eitaa logo
اندیشکده تثبیت| حسینی
783 دنبال‌کننده
230 عکس
11 ویدیو
13 فایل
امیر حسینی؛ دکترای اقتصاد و متخصص طرح‌ریزی استراتژیک ارتباط با ما: @hosseini1444
مشاهده در ایتا
دانلود
آتش المپیک و پارادایم نار 🔹پوستر اختتامیه المپیک امسال نمادی از سقوط لوسیفر به زمین (بعد از رانده شدن از بهشت) بود. لوسیفری که از جنس آتش است و اساساً آتشی که در مشعل المپیک شعله‌ور می‌شود نماد دزدیدن آتش از زئوس خدای یونان توسط پرومتئوس است که در یونان باستان ریشه دارد. تحلیل پیش رو به دنبال تفکیک پارادایم‌ها در ورزش است. با ما همراه باشید... ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
اندیشکده تثبیت| حسینی
آتش المپیک و پارادایم نار 🔹پوستر اختتامیه المپیک امسال نمادی از سقوط لوسیفر به زمین (بعد از رانده ش
آتش المپیک و پارادایم نار 🔹المپیک 2024 نیز تمام شد و البته محملی شد برای تضارب آراء مختلف. تحلیل پیش‌ رو تحلیلی فراتمدنی و با نگاهی کلان‌نگر است و لذا نقد ما نقد مفاهیم و ساختارها و نهادهاست و قصد تکفیر و باطل خواندن افراد را نداریم بلکه هدف ما یک بحث عمیق علمی در تفکیک پارادایم‌ها و ارائه مفاهیم جدید است. 🔹پوستر اختتامیه المپیک امسال نمادی از سقوط لوسیفر به زمین (بعد از رانده شدن از بهشت) بود. لوسیفری که از جنس آتش است و اساساً آتشی که در مشعل المپیک شعله‌ور می‌شود نماد دزدیدن آتش از زئوس خدای یونان توسط پرومتئوس است که در یونان باستان ریشه دارد. 🔹ازمنظر قرآن کریم تقابلی تاریخی میان حق و باطل وجود دارد که همان تقابل اصحاب نور و اصحاب نار است. ملائکه از جنس نورند و شیاطین از جنس نار. و انسان مختار است که هر یک را برگزیند. انبیاء و ائمه پیشروان نورند و فلاسفه پیشروان نار‌. انقلاب اسلامی انفجار نور بود و انقلاب‌های مدرن غرب، انفجار نار. در ساختارهای مختلف اجتماع، معماری، اقتصاد، سیاست و ورزش این تقابل وجود دارد و هر ساختاری یا در پارادایم نور است یا پارادایم نار. طبق آیت الکرسی، هر ساختاری یا به سمت نور می‌رود یا به سمت ظلمات. کسی که در ظلمات باشد تنها دستاویزش نار است. 🔹نار بودن المپیک، در نوع ورزش‌ها، ساختارها، شیوه امتیازدهی، تبعات سیاسی و فرهنگی و تشدید سلبریتیسم بروز می‌یابد. برخی ورزش‌های المپیک ذاتا ریشه در پارادایم نار دارند نظیر ورزش آنگلوساکسونی فوتبال؛ و برخی نیز ریشه در پارادایم نار ندارند اما المپیک آن‌ها را به نفع خود مصادره می‌کند نظیر کشتی و شنا. ضمناً ازبین صدها ورزش در جهان، فقط برخی رشته‌ها در المپیک‌اند. 🔹نتیجه پارادایم نار، خشم و شهوت است و نتیجه پارادایم نور، ایمان و تسلیم. نتیجه پارادایم نار، غافل کردن ملل از تحولات سیاسی است و نتیجه پارادایم نور، بیداری ملل. نتیجه پارادایم نار، دور کردن زن‌ها از نقش مادری است و نتیجه پارادایم نور، مفتخر کردن زن‌ها به نقش مادری. 🔹یکی از معیارهای نورانیت ورزش، تبعیت از شرع است. هرچه تبعیت از شریعت و واجبات الهی انجام شود، آن ورزش نورآفرین است و هرچه حرام‌های الهی انجام شود آن ورزش ظلمانی‌تر و در پارادایم نار می‌باشد. ورزشکاری که به نامحرم دست می‌دهد، از بازی با اسرائیل ابایی ندارد، حجاب را رعایت نمی‌کند و هنگام ورزش آرایش غلیظ می‌کند و از توهین به مقدسات پروایی ندارد، در پارادایم نار و در ظلمات است. 🔹اما یکی از مثال‌های ورزش نور، ورزش زورخانه‌ای است که مرام پهلوانی و ذکر الهی در آن جاری و ساری است و مثال ورزشکار نورانی، ابراهیم هادی است که ورزشش مایه غرورش نشد و ایثار و گذشتش مثال‌زدنی بود. برخلاف توهم برخی مذهبی‌ها، ورزش نور و عملکرد ابراهیم هادی است که می‌تواند جذب ایجاد کند، نه صورتی‌بازی‌ها و نه زیر پا گذاشتن قوانین شرع. 