°•| ترک گناه |🏴•°
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• #پارت_96🌹 #محراب_آرزوهایم💫 کلافه از تمام این ضعفها و کلافگیها لیوان
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°•
#پارت_97🌹
#محراب_آرزوهایم💫
تا صدای دایی به گوشم میرسه از جام میپرم، کش و قوصی به بدنم میدم و دستی به چشمهای پف کردم میکشم. از جام بلند میشم و به سمت آینه میرم، روسری صورتی رنگم رو از روی صندلی برمیدارم و با گیرهی جلوی آینه به صورت لبنانی میبندمش که صدای دایی بلند میشه.
- کو این دختر لوس ما؟
از حرف دایی لبخندی روی لبم میشینه. همینطور که چادر رنگیم رو سرم میکنم توی آینه به خودم میگم:
- دیشب یادت نره!
نفس عمیقی میکشم و دستگیره در رو پایین میکشم، به همه سلام میکنم و دایی به محض تموم شدن سلام احوال پرسیها با تک خندهای میگه.
- سلام سرکار خانم لوسین، چطوری؟
با اعتراض پشت چشمی نازک میکنم.
- عه دایی! من لوسم؟
با قاطعیت سرش رو تکون میده و حرفم رو تأیید میکنه.
- بله.
صدای خندهی مامان و حاجی بلند میشه اما مامان برای طرفداری ازم به میدون میاد.
- مهدی انقدر بچم رو اذیت نکن.
با خوشحالی از حمایت مامان ابرویی بالا میندازم و دایی هم به نشونهی تسلیم دستهاش رو بالا میاره.
- باشه بابا ما تسلیم.
بیاراده نگاهم به امیرعلی میافته که با لبخند کم رنگی نظاره گر ماجراست، کمی ابروهام به هم نزدیک میشن اما سریع نگاهم رو ازش میگیرم و به دایی میگم:
- کی میریم؟
روی مبل، کنار امیرعلی میشینه و با لحن بامزه همیشگیش میگه:
- اگه اجازه بدین دو لقمه صبحونه بخوریم بعد بریم.
- اجازه صادر شد.
خندهای میکنه و به سمت آشپزخونه روونهم میکنه.
- برو کمک مامانت انقدر نمک نریز.
بدون اینکه نگاهم به امیرعلی بیافته به سمت آشپزخونه میرم که با قابلمهی بزرگی توی دستهای مامان مواجه میشم.
- بیا داییت حلیم گرفته گرم کردم، بریز تو ظرف که ببریم.
کاسههای سفالی رنگین کمونی رو از داخل کابینت بیرون میارم و با ملاقه شروع میکنم به پر کردنشون که دایی میاد داخل آشپزخونه و بالای سرم میایسته.
- وای دایی ممنون! صبح حلیم خیلی میچسبه.
لبخندی میزنه و بعد جواب من نگاهش رو به مامان میده.
- نوش جان، راستی ملیحه جان من فردا میخوام برم پیش فرزانه، میشه نرگسم با خودم ببرم؟
مامان از کار میایسته و نگاهش و بین من و دایی میچرخونه.
- اگه خودش میخواد من مشکلی ندارم، آخه تازه از جنوب برگشته.
چشمهام از شدت ذوق میدرخشه و با ذوق میگم:
- وای آره، من موافقم.
توی دلم خداروشکر میکنم که موقعیتی ایجاد شد تا بتونم کمی از این وضعیت دور بشم.
- باشه پس برای فردا آماده باش.
در همین بین صدای حاجی بلند میشه.
- روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد.
مامان با خنده قابلمه رو داخل دست شور میزاره و جوابش رو میده.
- چشم، الآن میارم.
سر سفره به طور اتفاقی من و امیرعلی روبهروی هم قرار میگیریم. اصلا احساس خوبی از اون وضعیت ندارم، سعی میکنم هرچه زودتر غذام رو بخورم و از اون مخمصه خلاص بشم.
