10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 #میلاد_پیامبر_اکرم(ص)
♨️دنیای اسلام و محنتهای بزرگ
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙رهبر معظم انقلاب
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
مداحی_آنلاین_ببینید_خداوند_چقدر_پیامبر_اکرم_ص_را_دوست_دارد_استاد.mp3
2.27M
🌺 #میلاد_پیامبر_اکرم(ص)
♨️ببینید خداوند چقدر پیامبر اکرم (ص) را دوست دارد
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استند آپ کمدی سیاسی محمدرضا شهبازی😂😂 خیلی خوبه
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
4_5839260454139988616.mp3
3.98M
📌چطوری امام زمانی بشیم؟!
#امام_زمان ♥️
#استاد_رائفی_پور
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرعا بر گردن همه ی شماست که این کلیپ را منتشر کنید
اگر یک عمل صالح در طول عمرمان بتوانیم انجام بدیم و قدمی برای ظهور برداریم و مورد قبول خداوند قرار بگیره، شاید انتشار همین کلیپ چند دقیقه ای باشه....
خواهشا تمام دوستان مذهبی و انقلابی این چند دقیقه را با دقت ببینند و نشر دهند
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 آیا خدا، از گناهان ما (هرچند که زیاد باشه...) میگذره؟
🎙آیت الله مجتبی تهرانی ره
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز ۳۴۴(تلنگر آمیز)
داستان علامه حسن زاده آملی و شکستن دل
🎙استاد عالی
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•✨| ترک گناه |✨•°
کتاب رمان سلام بر ابراهیم #پارت۱۸۲ قبل از اذان صبح احساس كردم كسي دستم را تكان ميدهد. چشمانم را به
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۱۸۳
جواد مجلسي:
آذر ماه 1361 بود. معمولا هر جا كه ابراهيم ميرفت با روي باز از او استقبال
ميكردند. بسياري از فرماندهان، دلاوري و شجاعتهاي ابراهيم را شنيده بودند.
يكبار هم به گردان ما آمد و با هم صحبت كرديم. صحبت ما طولاني شد.
بچهها براي حركت آماده شدند. وقتي برگشتم فرمانده ما پرسيد: كجا بودي؟!
گفتم: يكي از رفقا آمده بود با من كار داشــت. الان با ماشــين داره ميره.
برگشت و نگاه كرد. پرسيد: اسمش چيه؟ گفتم: ابراهيم هادي.
يكدفعه با تعجب گفت: اين آقا ابراهيم كه ميگن همينه؟!
گفتم: آره، چطور مگه؟!
همينطور كه به حركت ماشــين نگاه ميكرد گفــت: اينكه از قديميهاي
ُ جنگه چطور با تو رفيق شــده؟! با غرور خاصي گفتم: خب ديگه، بچه محل
ماست.
بعد برگشت و گفت: يكبار بيارش اينجا براي بچهها صحبت كنه.
مــن هم كلاس گذاشــتم و گفتم: ســرش شــلوغه، اما ببينم چي ميشــه.
روز بعــد براي ديدن ابراهيم به مقــر اطلاعات عمليات رفتم. پس از حال و
احوالپرسي و كمي صحبت گفت: صبركن برسونمت و با فرمانده شما صحبت
كنم. بعد هم با يك تويوتا به سمت مقرگردان رفتيم.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
کتاب رمان سلام بر ابراهیم
#پارت۱۸۵
ما از داخل يك شيار باريك با شيب كم به سمت نوك تپه حركت كرديم.
در بالای تپه ســنگرهاي عراقي كاملا مشــخص بود. من وظيفه داشــتم به
محض رسيدن آنها را بزنم.
يك لحظه به اطراف نگاه كردم. در دامنه تپه در هر دو طرف ســنگرهايي
به ســمت نوك تپه كشيده شده بود. عراقيها كاملا ميدانستند ما از اين شيار
عبور ميكنيم! آب دهانم را فرو دادم، طوري راه ميرفتم كه هيچ صدايي بلند
نشود. بقيه هم مثل من بودند. نفس در سينهها حبس شده بود!
هنوز به نوك تپه نرسيده بوديم که يكدفعه منوري شليك شد. بالای سر ما
روشن شــد! بعد هم از سه طرف آتش وگلوله روي ما ريختند. همه چسبيده
بوديم به زمين. درست در تيررس دشمن بوديم. هر لحظه نارنجك، يا گلولهاي
به سمت ما ميآمد. صداي ناله بچههاي مجروح بلند شد و...
درآن تاريكي هيچ كاري نميتوانستيم انجام دهيم. دوست داشتم زمين باز
ميشد و مرا در خودش مخفي ميكرد. مرگ را به چشم خودم ميديدم. در
همين حال شخصي سينه خيز جلو ميآمد و پاي مرا گرفت!
سرم را كمي از روي زمين بلند كردم و به عقب نگاه كردم. باورم نميشد.
چهرهايكه ميديدم، صورت نوراني ابراهيم بود.
يكدفعــه گفت: تويي؟! بعد آرپيجــي را از من گرفت و جلو رفت. بعد با
فرياد الله اکبر آرپيجي را شليک کرد.
سنگر مقابل كه بيشترين تيراندازي را ميكرد منهدم شد. ابراهيم از جا بلند
شد و فرياد زد: شيعههاي اميرالمؤمنين بلند شيد، دست مولا پشت سر ماست.
بچهها همه روحيه گرفتند.
من هم داد زدم؛ الله اكبر، بقيه هم از جا بلند شــدند. همه شليك ميكردند.
تقريبًا همه عراقيها فرار كردند. چند لحظه بعد ديدم ابراهيم نوك تپه ايستاده!
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
●آقا امیرالمؤمنین(علیهالسلام):
خداوندا؛ خواستههای بیمورد #دلم را ببخش!
| نهجالبلاغه،خطبه۷۸
#حدیث🌱
_
«پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
بر شما باد عفو و اغماض را. عفو و گذشت بر عزت و سرافرازی بنده میافزاید، شما گذشت داشته باشید خداوند شما را عزیز و سرافراز میگرداند.
(اصول کافی، ج ٣، ص ١٦٧)
_
#ببخشیمتاخداماروببخشه:)
#میلاد_پیامبر_اکرم✨
_
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1