🍃🌺 #خـــدا_ببخش آخـرین شبهــاست کم کم رفع زحمت میکنیم جیبمان خالیست احساس خجالت میکنیم #الهی_العفـو 💔😔 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ #ترک_گناه ● @tarkgonah1

قسمت #133رمان سجاده صبر🌸🍃 ضربان قلبش از 244 هم باالتر رفته بود، هر لحظه که میگذشت تا اون مرد حرف بزنه احساس میکرد االن قلبش از قفسه سینش میزنه بیرون.. مرد پرستار مستقیم توی چشمهای سهیل نگاه کرد و گفت: متاسفم ... هر کاری از دستمون براومد انجام دادیم .... اما ... برای چند لحظه دنیا برای سهیل متوقف شد، چند بار پلک زد، انگار ادامه حرفهای اون مرد رو نمیشنید، فقط دید مرد بعد از گفتن یک سری حرف رفت و سهیل موند و راهروی خلوت بیمارستان ... سهیل موند و اون همه خاطره، سهیل موند و ... غم از دست دادن پسر دوست داشتنیش... انگار باورش نمیشد زیر لب زمزمه کرد: علی... علی دوست داشتنی من ... رفت؟ ... نمیتونست سر پا بایسته، چشمهاش تار میدید، مجبور شد چند بار پلک بزنه تا بتونه چیزی ببینه ... با خودش چند بار تکرار کرد: علی؟ دروغ گقت... حتما اون پرستار دروغ گفت ... اما وقتی دکتر هم از اتاق عمل بیرون اومد و سری به افسوس تکون داد و بهش تسلیت گفت تازه فهمید همه چی حقیقت داره ... علی واقعا رفته بود ... نفسهاش به شماره افتاد ... علی ... علی من ... رفت .... اشکهاش بی اجازه سرازیر میشدند، توی حیاط بیمارستان نشسته بود و زار زار گریه میکرد، مردمی که از اطرافش میگذشتند با ترحم بهش نگاه میکردند، سرش رو روی چمنهای اونجا گذاشت و گفت: خدا ... خدا ... خدایا علی رو ازم گرفتی... پسرم رو ازم گرفتی ... مایه جونم رو ازم گرفتی ... فاطمم رو نگیر... خدایا قول میدم تا آخر عمر بندگیت رو کنم .... خدایا قول میدم ... خدایا به ریحانم رحم کن ... خدایا رحم کن بهم ... خدایا ریحانم رو بی برادر کردی ... بی مادر نکن ... خدایا جونم رو ازم نگیر ... فاطمم رو ازم نگیر ... صداش بر اثر گریه به لرزش افتاده بود، از ته دل فریاد زد: خدا .... +++ ساعت 44 شب بود که سها و پدرمادر سهیل و مادر فاطمه رسیدند، وقتی وارد بیمارستان شدند و به چشمهای پف کرده سهیل نگاه کردند قلب همشون از حرکت ایستاد... نمیدونستند چی شده... -سهیل چی شده؟ چرا اینجوری ای؟ سهیل تمام توانش رو جمع کرد و گفت: هنوز زیر عملن دلش نمیخواست از مرگ علی چیزی بگه، هنوز زود بود، دل نگران فاطمه بود .. نمیدونست چی میشه، فقط دعا میکرد، بقیه هم بی خبر از مرگ علی مشغول دعا شدند #طرح_اختصاصی_کانال هرروز ساعت #10باماهمراه باشید 🌹✨🌹✨🌹 @tarkgonah1 🌹✨🌹✨🌹

❣ #سلام_امام_زمانم ❣ #هـوايـٺ ڪہ بـہ سرم می زند، ديگـر درهيچ هوایی #نميتوانم نفس بڪشم.... عجـب نفس‌گير اسٺ هوای #بی_تـو #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ #ترک_گناه ● @tarkgonah1

﷽ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟ (الرحمن_16_جزء 27) . . . تو بنشين و يكی يكی مهربانی هايت را بشمار ما هم می ايستيم و دست به سينه برای هر يكی اش هزار بار آب می شويم!! ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ #ترک_گناه ● @tarkgonah1

🍃🌺 👌همه یاد میگیرند زندگی کنند اما همه نمیتوانند زیبا زندگی کنند زندگی کردن یه عادته اما زیبا زندگی کردن یه فضیلت.. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ #ترک_گناه ● @tarkgonah1

🔴قرآن به سر گرفتن مخصوص شب قدر نیست! ✅به نقل از شیخ علی بهجت: 🔸آیت الله بهجت در شب های قدر ادعیه وارده در آن شب ها را مراعات می کرد 💎البته ایشان قرآن سر گرفتن را مخصوص شب قدر نمی دانست و معتقد بود که: 🌹 خیلی از عبادت ها وجود دارد که ما به جهت این که نوشته است در فلان زمان آن را باید بجا آورد، ما خود را از آن محروم می کنیم! 🔅لذا در وقت شدت و گرفتاری ها قرآن به سر گرفتن را توصیه می کرد و در ایام دیگر همانند شب های جمعه خود نیز مشغول این امر می شد. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ #ترک_گناه ● @tarkgonah1 🌸🍃🌺🍃🌺🌸🍃🌺🍃🌸 📘شیخ علی بهجت فرزند آیت‌الله بهجت

⛔️عاقبت زیاد غصه خوردن... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ........................................ #ترک_گناه ● @tarkgonah1

با روزه مرا صبور کن، یامهدے از خاطر من عبور کن، یامهدے افطار و سحر تو را تبسم کردم ای جانِ جهان!ظهور کن، یامهدے 🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼 ✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ ✨وآلِ مُحَمَّدٍ ✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ #ترک_گناه ⚫️ @tarkgonah1

دوست بد یا گناه ر ا برای تو خوشگل میڪند یا خودش گناهڪاراست دوست خوب تو را به یاد خدا می اندازد وقـتی ڪنارشی از گناه ڪردن شـــرم داری #مراقب_خودت_باش زیبا بیندیشیم🌹زیبا زندگی کنیم #ترک_گناه ⚫️ @tarkgonah1