــده بوديم که صــداي چندين انفجارآمــد. خودروها و نفربرهاي دشمن را ديديم كه در آتش ميسوخت.
مــا هم ســريع از منطقه خطر دور شــديم. پس ازچند دقيقه متوجه شــديم
تانكهاي دشمن به همراه نيروهاي پياده، مشغول تعقيب ما هستند. ما با عبور از
داخل شيارها و لا به لای تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن رسانديم.
با عبور از رودخانه، تانكها نتوانستند ما را تعقيب كنند.
محل مناسبي را در پشــت رودخانه پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم.
دقايقي بعد، از دور صداي هليكوپتر شنيده شد!
فكر اين يكي را نكرده بوديم. ابراهيم بالافاصله نقشهها را داخل يك كولهپشتي
ريخت و تحويل رضا داد و گفت: من و جواد ميمانيم شما سريع حركت كنيد.
كاري نميشــد كرد، خشابهاي اضافه و چند نارنجك به آنها داديم و با
ناراحتي از آنها جدا شديم و حركت كرديم.
اصلا همه اين مأموريت براي به دست آوردن اين نقشهها بود. اين موضوع
به پيروزي در عملياتهاي بعدي بسيار كمك ميكرد.
از دور ديديم كه ابراهيم و جواد مرتب جاي خودشان را عوض ميكنند و به سمت هليكوپتر تيراندازي ميكردند. هليكوپتر عراقي هم مرتب با
دور زدن به سمت آنها شليك ميكرد.
دو ساعت بعد به ارتفاعات رسيديم. ديگر صدايي نميآمد. يكي از بچهها
كه خيلي ابراهيم را دوســت داشــت گريه ميكرد، ما هيــچ خبري از آنها
نداشتيم. نميدانستيم زنده هستند يا نه.
يادم آمد ديروز كه بيكار داخل شــيارها مخفي بوديــم، ابراهيم با آرامش
خاصي مسابقه راه انداخت و بازي ميكرد.
بعد هم لغتهاي فارسي را به كردهاي گروه آموزش ميداد. آنقدر آرامش
داشت كه اصلا فكر نميكرديم در ميان مواضع دشمن قرار گرفتهايم.
وقتي هم موقع نماز شد ميخواست با صداي بلند اذان بگويد!
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۹۶
امــا با اصرار بچهها خيلــي آرام اذان گفت و بعد بــا حالت معنوي خاصي
مشغول نماز شد. ابراهيم در اين مدت شجاعتي داشت كه ترس را از دل همه
بچهها خارج ميكرد. حالا ديگر شب شده بود. از آخرين باري كه ابراهيم را
ديديم ساعتها ميگذشت.
به محل قرار رسيديم، با ابراهيم و جواد قرار گذاشته بوديم كه خودشان را
تا قبل از روشن شدن هوا به اين محل برسانند.
چند ساعت استراحت كرديم ولي هيچ خبري از آنها نشد. هوا كمكم در
حال روشن شدن بود. ما بايد از اين مكان خارج ميشديم. بچهها مرتب ذكر
ميگفتند و دعا ميخواندند. آماده حركت شــديم کــه از دور صدايي آمد.
اسلحهها را مسلح كرديم و نشستيم.
چند لحظه بعد، از صداها متوجه شديم كه ابراهيم و جواد هستند. خوشحالي
در چهــره همه موج ميزد. با كمك بچههاي تازه نفس به كمكشــان رفتيم.
سريع هم از آن منطقه خارج شديم.
نقشــههاي به دســت آمده از اين عمليات نفوذي در حملههاي بعدي بسيار
كارســاز بود. اين جز با حماسه بچههاي شجاع گروه از جمله ابراهيم و جواد
به دســت نميآمد. فردا ظهر ابراهيم و جواد مثل هميشه آماده و پرتوان پيش
بچههــا بودند. با رضــا رفتيم پيش ابراهيــم. گفتم: داش ابــرام، ديروز وقتي
هليكوپتر رسيد چه كار كرديد؟
با آرامش خاص و هميشــگي خودش گفت: خدا كمك كرد. من و جواد
از هــم فاصله گرفتيم و مرتب جاي خودمان را عوض ميكرديم و به ســمت
هليكوپتر تيراندازي ميكرديم.
او هم مرتب دور ميزد و به سمت ما شليك ميكرد. وقتي هم گلولههايش
تمام شد برگشت. ما هم سريع و قبل از رسيدن نيروهاي پياده به سمت ارتفاع
حركت كرديم. البته چند تركش ريز به ما خورد تا يادگاري بمونه!
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1