از دایی تشکر میکنم و با ظرفم به سمت آشپزخونه میرم، ظرفم رو داخل سینک میزارم و از اون ور به سمت اتاقم میرم تا برای رفتن آماده شم.
از داخل چمدونم یک مانتوی بلند آبی بیرون میکشم، تنم میکنم و یک روسری هم رنگش هم سرم میکنم و در آخر چادر مشکیم رو سرم میکنم.
دم رفتن نگاهم به قرآنم میافته و همراه خودم میبرمش تا برای بابا محسنم بخونمش...
🏴@TARKGONAH1
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°•
#پارت_98🌹
#محراب_آرزوهایم💫
نگاهی به ساعتم میندازم که عقربههاش چهار و ربع رو نشون میده، دستم سمت کیفم میره تا کلیدهام رو از بین شلوغیهای داخلش پیدا کنم و بقیه رو با صدای زنگ بیدار نکنم.
آروم کلید رو داخل در میچرخونم و با چهرهی هر سه نفرشون مواجه میشم که توی سکوت نشستن و در حال نوشیدن چای هستن.
- سلام، میز گرد تشکیل دادین؟
مامان که مشخصه تازه متوجه حضورم شده از جاش بلند میشه و به طرف آشپزخونه میره.
- سلام مامان جان، داییت کو؟
با خستگی تمام روی مبل میشینم و چشمهام رو میبندم.
- هرچی اصرارش کردم بیاد گفت کار واجب دارم باید برم.
با لحن نگرانی از حال و هوای خستهم میپرسه.
- خوبی؟
- آره خوبم ولی هوا چقدر گرم شده اینکه اول تابستونه بقیهش رو خدا بخیر کنه.
زیر چشمی نگاهی به حاجی میندازم که حسابی توی فکره و مشخصه از حرفی که میخواد به زبون بیاره دو دله.
مامان با شربت سکنجبینی سمتم میاد و روی میز روبهروم میزاره. سمت میز خم میشم و شروع میکنم به هم زدنش که بالاخره حاجی لب باز میکنه.
- نرگس جان.
- بله؟
لیوان چایش رو روی میز میزاره و کمی به لبهی مبل نزدیک میشه.
- میشه امشب شماهم همراه ما بیای؟
از تعجب چشمهام دو برابر معمول باز میشه.
- چرا؟
هم زمان با من امیرعلی هم سوال من رو از حاجی میپرسه اما هر دو خودمون رو جمع و جور میکنیم و کسی که بحث رو پیش میگیره منم.
- چرا میگین که منم بیام؟
- به عنوان خواهر امیرعلی توام باید مینا جان رو ببینی دیگه.
لحظهای جریان خون به مغزم قطع میشه و با من و من شروع میکنم به بهانه تراشی.
- ببخشید...اما...آخه...هانیه...یک سری تحقیق لازم داره...باید فردا بهش برسونم...مطمئنم با نبود من...اتفاقی نمیافته...ممنون که گفتین.
اما مسر تر از اونیه که بخواد به حال خودم رهام کنه.
- نمیتونی بدی به کس دیگهای و همراه ما بیای؟
قبل از اینکه لب باز کنم امیرعلی خودش رو وسط میندازه و از اتفاقی که قراره بیوفته امتناع میکنه.
- خب بابا جان اذیتشون نکنین شاید کارشون واجب باشه.
حاجی شونهای بالا میندازه و بیشتر از این اصراری نمیکنه.
- هر جور راحتی دخترم.
بدون اینکه ذرهای از شربت روبهروم رو بخورم زیر لب اجازهای میگیرم و از جام بلند میشم که صدای مامان بلند میشه.
- عه، بشین مامان جان شربتت رو بخور گرمات کرده.
- ممنون میل ندارم.
در سکوت به سمت اتاقم میرم و در رو هم پشت سرم میبندم.
با صدای اذون چشمهام رو باز میکنم که داخل سیاهی اتاق هیچ چیزی به چشمم نمیاد. از جام بلند میشم و کورسون کورسون به دنبال چراغ برق میگردم، روشنش میکنم اما اینطور که به نظر میرسه رفتن و خودم تنهام، سمت آشپزخونه میرم که برگهی یاد داشتی روی در یخچال میبینم.