🔹المپیک، محفلی برای هم‌افزایی سیستم های مختلف نار است: اقتصاد نار، معماری نار، سیاست نار و ورزش نار. اما هم‌افزایی نورها چگونه خواهد بود؟ اجمالا یکی از نهادهای موجود که هم‌افزایی سیستم‌های نور در آن مشهود است «پیاده‌روی اربعین» است که در آن، سیاست نور، معماری نور، اقتصاد نور و ورزش نور متبلورند. البته برای پارادایم نور، نهادسازی و نظریه‌پردازی به اندازه کافی انجام نشده است. 🔹ورزش نار صرفاً دائر مدار مفهوم انرژی در فیزیک است و ورزش نور دائر مدار مفهوم «ابعاث» در علم «جعل». مسأله ورزش نار، صرفاً طاقت داشتن تا انتهای رقابت است و مسأله ورزش نور، «استقامت» است تا انتهای مسابقه به سمت خیرات. کارکرد ورزش نار، برانگیختن حمیّت و هواء است و کارکرد ورزش نور، ایجاد سکینت و تثبیت در فؤاد. غایت ورزش نار، شهرت است و غایت ورزش نور، مقام شهود. الگوی تراز ورزش نار، سلبریتی‌های منحطّ هستند و الگوی تراز ورزش نور، شهدای متعالی. کنش‌های ورزشکاری که در پارادایم نار است، موجب غبارآلود کردن فضا و فتنه‌انگیزی و انحراف جامعه می‌شود اما کنش‌های ورزشکاری که در پارادایم نور است، موجب تبیین و فرقان حق از باطل می‌گردد. ورزش‌های نار موجب فعال‌سازی نفس مزینه و نفس اماره می‌شوند و ورزش‌های نور موجب فعال‌سازی نفس ملهمه و نفس مطمئنه. ورزش‌های نار ناشی از ساحت‌های صدر و شغاف نفس انسان هستند و ورزش‌های نور ناشی از ساحت‌های قلب و فؤاد. دغدغه ورزش نار، کسب مدارج قهرمانی است و دغدغه ورزش نور، فتوت و مروت. 🔹برای تحقق لااله‌الاالله باید ورزش‌های نار را نقد کرد و با تبیین ورزش‌های نور، طرح جایگزین ارائه داد. در این راستا جا دارد پایان‌نامه‌هایی نوشت، مقالاتی تدوین کرد و نظام مفهومی جدیدی را پایه‌گذاری نمود. هجرت از پارادایم ورزش‌های نار به پارادایم ورزش‌های نور، یکی از مؤلفه‌های مهم در تحقق گام دوم انقلاب اسلامی و تحقق جامعه هجری است. ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
شهر نار و شهر نور 🔹تصمیم جناب پزشکیان برای معرفی نامزد وزارت راه و شهرسازی، که رویکردش در تضاد با نگرش توحیدی و اسلامی است، و از سوی دیگر، اقبال دوستان به مبحث «نار و نور»، ما را بر آن داشت تا نقد و تبیین کوتاهی در این زمینه ارائه دهیم. در یادداشت‌های قبل اشاره شد که دو جبهه وجود دارد: جبهه نار و جبهه نور. و همچنین دو سبک معماری و شهرسازی وجود دارد: معماری و شهرسازی نار؛ و معماری و شهرسازی نور. 🔹مبنای پرومتئوس در افسانه‌های یونان باستان به همه علوم مدرن غرب تسری یافته و این امر در تاروپود علوم مدرن نهفته است. بسیاری از شهرها و بناهای غربی از همان ابتدا با محوریت فساد و فحشا پدید آمده‌اند و در دوران اخیر منتج به یک معماری مضطرب وحشی شده‌اند که آیتی از آتش جهنمی است که در قلب و فؤاد فلاسفه و تئوریسین‌های غربی وجود داشته است. 🔹خانه‌های بسیار کوچک و قوطی‌کبریتی مدرن -که استادان لیبرال ایران نیز آن را تبلیغ می‌کنند- آیت همان ضیق صدر فلاسفه است که در آتش جهنم به صورت «مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ» ظهور می‌یابد. از همین ضیق بودن خانه‌ها مفاسد فراوانی برمی‌خیزد و بخشی از عذاب‌های وزرای مسکن لیبرال، وزر و وبال همین مفاسد خواهد بود زیرا آن‌ها نیز در گناه این افراد شریک‌اند. 