☀️ به نام خدا
صبح به ما می آموزد که باور داشته باشیم
روشنایی با تاریکی معنا می یابد
و خوشبختی
با عبور از سختی زیباست ...!
سلام
صبح به خیر
🌺(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ سلام و ادب
روز سه شنبه زیبایتان به خیر
🌺اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ🌺
✅ ذکر روز سه شنبه :
(یا ارحم الراحمین /ای بخشنده ترین بخشندگان)(۱۰۰مرتبه)
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹
آیات صفحه🌹(301)🌹را تلاوت کرده و به پیامبران و امامان و خانم فاطمه الزهرا(س) و خانم معصومه (س)هدیه می نماییم:
☀️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
📚تلاوت روزانه ۱صفحه+فایل صوتی
🌷-----*~*💗*~*-----🌷
#پروازتاخدا🕊♥️👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
صفحهی ۳۰۱
جزء #۱۵
#سوره_مبارکه_الکهف
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
301-menshavi-tah.mp3
7.79M
تلاوت تحقیق استاد منشاوی ص۳۰۱
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
301_parhizgar.mp3
925.4K
📖صفحه ۳۰۱
👤️استاد #شهریار_پرهیزگار
#تحلیل_تلاوت :
سوره کهف آیات ۶۲ تا ۷۴ مقام بیات
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
301_menshavi.mp3
1.14M
📖صفحه ۳۰۱
👤️استاد #محمد_صدیق_منشاوی
#تحلیل_تلاوت :
سوره کهف آیات ۶۲ تا ۷۴ مقام سه گاه
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
#ترجمهی_سورهی_مبارکهی_کهف
و هنگامى كه از آنجا گذشتند، موسى به جوان همراهش گفت:
غذايمان را به ما بده كه ما از اين سفرمان رنج و خستگى ديديم. (62)
جوان گفت: ديدى [چه شد]؟ وقتى كنار آن صخره جاى گرفتيم، من فراموش كردم جريان ماهى را براى تو بازگويم، و كسى جز شيطان ياد آن را از خاطرم نبرد، و ماهى به گونهاى شگفتانگيز راه خود را در دريا پيش گرفت و رفت. (63)
موسى گفت: اين رويداد همان چيزى است كه ما در پى آن بوديم و اين نشانه ميعاد ماست؛ پس بىدرنگ ردّ پاى خود را دنبال كردند و بازگشتند. (64)
چون بدانجا رسيدند، بندهاى از بندگان ما (خضر) را يافتند كه از جانب خود رحمتى به او عطا كرده و از نزد خود دانشى به او آموخته بوديم. (65)
موسى به او گفت: آيا اجازه مىدهى به دنبال تو بيايم، با اين قرار كه بخشى از آنچه را كه به تو آموختهاند به من بياموزى تا به وسيله آن به راه درست رهنمون شوم؟ (66)
آن عالم (خضر) گفت: تو هرگز نمىتوانى همراه من باشى و بر روش آموزش من شكيبايى كنى. (67)
و چگونه بر چيزى كه دانشت بدان احاطه ندارد شكيبايى مىكنى؟ (68)
موسى گفت: اگر خدا بخواهد مرا شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد. (69)
خضر گفت: اگر دنبال من آمدى، از من درباره كارى كه انجام مىدهم چيزى مپرس تا خود از آن براى تو سخنى آغاز كنم. (70)
پس هردو به راه افتادند، تا وقتى كه سوار كشتى شدند، خضر آن را سوراخ كرد. موسى گفت: آيا آن را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى؟ به راستى كارى بس ناگوار كردى. (71)