«ما رفتیم مراسم خواستگاری...»
🏴@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
🌱◆#تفسیر [سوره بقره آیـــه۱۱۳] 🎙◆#استادقرائتی ✨◆#پیشنهاددانلود ⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆ ☜
02.Baqara.114.mp3
1.91M
🌱◆#تفسیر
[سوره بقره آیـــه۱۱۴]
🎙◆#استادقرائتی
✨◆#پیشنهاددانلود
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثر عجیب یک آه....!
#استاد_پناهیان
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
امام علی علیه السلام:
از انجام گناه در خلوت دوری کنید
که خداوند شما را می بیند
و شاهد، همان قاضی روز قیامت است...
🕊🪴
کانال ترک گناه1 ایتا_۲۰۲۴_۰۶_۱۳_۰۷_۵۶_۲۱_۷۵۲.mp3
709.3K
#صلوات_خاصه
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضاع
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
#صلوات_حضرت_زهرا
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرا_س ✋🏻❤
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ
بار پروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی اش و فرزندان عزیزش (و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی)، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#شبزیارتیارباب✨
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
May 11
°•| ترک گناه |🏴•°
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹* ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود:
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹*
ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود:
🌹محب اهلبیت
سرباز امام زمان🌹
🌹وان شاءالله شهادت 🍃🍃😍
*امشب هدیه میکنیم 10 صلوات و یا بیشتر به روح مطهرشهید والا مقام 🥀🕊️🥀*
*❤️#سید_محمود_اعتصامی❤️*
💚💚💚💚💚💚💚
💞💞ان شاءالله #شهید_سید_محمود_اعتصامی*
دعاگویی تک تک ما باشد 🤲🏻❤️
*اجرتون باشهدا ان شاءالله❤️*
*#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع*
*#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَجبحقزینبکبرے*
*مشمولدعایشهداءباشید*
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
😴 #اعمال وقت خوابیدن 😴
وضو گرفتن 👈 ثواب شب زنده داری
💢 برابر با هزار رکعت نماز، به گفته مولاء علی 💢
⤵️ يفْعَلُ اللّه ما يَشاءُ بِقُدْرَتِه، وَ يَحْكُمُ ما يُريدُ بِعِزَّتِه 🔸سه مرتبه🔸
↩️ سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق علیه السلام فرمود، هرکس سوره تکاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد.
🌷✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨🌷
💠ألْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ. ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ💠
🎁 هدیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز تولدش در هنگام خواب این بود که حضرت فاطمه (س) فرمودند این بهترین هدیه تمام عمرم بود.🎁
1⃣ سه مرتبه خواندن سوره توحید (قل هو الله احد... ) برابر با ختم قرآن است.
2⃣ صلوات بر من و پیامبران پیش از من سبب شفاعت خواهد شد (اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین)
🔸یک مرتبه🔸
3⃣ استغفار برای مومنین سبب خشنودی آنها از تو خواهد شد اللهم اغفرللمومنین والمومنات
🔸یک مرتبه🔸
4⃣ ذکر (سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر) 👈 ثواب حج و عمره را دارد.
