مداومت بر دعای غریق باعث ثابت موندن در دین میشه،هر روز بخونیم
یاالله یارَحمٰن یارحیم یامُقَلِبَ الْقُلوب ثَبِّت قَلبی عَلیٰ دِینِک
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
روی پای خدا 06.mp3
8.45M
#روی_پای_خدا ۶ 👣
توکل، مرتبه داره ،
برای کسبِ هر مرتبه، باید تمرینات همون مرتبه رو طی کنی، تا در اون به تثبیت برسی.
وقتی یه مرحله رو فتح کردی،
نوبت به فتح قلهی بلندتر میرسه.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : #ترک_گناه مهمتر از انجام کار نیک
#حجت_الاسلام_والمسلمین_پناهیان
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
ازاونجایی که به گفته استاد پناهیان #ماه_رمضان ماه #امام_زمان هستش وبی انصافیه سی روز یاد حضرت نباشیم
وآیت الله قمی هم گفتن بهترین گزینه _سوره یس و _زیارت آل یس
بنظرم بیاین برای اینکه یاد حضرت باشیم صبح بعد نماز زیارت آل یس وبعد نماز ظهر هم سوره یس بخونیم ومیتونیم به تاکید استاد پناهیان آخرشب دعای افتتاح بخونیم
ان شاءالله درکانال بارگذاری میشه✨
دعای روز اول #ماه_رمضان 🌱✨
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز کن در
که جز این خانه
مرا نیست پناهی ….❤️
فرا رسیدن ماه عشق و مهربانی
ماه نیایش هستی
ماه سحرهای بی تکرار
مبارک باد 💫
امیرالمؤمنین علےعلیهالسلام:
در #ماه_رمضان بسيار دعــا و
استغفار کنيد؛دعا بلا و گرفتاری
را از شما دور مےسازد و بہ سبب
استغفار،گناهان شما محو مےشود..!
•📚وسائلالشيعة|ج۴•
#رمضان #حدیث 🌱
4528532853.mp3
11.82M
🎙خوش به حال شهدا
🔰 #سید_رضا_نریمانی
🌺 هدیه به شهدای امنیت
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
Arezoha_-_Yekta.mp3
6.97M
برید یه گوشه ساکت، با هندزفری گوش کنید :)
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
📖کتاب رمان یادت باشد...
#پارت_شصتونهم🔗
برای من خوشایند بود، هیچ وقت من از این همه توجهی که حمید به مادرش داشت ناراحت نمی شدم. اتفاقا تشویق می کردم و خوشحال هم می شدم. اعتقاد داشتم آقایی که احترام مادرش را دارد، به مراتب بیشتر از آن احترام همسرش را خواهد داشت. پرسیدم : «حمید! مرخصی چی شد؟ می تونی بیای جنوب یا نه؟» گفت: «دوست داشتم بیام، ولی انگار قسمت نیست. ماموریت کاری دارم. نمیشه مرخصی بگیرم.» گفتم: «این دوسال که همش درگیر کنکور و درس بودم دوست داشتم امسال باهم بریم، اون هم که این طوری شد.» گفت: «اشکال نداره تو اگه دوست داری برو، ولی بدون دلم برات تنگ میشه.» گفتم: «اگه آقامون راضی نباشه که نمیرم.» لبخندی زد و گفت : «نه عزیزم، این چه حرفیه؟ سفر زیارت شهداست. برو برای جفتمون دعا کن. با اینکه خیلی برایش سخت بود، ولی خودش من را پای اتوبوس رساند و راهی کرد. هنوز از قزوین بیرون نرفته بودم که پیامک های حمید شروع شد. از دل تنگی گلایه کرد. پیام داد: «راسته که میگن زن بلاست، خدا این بلا رو از ما نگیره!» سفر جنوب تازه فهمیدم چقدر به بودن کنار هم احتیاج داریم. کل سفر پنج روز بود، ولی انگار پنجاه روز گذشت. اصلا فکرش را نمیکردم این شکلی بشویم. با اینکه شب ها کلی به هم پیام میدادیم یا تماس می گرفتیم، ولی کارمان حسابی زار شده بود! شب آخر که تماس گرفتم، صدایش گرفته بود، پرسیدم: «حمید خوبی؟» گفت : «دوست دارم زودتر برگردی. تیک تاک ساعت برام عذاب آور شده. به هیچ غذایی میل ندارم.» گفتم: «من هم مثل تو خیلی دل تنگم. کاش حرفتو گوش داده بودم، می ذاشتم سر فرصت با....