خضر گفت: آيا به تو نگفتم كه هرگز نمىتوانى همراه من باشى و بر روش آموزش من شكيبايى ورزى؟ (72)
موسى گفت: مرا به فراموشى و غفلتم بازخواست مكن و به سبب كارم مرا در تنگنا قرار مده. (73)
سپس از كشتى پياده شدند و به راه افتادند، تا وقتى كه به پسرى نوجوان رسيدند و خضر او را كشت، موسى گفت: آيا شخص بىگناهى را بدون آنكه كسى را كشته باشد كشتى؟ به راستى كارى ناپسند مرتكب شدى. (74)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۱🌷
موسی و خضرـ قسمت اول:
روزی حضرت موسی در میان بنی اسرائیل سخنرانی می کرد. کسی از او پرسید: چه کسی در زمین از همه داناتر است؟ موسی گفت: داناتر از خودم سراغ ندارم. در این هنگام، به موسی وحی شد که ما بنده ای داریم که در مجمع البحرین(محل اتصال دو خلیج عقبه و سوئز) زندگی می کند و (در برخی موارد) از تو دانشمندتر است. موسی عرض کرد: آیا ممکن است او را ببینم؟ خدا فرمود: یک ماهی در زنبیل بگذار و حرکت کن. موسی همراه جوان باایمان بنی اسرائیل و جانشین خود یعنی «یوشع بن نون» به راه افتاد تا به صخره ای رسید. در آنجا قدری خوابیدند. در آن هنگام، ماهی در زنبیل جان گرفت و تکانی خورد و به طور شگفت انگیزی به دریا افتاد. یوشع این صحنه را دید؛ ولی فراموش کرد که به موسی بگوید. سپس دوباره به راه افتادند و بقیه ی آن روز و شب را تا بامداد راه رفتند. در آن هنگام، موسی به یوشع گفت: صبحانه مان را بیاور که از این سفر خسته شدیم. یوشع، ماجرای دیروز را برای موسی بازگو کرد و موسی نیز مانند هم سفرش شگفت زده شد. در این هنگام، موسی گفت: این همان نشانه ای بود که دنبالش بودیم، و از همان راهی که آمده بودند، بازگشتند تا به کنار صخره رسیدند. در آنجا، مردی را دیدند که با یک تکّه پارچه خود را پوشانده بود. او «خضر» بود. موسی به او سلام کرد و خود را شناساند و هدفش را از آمدن به آنجا بازگفت. خضر گفت: تو تحمّل با من بودن را نداری. خدا به من دانشی بخشیده که به تو نداده، و به تو علمی بخشیده که به من نداده است. موسی گفت: به خواست خدا خواهی دید که من فرد صبوری هستم و تو را نافرمانی نمی کنم. خضر گفت: اگر می خواهی دنبال من بیایی، حق نداری از کارهایی که من انجام می دهم، سؤال کنی تا اینکه خودم راز کارهایم را برایت روشن کنم. سپس از کنار دریا به راه افتادند. یک کشتی آمادهی حرکت بود. از سرنشینان کشتی خواستند که آن ها را نیز سوار کنند. آن ها خضر را شناختند و هر دو را رایگان سوار کردند. امّا همین که آن دو سوار کشتی شدند، خضـر، یکی از تخته های کشتی را با تیشه کَند. موسی گفت: این ها ما را بدون کرایه سوار کردند؛ چرا کشتی شان را سوراخ کردی؟ ممکن است همهی آنها غرق شوند. واقعاً کار زشتی کردی! خضر گفت: نگفتم نمی توانی صبر کنی؟ موسی گفت: مرا به سبب فراموش کاری ام بازخواست مکن و بر من سخت نگیر. سپس از کشتی پیاده شدند و در ساحل دریا به راه افتادند. در همین حال، به پسربچه ای رسیدند که با بچّه ها مشغـول بازی بود. خـضر، سر پـسر را گرفت و از بدنش جدا کرد و او را کشت. موسی با حیرت تمام پرسید: چرا خون بی گناهی را ریختی؟ چه کار ناپسندی کردی! ... .