🔸یک مرتبه🔸
التـــــماس دعــــ❤️ــــــا
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
4_5987713494760308023.ogg
2.12M
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی✋🏼🌱
قرار هرشب مون🌸
『بِســـمِاللهالرَحمــنِالرَحیــم』
📿 اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَ انْقَطَعَ الرَّجاءُ وَ ضاقَتِ الاْرْضُ، وَ مُنِعَتِ السَّماءُ و اَنتَ الْمُسْتَعانُ، وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْهُوَ اَقْرَبُ؛ يامُحَمَّدُ ياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين🤲🏼
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تصاویری جدید از پیاده روی #اربعین 1446 در منطقه راس البیشه - البصره
#24 _روز تا #اربعین🏴
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
یا حسین برکت زندگیم .mp3
5.85M
یاحسین برکت زندگیم
از این روضه هاست
#واحد🔊
#شب_جمعه🌙
#24_روز تا #اربعین🏴
#جواد_مقدم🎙
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
Mirdamad-ِDua-Nudba_۲۰۲۴_۰۷_۲۶_۰۵_۳۶_۲۰_۵۶۲.mp3
58.41M
#دعایندبہ
مداح: میرداماد
(اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج)
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
🌺🌸🌸قـرارصبــح🌸🌸🌺
سلام بر سیدالشهدا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌷🌷🌷
دعای سلامتی امام زمان (عج)
"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم"
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا
🌷🌷🌷
پر برکت می کنیم روزمان را با سلام بر گلهای هستی:
سلام بر
حضرت محمد(ص)
امام علی(ع)
خانم فاطمه(س)
امام حسن (ع)
امام حسین(ع )
پنج گل باغ نبی،
سلام بر
امام سجاد(ع)
امام باقر(ع)
امام صادق (ع)
گلهای خوشبوی بقیع،
سلام بر
امام رضا(ع)
قلب ایران و ایرانی
سلام بر
امام موسی کاظم(ع)
امام محمد تقی (ع)
خورشیدهای کاظمین،
سلام بر
امام علی نقی (ع)
امام حسن عسکری(ع )
خورشید های سامراء
و سلام بر
حضرت مهدی (عج)
قطب عالم امکان،
امام عصر و زمان
که درود وسلام خدا بر این خاندان نور و رحمت باد.
خدایا به حق این ۱۴ گل روزمان را پر برکت گردان به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللّهم صلی علی محـمد وآل محـمد و عجـل فی فرج موڶانا صـاحب الزمان عج الله و اید امامناالخامنه ای♥️
آمین یارب العالمین
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#ترک_گناه
● @tarkgonah1 ●
مداومت بر دعای غریق باعث ثابت موندن در دین میشه،هر روز بخونیم
یاالله یارَحمٰن یارحیم یامُقَلِبَ الْقُلوب ثَبِّت قَلبی عَلیٰ دِینِک
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
کانال ترک گناه1 ایتا_۲۰۲۴_۰۶_۱۳_۰۷_۵۶_۲۱_۷۵۲.mp3
709.3K
#صلوات_خاصه
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضاع
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
#سلام_امام_زمانم ✋🏻❤
#دعای_عهد
از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر کس چهل صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند و آن عهد این است:
✨
ִֶָ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ִֶָ
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ
اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ،
وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ
اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ
آنگاه سه بار بر ران خود دست مى زنى، و در هر مرتبه مى گويى:
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
✨
#اللهمعجللولیکالفرج 🤲🏻
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
این که گناه نیست 04.mp3
6.61M
#این_که_گناه_نیست 4
❌ گنـــاه؛
فقط دزدی، غیبت، تن فروشی، تهمت و... نیست.
✔️هیـچ خودفروشی،
بالاتر از تحمیل کردنِ استرس ها و هیجاناتِ کاذب، به خودمون نیست❗️
نگـــو؛ این که گناه نیست
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
زیارت امام زمان (عج) در روز جمعه🌹✨
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.
#جمعه | #امام_زمان❣
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲🏻
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ گِلِهی امام حسین علیهالسلام در خواب از یک زائر اربعینی!
#استاد_شجاعی
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
🌱◆#تفسیر [سوره بقره آیـــه۱۱۴] 🎙◆#استادقرائتی ✨◆#پیشنهاددانلود ⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆ ☜
02.Baqara.115.mp3
619K
🌱◆#تفسیر
[سوره بقره آیـــه۱۱۵]
🎙◆#استادقرائتی
✨◆#پیشنهاددانلود
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• #پارت_98🌹 #محراب_آرزوهایم💫 نگاهی به ساعتم میندازم که عقربههاش چهار
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°•
#پارت_99🌹
#محراب_آرزوهایم💫
نمازم رو که میخونم روی تختم دراز میکشم و از بیحوصلگی به تنگ میام، گوشیم رو برمیدارم تا به هانیه زنگ بزنم بلکه کاری داشته باشه بتونم انجام بدم و کمی از این حال بیرون بیام. بعد از دو تا بوق برمیداره که بیمقدمه میرم سر اصل مطلب.
