6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : مراقب باش شیطان ذائقه ات را تغییر ندهد!
_ #حجت_الاسلام_والمسلمین_سعیدی _
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
.
#تفکر
‼️از #خواجه_عبدالله_انصاری پرسیدند:
⚜"عبادت" چیست؟
فرمود:
عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است...
پرسیدند: چگونه؟!
گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال
داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر
داشته باشی؛
"این نامش عبادت است."
پرسیدند:
⚜پس "نماز و روزه و خمس..."
این ها چه هستند؟؟؟
گفت: اینها "اطاعت" هستند که باید
بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام
دهد تا "انوار حق" بگیرد...
2_5229170928247654830.mp3
4.4M
شـَرحدُعـای
روزبیستـ و ششم ماهِمُبـارکرَمضـان 🌙
| آیـَتاللّه احمـد مُجتـَهدیتهرانی |
📖کتاب رمان یادت باشد...
#پارت_صدوپانزدهم🔗
ما امد. من و حمید معمولا خانه که بودیم کتاب می خواندیم برای خواهرم سکوت و آرامش حاکم بر جو خانه عجیب غریب بود. خیلی زود حوصله اش سر رفت. با لحنی که نشان از طاق شدن طاقتش می داد پیشنهاد داد: «بیا یک کم تلویزیون ببینیم. حوصلم سر رفت گفتم: تلویزیون ما معمولا خاموشه. مگه این که با حمید بشینیم اخبار یا برنامه کودک ببینیم! حقیقتش هم همین بود. خیلی کم برنامه های تلویزیون را دنبال می کردیم، مگر این که اخبار را نگاه کنیم یا می زدیم شبکه کودک تا لالایی های شبانه را گوش کنیم. حمید طبق فتوای حضرت آقا اعتقاد داشت هر برنامه و آهنگی که از تلویزیون پخش می شود لزوما از نظر شرعی بلااشکال نیست. به خاطر همین قرار گذاشته بودیم چشم و گوشمان هر چیزی را نبیند و نشنود. دیدوبازدیدهای عید که کمتر شد، با حمید قرار گذاشتیم اقوام نزدیک را برای ناهار یا شام دعوت کنیم. دوست داشتیم همه دور هم باشیم اما چون خانه ما خیلی کوچک بود، مجبور شدیم از مهمان ها سری به
سری دعوت کنیم. آن قدر جا کم بود که حتی همه برادرهای حمید را نمی توانستیم با هم دعوت کنیم. حمید دوست داشت هر شب مهمان داشته باشیم و با همه رفت وآمد کنیم. می گفت: «مهمون حبیب خداست. این رفت و آمدها محبت ایجاد میکنه. در خونه ما به روی همه بازه.» کار این مهمان نوازیها به جایی رسیده بود که بعضی از ایام هفته، دو، سه روز پشت هم مهمان داشتیم؛ هم شام، هم ناهار. چون دانشگاه می رفتم و این حجم کار برایم طاقت فرسا بود، دوست داشتم هر دو هفته یک بار یا نهایتا هر هفته یک بار مهمان بیاید، ولی بارها می شد که حمید تماس می گرفت و می گفت امشب مهمان داریم. میگفتم: «حمید جان میوه ها رو
📖کتاب رمان یادت باشد...