🔹در دنیا، این بناها اساساً بر لبه نار هستند أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ. مدیران این بناها نیز در قیامت مَأْوَاهُمُ النَّارُ. و سپس در آتش جهنم فَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ. اگرچه معماری جنسی و شهوانی، نمود اخصّ معماری نار محسوب می‌شود اما عموم معماری و شهرسازی مدرن که موجب اضطراب و تشویش و نه تسکین انسان می‌شود، مشمول قواعد پارادایم نار هستند. 🔹اما در جامعه هجری و با مبانی فکری نور، بسیاری از شهرهای تمدن اسلامی با محوریت زیارت پدید آمده‌اند ازقبیل مکه، کربلا، مشهدالرضا، قم، بیت‌المقدس و ... . و ازسوی دیگر طبق مبانی دینی، ما مأمور به دار واسعه و خانه‌های وسیع و همراه با درخت شده‌ایم نه خانه‌های چوب‌کبریتی. دار واسعه موجب شرح صدر و افزایش سعه و قدر در افراد می‌شود. 🔹 بعنوان مثال پیاده‌روی اربعین، یک مدل شهرسازی خاص ارایه می‌دهد که در آن زیارت محوریت دارد و مسیرها و جاده‌های منتهی به کربلا نیز با همین دغدغه ایجاد شده‌اند. در این مدل شهرسازی، صیرورت افراد به سمت امام است و مسأله اساسی این مسیر هجرت به سمت اوست. لذا بیوت و مساکن و منازلی هم که در مسیرها احداث می‌شوند فقط با هدف خدمت‌رسانی به زوار امام تأسیس می‌گردند. 🔹 چند رویکرد قرآنی به معماری وجود دارد ازقبیل رویکرد معمارمحور؛ رویکرد مقیم‌محور؛ و رویکرد اساس‌محور. در پارادایم نور، معمار و مقیم و اساس بنا، همگی از نور هستند. اولیای الهی مسکن‌شان نور است زیرا فرمود «سکنوا فی نورک». نور الهی در خانه‌های آن‌هاست: «مثل نوره... فی بیوت اذن الله». خط‌مشی‌گذاری آن‌ها نیز از نور است: «نورا تمشون به». 🔹نمونه معماری و هنر نار، مجسمه‌هایی نظیر مجسمه آزادی در آمریکاست که منظورش آزادی آتش هوا و هوس غربی است و نمونه معماری نور، کعبه است که به تعبیر قرآن، کعبه بیت عتیق است یعنی خانه آزاد. و ابراهیم نبی، پدر معماری موحدانه است. قرآن کریم ما را مأمور نموده که واجعلوا بیوتکم قبلۀ. یعنی خانه‌های خود را قبله قرار دهید. یکی از برداشت‌های مستفاد از این آیه این است که همانگونه که کعبه بیت عتیق است و از هرگونه پیرایه شرک آزاد است، ما مؤمنان نیز مأموریم که خانه‌هایمان از لوث و غل و زنجیرهای شرک و الحاد آزاد باشد و عتق از نار یا آزادی از آتش جهنم در تاروپود بیت ما محسوس باشد. ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
🔹۲۵ مردادماه ۱۴٠۳، اختتامیه نخستین جشنواره نظام اندیشکده‌ای جمهوری اسلامی به همت اندیشکده یقین برگزار شد و به لطف و عنایت الهی، اندیشکده تثبیت بعنوان یکی از اندیشکده‌های برتر شناخته شد. این امر باتوجه به اینکه اندیشکده تثبیت دارای کمترین بودجه و امکانات و کمترین نیروی انسانی است و در این مدت کوتاه تنها بخش کوچکی از ظرفیت آن بروز یافته، جای بسی شکر دارد. 🔹ان‌شاءالله بحول و قوه الهی، عزم این اندیشکده بر چند امر است: تبیین مبانی نظری اشاعه ایمان تبیین جنگ سرد جدید نقد اقتصاد لیبرال و تبیین الگوی قرآنی تبیین تقابل سلبریتیسم و شهید تبیین پارادایم‌های نار و نور ارائه مبانی قرآنی راجع‌به وقایع روز 🔹با ما همراه باشید و در اشاعه ایمان و انتقال مبانی معرفتی و قرآنی به دیگران نیز سهیم باشید. با سپاس فراوان ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
