فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از: شهید احمد مشلب
به: حجاب استایل ها
#عادی_سازی_بیحجابی
#کشف_حجاب
#حجاب
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
تعریف بهتان و تهمت.mp3
18.27M
📌تعریف بهتان و تهمت
🍃تفاوت بهتان و تهمت
👈چند مثال
🌹بیانی از آیت الله آقامجتبی تهرانی
❌خروج از ولایت خدا
#تهمت_بهتان
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه ♥️↓
👌آموزش توحید عملی در یک دقیقه
🌷درود بر روح بزرگ شان
#دفاع_مقدس
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
M1-06-3-sath-etiad-jensi _ @tarkgonah1_1.mp3
43.55M
6⃣ جلسه ششم - سه سطح اعتیاد جنسی
از مقام اول دوره ترک خودارضایی مس به طلا
در این جلسه سطح اول و دوم و سوم اعتیاد جنسی را میشناسیم. ماهیت این اعتیاد، پیش رونده است. یعنی کسی که به سطح اول مبتلا است، به مرور زمان به سطح دو کشیده میشود و در نهایت و سطح سه و در نهایت...😔
#ترک_خودارضایی #ترک_اعتیاد_جنسی
#ترک_شهوت #ترک_چشم_چرانی #درمان_زودانزالی #درمان_زود_انزالی
#مقام_اول ۶
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
@tarkgonah1_M1-07-farib-jahan-ba-elm.mp3
38.43M
7⃣ جلسه هفتم - فریب جهان با علم
از مقام اول دوره ترک خودارضایی مس به طلا
در این جلسه افشاگری میکنیم. پشت پرده «علم» در جهان، خصوصا در زمینه مسائل جنسی را بیان میکنیم.
چرا خداوند فقط ازدواج رو برای ارضای غریزه جنسی مجاز دانسته؛ ولی «علم روز» میگه خودارضایی و هر کار دیگه ای هیچ مشکلی نداره؟ آیا میشه علم دروغ باشه؟
#ترک_خودارضایی #ترک_اعتیاد_جنسی
#ترک_شهوت #ترک_چشم_چرانی #درمان_زودانزالی #درمان_زود_انزالی
#سکس_تراپی #سکسولوژی #آلفرد_کینزی #موسسه_کینزی
#مقام_اول ۷
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شتر در خواب بیند پنبه دانه!
این آرزو را در کشور مَرد پرور ایران به گور خواهید برد👌
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•✨| ترک گناه |✨•°
کتاب رمان سلام بر ابراهیم #پارت۱۹۹ علي نصرالله: يكي از مســئولين اطلاعات را ديدم و پرسيدم: يعني چي
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۲۰۰
عصــر همان روزخبر رســيد حاج حســيني، معاون گــردان كميل هم به
شــهادت رسيده و بنكدار، ديگر معاون گردان به سختي مجروح است. همه
بچهها در قرارگاه ناراحت بودند. حال عجيبي در آنجا حاكم بود.
٭٭٭
بيستم بهمن ماه، بچهها آماده حمله مجدد به منطقه فكه شدند. يكي از رفقا
را ديدم. از قرارگاه ميآمد. پرسيدم: چه خبر؟
گفت: الان بيســيمچي گردان كميل تماس گرفت. با حاج همت صحبت
كرد وگفت: شارژ بيسيم داره تموم ميشه، خيلي از بچهها شهيد شدند، براي
ما دعاكنيد. به امام سلام برسونيد و بگيد ما تا آخرين لحظه مقاومت ميكنيم.
با دلي شكسته و ناراحت گفتم: وظيفه ما چيه، بايد چه كار كنيم؟
گفت: توكل به خدا، برو آماده شو. امشب مرحله بعدي عمليات آغاز ميشه.
غروب بود. بچههاي توپخانه ارتش با دقت تمام، خاكريزهاي دشمن را زير
آتش گرفتند.
گردان حنظله و چند گردان ديگر حركتشان را آغاز كردند. آنها تا نزديكي
كانــال كميل پيش رفتند. حتی با عبور از موانع به کانال ســوم هم رســيدند،
اما به علت حجم آتش دشــمن، فقط تعداد كمي از بچههاي محاصره شــده
توانستند در تاريكي شب از كانال خارج شوند و خودشان را به عقب برسانند.
اين حمله هم ناموفق بود، تا قبل از صبح به خاكريز خودمان برگشــتيم. اما
بيشتر نيروهاي گردان حنظله در همان کانالهاي مرزي ماندند. در اين حمله و
با آتش خوب بچهها، بسياري از ادوات زرهي دشمن منهدم شد.
٭٭٭
21 بهمن 1361 بود. هنوز صداي تيراندازي و شليكهاي پراكنده از داخل
كانال شنيده ميشد.
به خاطر همين، مشخص بود كه بچههاي داخل كانال هنوز مقاومت ميكنند.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۲۰۱
اما نميشد فهميد كه پس از چهار روز، با چه امكاناتي مشغول مقاومت هستند؟!
غروب امروز پايان عمليات اعلام شد. بقيه نيروها به عقب بازگشتند.
يكي از بچههایي كه ديشب از كانال خارج شد را ديدم. ميگفت: نميداني
چه وضعي داشتيم! آب و غذا نبود، مهمات هم بسياركم، اطراف كانالها هم
پُر از انواع مين!
ما هر چند دقيقه گلولهاي شليك ميكرديم تا بدانند هنوز زندهايم. عراقيها
مرتب با بلندگو اعلام ميكردند: تسليم شويد!
لحظات غروب خورشيد بسيار غمبار بود. روي بلندي رفتم و با دوربين نگاه
ميكردم.
انفجارهاي پراكنده هنوز در اطراف كانال ديده ميشد. دوست صميمي من
ابراهيم آنجاست و من هيچ كاري نميتوانم انجام دهم.
آن شب را كمي استراحت كردم و فردا دوباره به خط بازگشتم.
٭٭٭
عراقيها به روز 22 بهمن خيلي حساس بودند. حجم آتش آنها بسيار زياد
شد. خاكريزهاي اول ما هم از نيرو خالي شد. همه رفتند عقب!
با خودم گفتم: شايد عراق قصد پيشروي دارد؟! اما بعيد است، چون موانعي
كه به وجود آورده جلوي پيشروي خودش را هم ميگيرد!
عصر بود كه حجم آتش كم شد. با دوربين به نقطهاي رفتم كه ديد بهتري
روي كانال داشــته باشد. آنچه ميديدم باوركردني نبود! دود غليظي از محل
كانال بلند شده بود. مرتب صداي انفجار ميآمد.
ســريع پيش بچههاي اطلاعات رفتم و گفتم: عراق داره كار كانال رو تمام
ميكنه! آنها با دوربين مشاهده كردند، فقط آتش و دود بود كه ديده ميشد.
اما من هنوز اميد داشتم. با خودم گفتم: ابراهيم شرايط بدتر از اين را سپري
كرده، اما به ياد حرفهايش، قبل ازشروع عمليات افتادم و بدنم لرزيد.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1