#پارت_صدوشانزدهم🔗
آماده کن ، چایی دم کن تا من برسم و خورشت رو بار بزارم . کلاس هایم تا غروب طول می کشید و مهمان ها زودتر از من می رسیدند! آن قدر وقت کم می اوردم که حتی فرصت نمی کردم لباس دانشگاه را عوض کنم. بعد از احوال پرسی با مهمان ها یکسره
می رفتم آشپزخانه و مشغول اشپزی می شدم. حتی وقت نمی کردم چادر معمولی سر کنم و با همان چادر مشکی پای اجاق گاز می رفتم. وقتی حمید این وضعیت را می دید، می گفت: عزیزم، واقعا ممنونتم . قبل ازدواج فکر میکردم فقط درس خوندن بلدی و وقتی بریم سر خونه زندگی، تازه باید آشپزی و خونه داری یاد بگیری. ولی تو همه کارها رو یک تنه انجام میدی. اگر کاری انجام می شد یا مهمان راه می انداختم حتما تشکر می کرد. همین باعث می شد خستگی از جانم در برود. مهمان ها را که راه می انداختیم، ظرف ها را من میشستم. حمید هم یا جاروبرقی میکشید یا می آمد ظرفها را خشک می کرد. اکثرا نمی گذاشت ظرفها را دست تنها بشورم. میگفتم: حمید! فردا صبح زود میخوای بری سرکار. برو استراحت کن، من خودم جمع و جور میکنم.» دست من را می گرفت، می نشاند روی صندلی و میگفت: «یا با هم ظرفها رو بشوریم، یا شما بشین، من بشورم. شما دست من امانتی. دوست ندارم به خاطر شستن ظرف دستهات خراب بشه.» وقتی این جمله که شما دست من امانت هستی را می شنیدم، یاد حرف روز اول ازدواجمان می افتادم که روی مبل نشسته بودم و به حمید گفتم: «از حضرت زهرا روایت داریم که می فرمایند هرزن سه منزل داره اول منزل پدر، بعد منزل شوهر، بعد هم منزل قبر. من در منزل رو به خوبی اومدم. امیدوارم منزل سوم رو هم روسپید باشم.» حمید جواب داد: «امیدوارم بتونم همراه خوبی برای تو در منزل دوم باشم و با عاقبت به خیری به
ای کاش
به افطار نگاهت
برسانی دل ما را
یـاابــاصــالــح...
#یاصاحبالزمان
#وقت_سلام 🕗
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا✋🏻❤
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضا الْمُرْتَضَى 🤲🏻
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلىٰ مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرىٰ
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلىٰ اَحَدِِ مِنْ اَوْلِیائِکَ
خدایا درود فرست بر علی بن موسی الرضا، امام پسندیده و با تقوای بی عیب و حجتت بر هر که روی زمین و هر که زیر زمین است، آن راستگوی شهید، درودی بسیار و کامل و پاک و به هم پیوسته و پیاپی و در پی هم مانند برترین درودی که بر یکی از اولیایت فرستادی.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
#صلوات_حضرت_زهرا
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرا✋🏻❤
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ
بار پروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی اش و فرزندان عزیزش (و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی)، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.
🌺🍃
رسول خدا (ص) به من گفت:
ای فاطمه هر کس بر تو صلوات فرستد، خداوند او را آمرزیده و در بهشت، هر کجا باشم، به من ملحق خواهد کرد.
📚 بحار الانوار، ج۴۳، ص۵۵
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
حاج آقا فاطمی نیا:
حضرت سجاد (علیه السلام) در شب بيست وهفتم ماه مبارك رمضان اين دعا را از ابتداي شب تا صبح تكرار ميفرمودند:
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الاِسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ»
((بارالها ! مرا روزی کن از خانه فریب (دنیا) کناره گیرم و به سرای جاوید آخرت رو نمایم و روزی من گردان که برای مرگ، پیش از اینکه اجل فرا رسد مهیا باشم.))
اگر در مضامين اين دعا دقت شود ، اميد است مواهب باطنيه اي به شخص داده شود.
°•| ترک گناه |🏴•°
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹* ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود:
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹*
ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود:
🌹محب اهلبیت
سرباز امام زمان🌹
🌹وان شاءالله شهادت 🍃🍃😍
*امشب هدیه میکنیم 10 صلوات و یا بیشتر به روح مطهرشهید والا مقام 🥀🕊️🥀*
*❤️#آیدا_قاسمی❤️*
💚💚💚💚💚💚💚
💞💞ان شاءالله #شهیده_آیدا_قاسمی*
دعاگویی تک تک ما باشد 🤲🏻❤️
*اجرتون باشهدا ان شاءالله❤️*
*#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع*
*#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَجبحقزینبکبرے*
*مشمولدعایشهداءباشید*
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1