اربعین؛ آیت عظمای الهی 🔹بهترین و بالاترین تعبیر درباره اربعین را امام خامنه‌ای فرمودند تحت عنوان «آیت عظمای الهی». این تعبیر را ایشان برای هیچ پدیده دیگری به کار نبردند. این تعبیر بدین معناست که اربعین مجموعه‌ای از آیات است و درواقع پیوستاری نظام‌مند از آیات مختلف الهی است. درواقع اربعین نشانه‌ای است از جامعه هجری در زمان ظهور. اربعین آیت نظام‌های مختلف جامعه هجری است. کسی که این «آیت عظمی» را درک کند به «حکمت عظمی» می‌رسد. نظام‌های مختلف جامعه ظهور، برگرفته از قرآن است و درواقع امام درهنگام ظهور، جامعه را قرآن مجسم می‌کنند. برخی از نظام‌های قرآنی جامعه مهدوی که در اربعین، جلوه کوچکی از آن‌ها قابل‌رؤیت است بدین شرح‌اند: 1. نظام رزق و انفاق و برکت نظام ادب و محضریت نظام سرور و نضره و بهجت نظام وجلت و خشیت 5. نظام شرافت و کرامت نظام تسلیم و رضایت نظام بیعت و ذبحت و فضیلت نظام حمد و شکر و نعمت نظام آیت و حکمت و حقیقت 10. نظام هجرت و صیرورت نظام طهارت و طیبیت نظام خلت و ولایت و مودت نظام اخوت و الفت و محبت نظام صبر و حلم و بلاء 15. نظام نور و ضوء و بیضاء نظام وحی و اختیار و هدایت نظام ایمان و ایقان و احسان نظام کفالت و حمایت و وکالت نظام اعتماد و ثقت و وحدت 20. نظام توحید و غیرت نظام تفقه و تعقل و معرفت نظام اجتباء و اصطفاء و اصطناعت نظام سلامت و شفاء و طبابت نظام شرح و بسط و فراغت 25. نظام امنیت و سکینت و تثبیت نظام حراست و حفاظت و حصن نظام فلاح و مفازت نظام نصرت و قوت و عزت نظام فتوت و مروت و شهامت 30. نظام تفکر و فهامت و دراست نظام رحم و شفقت و رأفت نظام عفو و صفح و مغفرت نظام قدر و وسعت نظام رهب و اقتدار و غلظت 35. نظام تبیین و فرقان نظام مناسک و شعائر و عبادت نظام انابه و ایاب و توبه نظام امامت و امت نظام جهاد و شهادت 40. نظام لقاء و الحاق و زیارت 🔹چهل سیستم فوق، بخش کوچکی از نظام‌های موجود در اربعین هستند. این نظام‌ها و این نهادها هم‌اکنون در اربعین وجود دارند و کارآمدی خود را نشان می‌دهند و بعنوان طرح‌های جایگزین برای نظام‌های اقتصادی و فرهنگی و روان‌شناختی و سیاسی و اجتماعی قابل‌ارائه و عرضه هستند. از وظایف اولیه مؤمنین این است که برای این نظام‌های قرآنی نظریه‌پردازی کنند و آن نظریه‌ها را تدریس علمی و تبلیغ هنری نمایند و سیستم علمی و هنری جامعه را از لوث مفاهیم لیبرال پورنوکرات که جامعه را به سمت ژوئیسانس می‌برد و ممانعت از ظهور ایجاد می‌نماید پاک کنند ان‌شاءالله. ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
عقب‌نشینی مدبرین و غضب الهی 🔹امام خامنه‌ای طبق آیه ۱۶ انفال فرمود عقب‌نشینی غیر تاکتیکی موجب غضب الهی است. وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ. این قاعده قرآنی در موضوعات مختلفی قابل توجه است که در این جا به دو مورد اشاره می‌شود: 🔹ایشان چندی پیش شاخص‌های رأی اعتماد به وزرای کابینه را بیان کردند اما مجلس هیچ‌یک از این معیارها را رعایت نکرد و از همه آن‌ها عقب‌نشینی نمود. مذهبی‌های تکنوکرات در مجلس بخشی از این جریان عقب‌نشینی هستند. 🔹مورد دیگر، عقب‌نشینی درمقابل نفاق سلبریتی‌هاست. فرهنگ سلبریتیسم در تضاد ذاتی با فرهنگ شهادت است و لذا اینکه اخیراً سران سلبریتیسم فوتبال به زیارت سران شهدا و سیدالشهداء رفتند، معنایی جز یک نفاق خطرناک ندارد. سلبریتیها طبق تعبیر اندیشمندان غربی، خدایان بدکردار هستند و زیست لاکچری آن‌ها، بی‌غیرتی، بددهنی، فتنه‌انگیزی در جامعه و شهرت‌پرستی آن‌ها در تضاد کامل با فرهنگ سیدالشهداء است. عقب‌نشینی برخی مذهبی‌ها درمقابل سلبریتی‌های فوتبال مصداقی از این عقب‌نشینی است. 🔹جریان مدبرین، جریان عقب‌نشینی‌کنندگان است که اصطلاحاً به آنها مذهبی صورتی می‌گویند. این افراد دچار نفاق پنهان هستند و همین‌ها هستند که درمقابل جریان بی‌حجابی، جریان ربوی اقتصاد، جریان مد و فشن، جریان دیپلماسی ذلت و... کوتاه می‌آیند و عقب‌نشینی می‌کنند. خداوند بر این مذهبی‌ها غضب می‌کند. 🔹اما علت این غضب الهی چیست؟ علت این غضب، کور و کر شدن مدبرین است. مدبرین و عقب‌نشینی‌کنندگان دچار کری و کوری می‌شوند. آیات ۸۱ و ۸۲ نمل بیانگر این حکمت است: إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ. طبق این آیات، مدبرین چندان هدایت‌پذیر نیستند اما ایمان به آیات، راهکار نجات از این کوری و کری است. 🔹درواقع ایمان به آیات الهی موجب می‌شود شخص پیام خدا را بشنود و کور و کر نماند. وقتی کسی کور و کر نباشد عقب‌نشینی نخواهد کرد اما وقتی کور و کر باشد، از حرکت کردن باز می‌ایستد و از ترس عقب‌نشینی می‌کند. ریشه عقب‌نشینی جریان مدبرین، عدم ایمان به آیات الهی است. وقتی از نور ایمان بهره‌ای نداشته باشند، در ظلمات می‌مانند و هدایت آن‌ها سخت است. 🔹گناه جریان عقب‌نشینی، تعرّب بعد الهجرت است. در زمینه این گناه کبیره سابقا در همین کانال مباحثی عرض شد. مذهبی‌های مدبرین که از مواضع انقلابی خود عقب‌نشینی می‌کنند، جزء مغضوبین هستند؛ همان کسانی که هرروز بارها در نماز در سوره حمد، از اینکه جزء آن‌ها باشیم به خدا پناه می‌بریم. ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
اشاعه ایمان و اشعه نور 🔹بنا به حکم امام خامنه‌ای در دو سال اخیر مخصوصاً تیرماه ۱۴۰۲، مهم‌ترین وظیفه جوانان در این دوره، اشاعه ایمان است. این اشاعه ایمان حوزه‌های مختلف را در برمی‌گیرد: در اقتصاد، سیاست، معماری، هنر و... . اما مهم‌ترین متغیر اشاعه ایمان چیست؟ 🔹طبق آیات مختلف قرآن مخصوصاً در سوره حدید، مهم‌ترین متغیر در سنجش ایمان و اشاعه ایمان، مقوله «نور» است. هر هفت متعلق ایمان، هفت نورند و یکی از مهم‌ترین راه‌های اشاعه ایمان، اشاعه نور است و سپس تدریس نور و آنگاه نهادسازی برای نور. هرچه شعاع‌های نور بیشتر پراکنده شود، ایمان بیشتری اشاعه می‌شود. آنچه تاکنون در کانال اندیشکده تثبیت در بحث تفاوت نار و نور عرض شد، ظرفیت انجام ده‌ها مقاله و پایان‌نامه ارشد و دکترا در رشته‌های مختلف انسانی و غیر انسانی را داراست. 🔹نور دارای ثبات است اما نار سیالیت دارد و بی‌قرار است. نور ذاتأ ایمنی‌بخش و امنیت‌آفرین است اما نار ذاتأ امنیت‌زداست. ویژگی نور، تبیین و افتراق است و ویژگی نار، حرارت و احتراق. نور ذاتأ رحمت است و نار ذاتأ عذاب. دعای ۳۲ صحیفه سجادیه می‌گوید اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِک مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَةٌ. حتی نور منبعث از آتش جهنم، ظلمت است و در نقطه مقابل، حتی سایه موجود در پارادایم نور تماما نور است. ضمن اینکه اشاعه نور در پارادایم نور نیاز به هیچ آتشی ندارد زیرا يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ (۳۵ نور). 🔹الگوی معیشت لیبرال، الگویی با محوریت نار است. خوراک لیبرال‌ها آتش است. إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا (۱۰ نساء). این مدل اقتصادی ذاتأ امنیت‌زدا و خانمان‌سوز است. این الگو ذاتأ ملازم با خشم و شهوت است. ربا و قمار آتش‌اند. در این الگو، قیمت‌ها سیالیت دارند و ثبات ندارند. و برعکس در پارادایم نور، الگوی معیشت اربعین تماماً نور است و هر قدم زائر نورآفرین است. زکات و خمس و صدقه و انفاق، نورند. 🔹در زیارت عاشورا میخوانیم فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ. خدا لعنت كند امّتي را كه بناي ستم و بيداد را بر شما اهل بيت بنيان نهاد. اساس و بنیان ظلم چیست؟ ریشه ظلم، ظلمات است و اساس و بنیان ظلم، آتشی است که در این ظلمات افروخته می‌شود. این آتش، همان آتش ساینس و علوم الحاد است که در اساطیر یونان باستان، پرومتئوس آن را ربود. 