eitaa logo
°•| ترک گناه |🏴•°
2.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
119 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتۍ‌شما‌وارد‌جمعۍ‌میشین........☝️ مراقبِ‌تاثیر‌دیگران‌روۍِ‌خودمون‌باشیم🌸 ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
🥺💔
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭ببینید این مادر شهید عزیز چقدر داغدار این شرایط فرهنگی جامعه هستند ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅بدون شرح ولی عالـــــــیه ✅نشر این پست قشنگ ، امر به معروف و نهی از منکر و صدقه جاریه است. ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
بخونیم🌹 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•| ترک گناه |🏴•°
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۶۴ به مدرسه‌اش که رسیدیم، فاطمه پای رفتن نداشت. چش
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۶۵ عمو می‌گوید حالا که فاطمه، موقع رفتنت نیست، برایش چیزی بنویس. چه پیشنهاد دلکشی! قلمم را برمی‌دارم که برای محبوبم نامه‌ای بنویسم. نامه جان دارد. نامه با همه پیام‌ها فرق دارد. دست‌ها، سطرهای نامه را روی کاغذ حک می‌کنند و حرف‌ها را ماندگار. نامه، چیزی بیش از صفر و یک است؛ بسیار بیش‌تر. می‌خواهم وقتی من نیستم آن را بخواند و دلش آرام بگیرد. نامه را روی میز فاطمه جا می‌گذارم... «فاطمه‌جان! عزیزم، دوستت دارم. دعا می‌کنم امتحاناتت را به خوبی پشت سر بگذاری و حالت هرروز از دیروز بهتر باشد. من هم به یادت خواهم بود. امیدوارم تو هم مرا یاد کنی. امیدوارم فاصله جسم‌هایمان، قلب‌هایمان را به هم نزدیک‌تر سازد تا بتوانیم ظرفیت عاشق شدن را پیدا کنیم. شنیدی می‌گویند زنده بودن فاصله گهواره تا گور است و زندگی کردن فاصله زمین تا آسمان؟ امیدوارم هرروز آسمانی‌تر شوی... تو هم برایم دعا کن. خداوند قلب‌هایمان را به رنگ خود درآورد و پاکمان کند... خ د د» 📝 «خ د د» اسمِ رمزِ «خیلی دوستت دارم» است؛ فاطمه می‌شناسدش... در این 63 روز که از نامزدی‌مان می‌گذرد، این اسم رمز را برایش زیاد نوشته‌ام!... 📔 ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۶۶ نماز را می‌خوانیم و با عمو راه می‌افتیم به سمت دانشگاه. تا ساعت ۲ شود، جانم به لب می‌رسد! در دانشگاه، می‌روم به سراغ رفقایم. مزار شهدای گمنام. با یکی‌شان دوست‌ترم! چه شب‌های زیادی که با هم سخن نگفته‌ایم و درد دل‌ها و گلایه‌ها و خواسته‌هایم را به جان نخریده‌اند... از روی سنگِ سرد، رویشان را می‌بوسم تا وجودم گرم شود... بالاخره در میدان صبحگاه جمع می‌شویم. حاج‌حمید آمده؛ عمو هم هست و حسین هم خودش را رسانده برای بدرقه‌مان. عمو را تنگ در آغوشم می‌گیرم و می‌بوسمش. بغض را پشت لبخندش پنهان می‌کند... دو گروه شده بودیم؛ قرار بود گروهی از ما به حلب برویم و گروهی به حماه. کار در حماه، پدافندی بود و در حلب، آفندی. نام مرا برای اعزام به حماه نوشته بودند. دلم رضا نبود. سوار ماشین که می‌شویم، شوخی‌ها شروع می‌شوند. بچه‌ها به حاج‌حمید که بیرون ماشین ایستاده و لبخند می‌زند می‌گویند اگر می‌خواستید امتحانمان کنید، دیگر بس است! همه می‌خندیم اما چشم‌های عمو بارانی است. تقصیر حسین است! وسط خداحافظی به عمو گفت عباس را حسابی تماشا کن؛ او برنمی‌گردد! حرف‌های حسین همان و شکستن بغض عمو همان. اشک‌های عمو آبی می‌شود که پشت سر مسافر می‌ریزند. راه می‌افتیم؛ دومین روزِ اردیبهشت‌ماه ۹۵. سه چهار ساعتی طول می‌کشد تا به آستانه پرواز برسیم. خانواده برخی از شهدای مدافع حرم هم آمده‌اند تا به زیارت بروند؛ با همین پرواز ما. بین بچه‌ها من تنها کسی هستم که با خودم گوشی هوشمند آورده‌ام! تا نشستم روی صندلی‌ام، تلفنم زنگ خورد. حاج‌آقا بروجردی، از اساتید روحانیِ دانشگاه بود. می‌خواست خداحافظی کند و التماس دعایی بگوید. شوخی‌جدی گفت یک داعشی را به نیت من بزن! من هم در این داد و ستد، یک بوسه طلب کردم. گفتم اگر علامه حسن‌زاده آملی را ملاقات کردید، دستشان را به نیت من ببوسید. پرسید کجایی؟ گفتم در آستانه پروازیم! -پرواز جسم یا پروازِ روح؟ -پروازِ جسم حاجی! ما رو چه به پرواز روح! -خب پرواز جسم، مقدمه پرواز روحه... 📔 ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرف های دختر ژاپنی درباره چادری شدنش... "امام رضا به من آفرین گفت!" ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
🔺این انقلاب نسل هایی را تربیت کرده است که دست از اعتقادشان بر نمی دارد ، حتی به قیمت جانشان ...