eitaa logo
🚩 {ترک گناه1} 🏴
2.5هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
9هزار ویدیو
124 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
قالَ الامام الجواد(علیه السلام ) : مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاْجَلِ . امام جواد (علیه السلام):فرا رسیدن مرگ انسان ها، به جهت و ، بیشتر است تا طبیعی و عادی. ﴿كشف الغمّه، ج ۲ ، ص ۳۵۰﴾ ☜ 🌱
بخشی از وصیت شهیدمدافع حرم مجید سلمانیان: _ اگر می‌خواهید نذری کنید فقط نکنید، مثلا نذر کنید یک روز گناه نمی‌کنم هدیه به آقا صاحب الزمان(عج) از طرف خودم. یعنی از طرف خودتان عملی را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) انجام می‌دهید که یکی از مجربترین کارها برای آقا است. یا اگر می‌خواهید برای اموات کاری انجام دهید به نیابت از آن‌ها برای تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) نذر کنید. _ شادی روح همه شهدای مدافع حرم صلواتی بفرستیم
🌱 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: لَا تَنْظُرُوا إِلَى صَغِيرِ الذَّنْبِ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى مَنِ اجْتَرَأْتُم‏ به کوچکی نگاه نکنید بلکه به چیزی [نافرمانی خدا] که برآن یافته اید بنگرید.! ﴿📙کنز الفؤاد ج 1 ، ص 55﴾ ☜ ⚠️ ☜
💌¦ امام حسین علیه السلام «إِيّاك اَنْ تَكُونَ مِمّنْ يَخَافُ عَلَى الْعِبَادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَيَاْمَنُ الْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ». «مبادا از كسانى باشى كه از ديگران بيمناكند، و از كيفر گناه خود آسوده خاطرند». 📚تحف العقول، ص273 ☜
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : خَفِ اللّه َ كأنّكَ تَراهُ ، فإنْ كُنتَ لا تَراهُ فإنَّهُ يَراكَ ، فإنْ كُنتَ تَرى أنّهُ لا يَراكَ فَقد كَفَرتَ ، و إنْ كُنتَ تَعْلَمُ أنّهُ يَراكَ ثُمَّ اسْتَتَرْتَ عنِ المَخْلوقينَ بالمَعاصي و بَرَزْتَ لَهُ بِها فَقد جَعَلْتَهُ في حَدِّ أهْوَنِ النّاظِرينَ إلَيكَ. امام صادق عليه السلام : از خدا چنان بترس كه گويى او را مى بينى ؛ چه، اگر تو او را نمى بينى، او تو را مى بيند . اگر فكر كنى كه او تو را نمى بيند ، هر آينه كافر شده اى و اگر بدانى كه او تو را مى بيند و با اين حال دور از چشم مردم و در برابر ديدگان خدا كنى، بي گمان او را در حدّ پست ترين بينندگان خود قرار داده اى. .[📚بحار الأنوار : 70/386/48 .] ☜عالـم درمحضـر درمحضرخدا
امیرالمؤمنین علی علیه السلام ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ : بيكار ، بدى را جستجو مى كند و بيكار ، به سوى كشيده مى شود . 📚شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 303 ح 473. ☜ ⚠️ ☜ 📛
﴿یار و یاور باش در هر کار نیک 💌﴾ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوىٰ وَلا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ 🌱 📜و يكديگر را بر انجام كارهاى خير و پرهيزكارى يارى نماييد، و يكديگر را بر و تجاوز يارى ندهيد. (آیه ۲ سوره مبارکه مائده 📖) ☜ ⚠️ ☜
💡 آنچه باید از حاصل شود ، تقواست. این گونه نباشیم که فقط در ماه رمضان اطاعت خدا را بکنیم و در غیر آن ترک طاعت کنیم! بعضی فقط در ماه رمضان نماز میخوانند، خوش اخلاق هستند، دل نمیشکنند ! یا مثلا فقط در این ماه با حجاب مناسب هستند! عزیزان من قرآن که فرمود “کتب علیکم الصیام” برای این است که در این ماه ملکه ی برایمان حاصل شود ، نه اینکه فقط یک ماه رمضان عبادت کنیم و مابقی ایام را به حال خودمان باشیم! سعی کنید تا میتوانید نورهای کسب شده در این ماه را با نکردن حفظ کنید. اولیاء الله که به آن مقامات عالیه رسیدند در اثر حفظ همین انوار بود! -استاد فاطمی نیا (ره)-
یکی از عکسایی که لازمه قاب کنی، اینه هرموقع خواستی کنی نگاش کن:) !