🔹در دعای قنوت امیرالمومنین، نورانیت در مراتب نفس و نورانیت در جوارح و سپس رؤیت حقیقت اشیاء تمنا شده است: ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَ ﻧَﻮﱢﺭ ﻇﺎﻫِﺮﻱ ﺑِﻄﺎﻋَﺘِﻚَ ﻭَ ﺑﺎﻃِﻨﻲ ﺑِﻤَﺤَﺒﱠﱠﺘِﻚ ﻭَ ﻗَﻠﺒﻲ ﺑِﻤَﻌﺮِﻓَﺘِﻚ ﻭَ ﺭُﻭﺣﻲ ﺑِﻤُﺸﺎﻫِِﺪَﺗِﻚ ﻭ ﺳﺮّﻱ ﺑﺎﺳﺘﻘﻠﺎﻝ ﺍﻟﺎﺗﺼﺎﻝ بحضرتک ﻳﺎ ﺫﺍﻟﺠﻠﺎﻝ ﻭ ﺍﻟﺎﻛﺮﺍﻡ. ﺍﻟﻠﻬﻢَّ ﺍﺟﻌَﻞ ﻗَﻠِﺒﻲ ﻧُﻮﺭﺍً ﻭ ﺳَﻤﻌِﻲ ﻧُﻮﺭﺍً ﻭ ﺑَﺼﺮﻱ ﻧُﻮﺭﺍً ﻭَ ﻭ ﻟﺴﺎﻧﻲ ﻧﻮﺭﺍً ﻭ ﻳﺪﻱَّ ﻧﻮﺭﺍً ﻭ ﺭﺟﻠﻲَّ ﻧﻮﺭﺍ ﻭ ﺟﻤﻴﻊ ﺟﻮﺍﺭﺣﻲ ﻧﻮﺭﺍً ﻳﺎ ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ. ﺍﻟﻠَّﻬﻢّ ﺍﺭﻧﺎ ﺍﻟﺎﺷﻴﺎﺀ ﻛﻤﺎ ﻫﻲ. 🔹 چهارچوب مفهومی مبحث نار و نور بسیار گسترده است و این بحث اگر در مقالات و پایان‌نامه‌ها مورد توجه دانشجویان قرار گیرد، یقیناً توان حل مسائل مختلفی را در جامعه داراست و یقیناً منتج به اشاعه ایمان خواهد شد ان‌شاءالله. ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
مماشات با فراری‌ها هرگز! 🔹از همان ابتدای انقلاب در سال ۵۷ لیبرال‌ها و سلبریتی‌های مختلف از کشور فرار کردند و به غرب پناهنده شدند. در سال‌های اخیر بعضی مذهبیهای صورتی به‌دنبال بازگرداندن آن‌ها به کشور افتادند اما با واکنش‌های تند خود آن‌ها مواجه شدند. جدیدترین مورد، قضیه کیمیا علیزاده بود که خبرساز شد. حال، با زاویه نگاه قرآن کریم، چه تحلیلی در این زمینه قابل ارائه است؟ 🔹 قرآن کریم چهار کلیدواژه در این زمینه دارد که این چهار مفهوم در یک شبکه مفاهیم و در یک نظام مفهومی، تحلیل‌هایی کلیدی و راهگشا به ما ارائه می‌دهند. این چهار کلیدواژه عبارتند از: نکص؛ رکض؛ نکس؛ رکس. دو واژه اول، کنش‌های سلبریتیها و لیبرال‌ها را بیان می‌کند و دو واژه بعد، کنش‌های خداوند را بیان می‌کند. 🔹سران لیبرال دو کنش در فتنه‌ها دارند: نکص و رکض: یعنی ابتدا به ارزش‌ها پشت می‌کنند و سپس از سرزمین ارضی و فکری خود فرار می‌کنند. خداوند نیز در مقابل این دو کنش، دو کنش توحیدی رقم می‌زند: نکس و رکس: یعنی منافقان و لیبرال‌ها را سرافکنده و سرنگون می‌نماید. نکص ⬅️ رکض ⬅️ نکس ⬅️ رکس 🔹پس با این چهار مفهوم و برخی واژه‌های دیگر، می‌توان کنش‌گری لیبرال‌ها و کنش‌گری خداوند را در فتنه‌ها بیان کرد. چرخه نکص و رکض و بعد نکس و رکس این است که آن‌ها پشت کردند و بعد خدا سیه‌رویشان کرد؛ سپس فرار کردند و خدا وارونه‌شان کرد. خداوند در قرآن کریم صراحتا ما را از مماشات با این فراری‌ها بازمی‌دارد. 🔹برخی آیات مربوطه از این قرارند: فَكُنتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ (۶۶ مومنون)، فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ (۱۲ انبیاء)، فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا (۸۸ نساء)، سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِن لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ (۹۱ نساء) ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
اربعین؛ ملائکه علیه تایتان‌ها 🔹مراسم اربعین را می‌توان شب‌های قدر امت اسلامی دانست. در شب‌های قدر، قرآن بر قلب پیامبر نازل می‌شود و در اربعین نیز همین ارتباط برقرار است و خداوند از بالای عرش با زوار اباعبدالله تکلم می‌کند. در شب‌های قدر، سرنوشت امت اسلامی تعیین می‌شود و در اربعین نیز همینطور است؛ هم سرنوشت تک‌تک زوار و هم سرنوشت امت اسلامی در این پیاده‌روی رقم می‌خورد و امت اسلامی قادر و مقتدر می‌شود. در شب‌های قدر، ازدحام ملائکه بسیار زیاد است و در مراسم پیاده‌روی نیز همینطور. 🔹تمام اربعین که جلوه‌ای از تمدن مهدوی است، سازوکار کنش‌گری ملائکه است. اما تمدن مدرن غرب، حاصل کنش‌های اجنه کفر است که در اساطیر یونان، تحت عنوان تایتان‌ها آن‌ها را می‌شناختند. تمدن پاگانیستی غرب، تمدن عبادت جن است. حتی اسامی تایتان‌ها و اجنه‌ای مثل Asia و Atlas بر قاره‌ها و اقیانوس‌ها گذاشته شده است. 