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
aghaie_j25_Tahdir.mp3
4.01M
🔺تحدیر (تندخوانی) جزء بیست و پنجم قرآن کریم
👤 استاد معتز آقایی
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
parhizgar__j25_Tartil.mp3
12.63M
🔺ترتیل جزء بیست و پنجم قرآن کریم
👤 استاد شهریار پرهیزگار
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
💠 پوستر راهکارهای زندگی موفق در جز بیست و پنجم قرآن
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
5e67b2d99271595f192e9930_2828650887965794896.mp3
9.83M
🌺چکیده تفسیر جزء بیست و پنجم
مفسر:استاد زارعی (ستاد مهارتهای تفسیر قرآن کریم)
تحت نظارت حجه الاسلام والمسلمین قرائتی
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
هدایت شده از @پاسخهای نورانی
♦️زکات فطریه سال ۹۹ از سوی "رهبر انقلاب" اعلام شد
@AkhbareFori
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق (علیه السلام):
《چون فتنه ها مانند پاره های شب تار بر شما فرود آمد پس در آن هنگام به قرآن پناه ببرید》
سلام
صبح به خیر
🌺(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ سلام و ادب
روز چهارشنبه زیبایتان به خیر
🌺اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ🌺
✅ ذکر روز چهارشنبه :
یا حی و یا قیوم ( ای زنده و پاینده )
(۱۰۰مرتبه)
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹🌷🌼🌹
آیات صفحه🌹(302)🌹را تلاوت کرده و به پیامبران واماممان و خانم فاطمه الزهرا (س)و خانم معصومه(س)هدیه می نماییم:
☀️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
📚تلاوت روزانه ۱صفحه+فایل صوتی
🌷-----*~*💗*~*-----🌷
#پروازتاخدا🕊♥️👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
302_menshavi.mp3
1.18M
📖صفحه ۳۰۲
👤️استاد #محمد_صدیق_منشاوی
#تحلیل_تلاوت :
سوره کهف آیات ۷۵ تا ۸۰ مقام سه گاه
سوره کهف آیات ۸۱ تا ۸۳ مقام رست
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
#ترجمهی_سورهی_مبارکهی_کهف
خضر گفت: آيا به تو نگفتم كه هرگز نمىتوانى همراه من باشى و بر روش آموزش من شكيبايى كنى؟ (75)
موسى گفت: اگر پس از اين درباره چيزى از تو پرسيدم با من همراهى مكن كه قطعا از جانب من به عذرى رسيدهاى. (76)
پس به راه افتادند تا وقتى كه به مردم ديارى رسيدند و از اهل آنجا غذا خواستند و آنان از مهمان نمودن و غذا دادن به آن دو خوددارى كردند و در آنجا ديوارى را يافتند كه مىخواست فروريزد و خضر آن را استوار ساخت، موسى گفت: اگر مىخواستى بر آن دستمزدى مىگرفتى تا به وسيله آن غذايى تهيه كنيم. (77)
خضر گفت: اين سخن تو باعث جدايى ميان من و توست. به زودى دليل آنچه را كه نتوانستى بر آن شكيبايى كنى به تو خبر مىدهم. (78)
امّا آن كشتى، از آن بينوايانى بود كه در دريا كار مىكردند و معاش خود را از اين طريق تأمين مىنمودند. من خواستم آن را معيوب كنم، زيرا در كمين آنان پادشاهى بود كه هركشتى سالمى را به زور مىگرفت. (79)
امّا آن نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند و ما ترسيديم او با كفر و سركشى خود، آن دو را در تنگنا قرار دهد و بيازارد. (80)
پس خواستيم كه پروردگارشان براى آنان فرزندى را كه در ايمان و نيكوكارى از او بهتر و به رعايت حق خويشاوندى نزديكتر باشد، جايگزين او كند. (81)