✍🏻 رهبر معظم انقلاب: اصل قضیه، اجتناب از است که باید سعی کنیم در این ، ان‌شاءاللّه با تمرین و حدیث نفس و ریاضت، گناه را از خودمان دور کنیم. 📒 از کتاب در سایه‌سار رمضان، صفحه ۴۴ و ۴۵
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞 قسمت ۱۰ عادت داشت چفیه روی دوشش می انداخت بهنگام نماز... همان چفیه ای را که در سفر راهیان نور سال قبل خریده بود، چفیه را روی سرش انداخت، انگار که خسته شده بود،آرام به سجده رفت، ، آرام آرام گریه کرد، درد دل کرد، برای معبودش، که را داشت،.. خدااا چرااا... چرا نمیشه.! چرا نمیتونم نماز بخونم.!من که !. هرز نره،! با ، با مراقبم، خدایا خسته شدم...خدایا بخودت قسم..خسته شدم فقط تو میتونی کمکم کنی.فقط تو میتونی، من رو غیر تو ندارم.مگه نگفتی نگاهت رو !؟ مگه نگفتی ؟!میخای چکار کنی؟! امتحانه؟عذابه؟هرچی هست کافیه!!خدای من دارم کم میارم.. اگه نگاهم رفت!!اگه کردم!!.. اییییی واااای مننننن... نکنه کم بیارم، نکنه کاری بشه که نباید!!..دعوا نمیکنم،تهدید نمیکنم، خدایا بریدم چکار کنم از دست بنده هات!؟.. راهی، حرکتی، نشانه ای!!میدونم حواست هست،..البته که هست،اما میترسم... میترسم.. نتونم دووم بیارم!! خدا را قسم میداد... خدایا...بحق اهلبیتت. بحق زخم سکوت ٢۵ ساله مولا علی.ع. بحق چادر سوخته حضرت مادر.س. بحق لبهای تشنه امام حسین.ع. بحق دستهای بریده باب الحوائج.ع. خداااااکمکم کن میگفت. زار میزد و میگفت.ناله میکرد و میگفت. انگار که دردهایش تمامی نداشت. گفت و گفت...با صدای اذان صبح سر از سجده بلند کرد، چشمانش از شدت گریه متورم شده بود، سبک شده بود،.. سبک مثل ابر،خوشحال بود، بلند شد تا نمازصبحش را اقامه کند. نماز را که تمام کرد،.. ناخودآگاه به فکر آقابزرگ افتاد،میدانست که الان بیدار است، مگر میشد آقابزرگ نمازش اول وقت نباشد.! گوشی اش را برداشت، شماره را گرفت، صدای آشنای آقابزرگ در گوشش طنین انداز شد... _سلام آقابزرگ، خوبین، قبول باشه _سلام باباجان، الحمدلله،قبول حق، تو چطوری؟ صدایش با غم همراه بود. _الحمدلله.میگذره!! _چیه باباجان خیلی پکری!؟ طوری شده؟ همه خوبن؟ صدایش را صاف کرد، نمیخواست از غم و غصه اش چیزی بفهمد. _نه اقاجون چیز خاصی نیست، برای امروز هسین، یه سر بیام پیشتون!؟ _آره باباجان، حتما، ان شاالله که خیره، صبحونه منتظرتم _به شرطی که مهمون من باشین _زحمتت میشه باباجان _اختیاردارید، پس میبینمتون، یاعلی _علی یارت باباجان یادداشتی را روی آینه کنار در ورودی چسباند؛ ✍من رفتم پیش اقابزرگ ظهر منتظرم نباشین. یوسف سریع ماشین را از خانه خارج کرد... با ماشین تا سرکوچه راهی نبود.از سر کوچه شان حلیم با نون تازه خرید. ده دقیقه بعد به خانه اقابزرگ رسید.در دستش حلیم و در دیگری نان تازه بود. زنگ در را زد. صدای گرم خانم بزرگ در ایفون پیچید. _یوسف مادر تویی.؟ _سلام خانم بزرگ دیر که نکردم در با صدایی باز شد. _نه مادر خیلی هم بموقع هس.بیاتو یوسف درب را باز کرد... و وارد راهرو ورودی شد انتهای راهرو پرده ای آقابزرگ نصب کرده بود.پرده را با آرنجش کنار زد... _بیا مادر این چای رو بخور گرم بشی. صبحونه که نخوردی...چیشده مادر، خب حرف بزن... باسکوت که چیزی حل نمیشه! مهر سکوتش بازشدنی نبود... ادامه دارد... ✨✨💚💚💚✨✨ ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚
✨امام سجاد علیه‌السلام: اِيـّاكَ وَالإبْتـِهاجَ بالِذَّنْبِ، فاِنَّ الإبْتِهاجَ بِهِ اَعْظَمُ مِنْ ركُوُبِهِ مبادا به گناهى كه انجام داده‌اى خوشحال باشى، زيـرا اظـهار شـادى بخـاطـر از انجام آن «گناه» بزرگتر است. 📚 كشف الغمه، ج ۲، ص ۱۰۸ 🕊