🔹اساساً اساطیر باستان ملل مختلف همان اجنه‌ای هستند که برخی انسان‌ها با آن‌ها ارتباط داشتند و آن‌ها را بعنوان خدا می‌پرستیدند. تایتان‌های یونان، الف‌های آلمان، داماووی روسی، و اساطیر هندی، هرکدام بخشی از اجنه هستند اما باتوجه به اینکه تمدن مدرن غرب، بازتولید پاگانیسم یونان است، لذا اجنه یونانی در دوره اخیر بیشتر مطرح شده‌اند. یکی از این اجنه، پرومتئوس است که سابقا نکاتی در رابطه با آن عرض شد. درباره تایتان‌ها و الف‌ها و سایر اجنه، اخیراً فیلم‌ها و انیمیشنهای مختلفی ساخته شده است. و اساساً هرچه پیش می‌رویم این اجنه غلیظ‌تر و مرئی‌تر می‌شوند. مباحث مربوط به دیوها و پری‌ها همگی درباره اجنه است. 🔹سوره سبأ به این حقیقت اشاره دارد که ملائکه در قیامت به خداوند می‌گویند که کفار، اجنه را می‌پرستیدند: وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ (۴۰ و ۴۱ سبأ) 🔹 اجنه از آتش و نار هستند و ملائکه از نور. آنچه بشر در تعامل با اجنه رقم می‌زند، سحر است و آنچه انسان در تعامل با ملائکه رقم می‌زند معجزه است. تمدن مدرن، تمدن سحر و اجنه و نار است و تمدن مهدوی، تمدن معجزه، و ملائکه و نور. اربعین شب قدر امت اسلام است و فوج فوج ملائکه به زمین مقدس کربلا نازل می‌شوند تا معجزات مختلفی را رقم زنند. در اربعین، قدر و وسع جامعه بیشتر می‌شود و عجز جامعه کم می‌شود. اربعین قسوره‌ای است که موجب عجز کفار است لذا معجزه است و مهم‌ترین واقعه برای قدرریزی فقهی جامعه هجری. 🔹تمدن مهدوی و جامعه هجری، تمدن ملائکه است و کنش‌های آن‌ها در اربعین باید مورد بررسی قرار گیرد. اربعین، قیام ملائکه علیه تایتان‌هاست. عاشورای حسینی موجب انقلاب اسلامی سال ۵۷ شد و اربعین حسینی، پایه گام دوم انقلاب است. اربعین پایه مباحث تحول اجتماعی و سیاسی و علمی در قرن ۱۵ هجری است. ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
روش پرورش یک ضدانقلاب 😈برای فهم استراتژی دشمن، بیاییم خود را جای دشمن بگذاریم. اگر خودمان را معاذالله جای شیطان بگذاریم و بخواهیم در یک فرایند چهل ساله یک عدد ضدانقلاب پرورش دهیم، چه کار کنیم؟ اگر همان ابتدا یک شخص را وسوسه کنیم که سراغ محرمات و اقدامات خلاف و فساد و فحشا برود قبول نخواهد کرد و متوجه توطئه ما می‌شود لذا باید غیرمستقیم اقدام کنیم. 😈بهتر است ابتدا ۶ سال او را وارد دبستان کنیم و او را با مبانی تفکر الحادی علوم انسانی مسمومی که ۳۰۰۰ سال توسط فلاسفه و نمایندگانمان ایجاد کرده‌ایم آشنا کنیم. در درس علوم، او را یک پوزیتیویست و نیچرالیست تربیت می‌کنیم و در درس هدیه‌های آسمان، تفسیر ناقص و نادرستی از دین به ذهن کودک وارد کنیم. 😈سپس حدود ۶ سال در دبیرستان او را سرگرم لایه عمیق‌تری از الحاد کنیم ضمن اینکه در این مرحله که اوایل بلوغ اوست، در دبیرستان و خارج از آن، او را با روابط با جنس مخالف نیز آشنا می‌کنیم. با همین سیستم دبیرستان، با یک تیر چند نشان می‌زنیم. در درس زیست‌شناسی، الحاد داروینیسم را وارد ذهنش کنیم و در درس تاریخ، اساساً نقش محوری انبیاء را منکر شویم و صرفاً تاریخ شاهان را به وی بیاموزانیم. با مسائل پوچی مثل کنکور و گاج و قلمچی، خلاقیت او را نابود کنیم و او را حافظه‌محور تربیت کنیم. 