- کجایی؟
- سلام، خوبم، تو چطوری؟
بیتفاوت به شوخیهاش جوابش رو میدم. - خیلی خب حالا. سلام، کجایی؟
- خونهی مادر شوهرم.
- هانیه تو خجالت نمیکشی یک سره اونجا پلاسی؟ باور کن که زشته.
به دقیقه نکشیده تلافی بیتفاوتی قبلم رو سرم در میاره.
- الآن زنگ زدی همینو بگی؟
کل ماجراهای امروز رو براش تعریف میکنم اما مثل همیشه حق به جانب شروع میکنه.
- ای کلک چرا نرفتی؟
بی اختیار کمی تن صدام بالا میره.
- چرا باید میرفتم؟
- آرام باش عزیزم، حیف اعصابت نیست؟ یک خواستگاریه دیگه عقد که نیست.
- هانیه جان میبندم قشنگم یا نه؟ اصلا من چرا به تو زنگ زدم؟
خندهی بلندی سر میده، بحث رو ول میکنه و میره سر کار اصلیم.
- برای فردا یک سری متن آماده کردم که برات میفرستم، بیزحمت بنرشون کن.
کارش رو قبول میکنم و بعد از مکالمهای کوتاه تلفن رو قطع میکنم، انگار دوباره انرژی به رگهام تزریق میشه، با خوشحالی سمت لپتاپم میرم و تا آخرهای شب درگیر عکسها و بنرها میشم.
صدای چرخیدن کلید رو که داخل در میشنوم سریع چادرم رو سرم میکنم و از اتاق خارج میشم تا ببینم چه اتفاقاتی افتاده.
به محض دیدنشون لبخند مصنوعیای میزنم و میپرسم.
- چی شد؟ دهنمون رو شیرین کنیم؟
مامان در حالی که چادر مشکیش رو در میاره میگه:
- مامان جان توی یک جلسه که کسی جواب نمیگیره.
لبخند مصنوعیم تلخ و کم رنگ میشه و سرم رو به زیر میندازم.
- البته.
محمد آقا که از بدو ورود به اتاقش پناه برد و حتی یک کلمه هم حرفی نزد مامان هم بدون حرفی پیش میره، نگاهم به امیرعلی میافته که توی سکوت روی مبل نشسته و حسابی توی فکر فرو رفته پوزخندی میزنم و با کنایه میگم:
- انشاءﷲ به مراد دلتون برسین.
لحظهای سرش رو بالا میاره که لبخند کم رنگی روی لبهاش نمایان میشه اما دوباره سرش رو پایین میندازه و آروم زیر لب زمزمه میکنه.
- انشاءﷲ.
در ادامه از جاش بلند میشه و با اجازهای به سمت اتاقش میره. دوباره خودم تنها میمونم و کلی فکرها و سوالات بیپاسخ، تا به خودم میام با حرص به اتاقم میرم و همینطور که طول و عرض اتاق رو طی میکنم با خودم میگم:
- چرا هیچ کدومشون نگفتن چی شده؟ من الآن با این حجم از کنجکاوی چجوری بخوابم؟ عه عه عه پسرهی پرو خجالت نمیکشه همینجوری میگه انشاءﷲ بخدا یکم شرم و حیا بد نیست ماشاءﷲ حیا رو قورت داده یک آبم روش. اصلا به من چه ربطی داره؟
شونهای بالا میندازم و دوباره میشینم پشت سیستمم...
🏴@TARKGONAH1
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°•
#پارت_100🌹
#محراب_آرزوهایم💫
بعد از ظهر با فاصلهی کمی محمد آقا و امیرعلی از خونه خارج میشن و من و مامان تنها میمونیم در صورتی که از صبح مدام از حرف زدن باهام تفره میره و توی فکر و خیال خودش غرق شده، معلوم نیست به کدوم گناه ناکرده ازم دلخوره.