و امّا آن ديوار، از آن دو پسر يتيم در شهر بود، و زير آن گنجى وجود داشت كه مال آن دو بود، و پدرشان مردى نيكوكار بود؛ پس پروردگارت خواست كه آن دو به توانايى خويش رسند و گنج خود را از آنجا بيرون آورند. اين به سبب رحمتى بود كه از جانب پروردگارت شامل حالشان شده بود. من آنچه انجام دادم از پيش خود نكردم، بلكه فرمان خدا را به جاى آوردم. اين بود دليل و خاستگاه آنچه كه نتوانستى بر آن شكيبايى كنى. (82)
و از تو اى پيامبر درباره ذو القرنين مىپرسند. بگو: به زودى درباره او از قرآن براى شما خواهم خواند. (83)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
302-menshavi-tah.mp3
8.64M
تلاوت تحقیق استاد منشاوی ص۳۰۲
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
صفحهی ۳۰۲
جزء #۱۶
#سوره_مبارکه_الکهف
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۲🌷
موسی و خضر قسمت2:
پس از کشته شدن آن پسربچّه به دست خضر و دوّمین اعتراض موسی به او، آن دو به سفر خود ادامه دادند؛ البتّه با این شرط که در صورت اعتراض مجدّدِ موسی به کارهای خضر، همراهی آنان به پایان رسد. آنها پس از مدّتی به شهر ساحلی ناصریه رسیدند. دیگر چیزی از زاد و توشه ی سفر برایشان نمانده بود و خستگی و گرسنگی به شدّت آنان را رنج می داد. برای همین از مردم شهر تقاضا کردند که آنان را میهمان خود کنند و بر سر سفره شان بنشانند؛ امّا مردم آن شهر که بسیار بخیل و تنگ نظر بودند، از پذیرایی ایشان خودداری کرده، آنان را به حال خود رها کردند. در همین حال که آنان در شهر قدم می زدند، به دیوار نیمه خرابی رسیدند که چیزی نمانده بود به زمین بریزد. خضر دست به کار شد، مصالحی فراهم آورد و آن دیوار را تعمیر کرد. حضرت موسی که خسته و گرسنه بود، و از همه مهم تر احساس می کرد شخصیّت خودش و همراهش در آن شهر خرد شده است، برای بار دیگر تعهّدش را فراموش کرد و معترضانه گفت که اگر می خواستی، می توانستی مزدی برای این کارت از مردم شهر بگیری تا گرسنگی مان را با آن برطرف کنیم. در این هنگام، خضر به موسی گفت: اینک وقت جدایی من و تو فرا رسید؛ ولی برایت می گویم که راز کارهایم چه بود:
1ـ آن کشتی را برای این سوراخ کردم که به افراد مستمندی تعلّق داشت که زندگی شان را با آن می گذراندند و اگر به مقصدی که داشتند، می رسیدند، کشتی شان توقیف و مصادره می شد؛ زیرا در آن طرف، پادشاه ستمگری فرمانروایی می کند که کشتی های سالم و خوب را به زور از آنان می گیرد، و من می خواستم کشتی شان کمی خراب شود تا آن پادشاه از گرفتنش منصرف شود.
2ـ آن پسربچّه را برای این کشتم که او در آینده به انسانی کافر و طغیانگر تبدیل می شد و اگر زنده می ماند، پدر و مادر باایمانش را به شدّت می آزرد و حتّی ممکن بود آنان را به کفر و گمراهی بکشاند. البته به جای او، خدا به زودی فرزند پاک و باایمانی را به آنان هدیه می کند که بسیار مهربان و بامحبّت خواهد بود.
3ـ آن دیواری که تعمیر کردم نیز متعلق به دو پسربچّه ی یتیم و بی سرپرست بود و زیر آن، گنجی قرار داشت که بعدها برای این دو پسربچّه مفید خواهد بود. پدر این دو یتیم، فرد صالح و نیکوکاری بود و خداوند برای او چنین پاداشی به فرزندانش داده بود. البته این را بدان که من هیچ یک از این کارها را خودسرانه نکردم و تمام آن ها، مأموریت الهی بود.
در حقیقت، خضر انسانی معمولی نبوده و وظایف معمولی هم نداشته است؛ بلکه شخصی بود که بنا بر ارتباط ویژه اش با جهان ملکوت، مأموریت های ویژه ای داشته که انسان های دیگر حتّی حضرت موسی که پیامبر خدا بوده چنین وظایفی ندارند.
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