جلوی تلوزیون میشینم و شروع میکنم به عوض کردن کانالها اما هیجوره نمیتونم این سکوت و کنجکاوی بیش از حدم رو سرکوب کنم.
چادر رنگیم رو از روی دستگیرهی در اتاق برمیدارم و با صدای بلند میگم:
- من میرم پیش هانیه، باهام کار ندارین؟
یک ظرف کوچیک روی اپن آشپزخونه میزاره و برعکس لحن و نگاه مهربون همیشگیش میگه:
- داری میری این تخم مرغها رو هم ببر برای خالهت.
با این رفتارش شعلهی کنجکاویم رو دو چندان میکنه و رغبتم رو برای متوجه شدن این موضوع پیچیده بیشتر میکنه. چشمی زیر لب زمزمه میکنم و با ظرف تخم مرغها به سمت خونهی خاله راهی میشم.
تقهای به در میزنم که آقا نادر در رو باز میکنه.
- سلام نرگس خانم، خوب هستین؟
- سلام خیلی ممنون، هانیه خونه هست؟
از جلو در کنار میره و ازم استقبال میکنه تا برم داخل.
- توی اتاقشه داره درس میخونه.
- خیلی ممنون.
اول به سمت آشپزخونه میرم و بعد از سلام و احوال پرسی کوتاهی با خاله تخم مرغها رو بهش میدم و به سمت اتاق هانیه حرکت میکنم، تقهای به در میزنم تا ازش اجازه ورود بگیرم، چند ثانیهای نمیگذره که خودش با چشمهای پف کردم جلوی در ظاهر میشه. از قیاقهش خندهم میگیره که دستم رو میگیره و به داخل اتاق میکشونم.
- به چی میخندی؟
- تو مثلا درس میخونی یا تو خواب خوشی؟ باید به خاله و نادر خان بگم از این نو عروس قطع امید کنن، حالا حالاها فکر نکنم بتونی این واحد رو پاس کنی.
خمیازهای میکشه و با چشمهای بستهش لب میزنه.
- بهخاطر گفتن این چرت و پرتها من رو از خواب بیدار کردی؟
تا یادم میافته چرا اومدم دستشهاش رو میگیرم، به سمت تخت میکشونمش و میشینم که چشمهاش از تعجب باز میشه.
- چی شده؟
- خودت سریع، بدون درد، هرچی اطلاعات داری رو رو کن ببینم.
با گنگی خاصی به چشمهام خیره میشه و میپرسه.
- اطلاعات چی؟ دربارهی چی؟ چی رو باید بدونم؟
- هانیه من رو خنگ فرض نکن. ازت خواهش میکنم، منکه میدونم مامان همه چیز رو به خاله گفته خاله هم همیشه همه چیز رو به تو میگه.
- اگه منظورت خواستگاری دیشبه که منم نمیدونم، اتفاقا میخواستم بیام از تو بپرسم آخه صبح ساعتهای هشت و نه خاله اومد با مامانم حرف زدن بعد از اون مامان منم خیلی تو فکره، هرچیم ازش بپرسیدم چی شده گفت هیچی.
نگاهم رو به زمین میدوزم و با حالت متفکری زیر لب زمزمه میکنم.
- یک اتفاقی افتاده که به ما نمیگن، ببین کی گفتم!
صدای خندهش بلند میشه و از شدت خنده دستش رو روی دلش میزاره.
- نرگس جان یک خواستگاریه چرا ماجرا رو جناییش میکنی؟
از شدت خنده اون منم به خنده میام.
- مسخره، یکم جدی باش!
- ولی هرکاری میخوای بکنی باید بجنبی چون فقط یک هفته وقت داری.
کمی جابهجا میشم و با لحن سوالی منظورش رو از این حرف میپرسم.
- برای چی؟
کمی ناراحت میشه و لبهاش آویزون میشه.
- آخه تا هفتهی دیگه بابام میره و توام برمیگردی اینجا...
🏴@TARKGONAH1