😈در مرحله بعد او را وارد دانشگاه می‌کنیم. جوان را در دانشگاه مخصوصاً وارد یک رشته خاص از درخت زقوم و ساینس می‌کنیم تا با فرمول‌های علمی، او را غرور بگیرد. ضمن اینکه تفکر تثلیثی مشرکانه را با علوم دانشگاهی به او تزریق می‌کنیم. همچنین در این مرحله، لایه عمیق‌تری از روابط نامشروع و روابط با جنس مخالف را تجربه خواهد کرد. از سوی دیگر، حدود ۴ تا ۱۲ سال، ازدواج او را به تأخیر می‌اندازیم و به انحرافات مختلفی می‌افتد. 😈به موازات این کارها، نظام سیاسی دوحزبی، انیمیشن‌های ین‌ویانگی، سینمای الحاد، صداوسیمای چی‌توزی، اقتصاد ربوی و هر ترفند دیگری را به کار گیریم تا شخص را به انحطاط بکشانیم. سپس همه این‌ها را ازطریق رسانه‌های زرد، به ولایت نسبت دهیم تا نهایتاً هیچ اعتقادی از او نسبت به ولایت باقی نماند. 😈 در مرحله بعد که می‌خواهیم تیر خلاص را بزنیم و جوان را برای همیشه از نظام و انقلاب بیزار کنیم، یک پدیده بی‌هدف به اسم سربازی ایجاد کنیم و نام خدمت مقدس را بر آن نهیم و او را به پادگان بفرستیم تا در پادگان، فحش‌های‌ جدید و مواد مخدر جدید و ... را از سایر سربازها یاد بگیرد و همراه با دلایل دیگر، تا ابد از انقلاب بیزار شود. ‼️ آنچه ذکر شد فرایندی شیطانی است که در این چند دهه بار‌ها و بار‌ها توسط خودمان و علیه خودمان انجام شده و ما از خطرات این فرایند غافلیم. انتهای این سیستم آموزشی چیزی جز پرورش افرادی ضدانقلاب نیست. اگرچه خروجی این سیستم لاجرم پرورش افرادی ضد دین و ضدانقلاب است، اما حلال‌زادگی و فطرت پاک مردم مانع از آن شده که اهداف شیطان محقق شود و ایمان مردم به محاق رود. ✅ مقابله با این جریان ضدانقلاب‌پرور نیازمند طراحی سیستم‌ها و ارائه طرح‌هایی جایگزین است که این طرح‌ها توسط جریان روشن‌فطری در نظام اندیشکده‌ای اصیل انقلاب طراحی شده و نیازمند ترویج و گسترش است ان‌شاءالله. ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
ژوئیسانس؛ هدف علم اقتصاد 🔹ژوئیسانس لاکان، ترکیبی از فرایند حرکت از desire (میل) به wish (آرزو) و نهایتاً longing (اشتیاق) است. این فرایند منتج به غلیان و طغیان هوی و هوس و شکستن تابوها و عبور از خط قرمزهای اخلاقی و جنسی می‌شود. فتنه ۱۴۰۱ فتنه‌ای برای تحقق ژوئیسانس در ایران و سپس رنسانس و دین‌زدایی بود. لذا فرایند ژوئیسانس چنین است: desire ➡️ wish ➡️ longing 🔹اما این امر صرفاً بعنوان یک جنگ احساسی نباید تحلیل شود بلکه از زاویه توسعه اقتصادی نیز باید نگریسته شود. علم اقتصاد ذاتأ مقوّم ژوئیسانس است و اساساً یکی از مهم‌ترین نظریات اقتصاد، مبحث utility است که بروز و ظهور همان desire می‌باشد. لذا علم اقتصاد، از زاویه یوتیلیتاریانیسم منجر به تحقق ژوئیسانس و غلیان هواهای نفسانی می‌گردد. 🔹دانش اقتصاد توسعه ملازم با ژوئیسانس است و معنای تقسیم‌بندی کشورها به سه گروه توسعه‌یافته، درحال‌‌توسعه و توسعه‌نیافته، این سه‌گانه است: ژوئیسانس‌یافته، درحال‌‌ژوئیسانس و ژوئیسانس‌نیافته. دُز ژوئیسانس در کشورهای غربی 100 درصد است. دُز ژوئیسانس در برخی کشورهای اسلامی نظیر ترکیه نیز بالاست. دُز ژوئیسانس در کشورهایی نظیر ایران نیز در سال‌های اخیر متأسفانه افزایش یافته؛ اما در کشورهایی نظیر یمن که هنوز مظاهر توسعه غربی (نظیر مال‌ها، پاساژها، پت‌شاپ‌ها، آسمان‌خراش‌ها و...) رواج فراوانی نیافته‌اند، دُز ژوئیسانس بسیار پایین است و اساساً به همین علت است که ایمان یمنی‌ها در اوج قرار دارد و جهادشان در مقابل اسرائیل زبان‌زدنی است. 🔹با یک جستجوی ساده در فضای مجازی، به مطالب و کتاب‌های متعددی تحت عنوان delusion of development یا illusion of development و نظایر آن‌ها می‌رسیم که همگی دالّ بر این هستند که خود اندیشمندان غربی به این نتیجه رسیده‌اند که نظریات توسعه مبتنی‌بر توهم است. این امر همان است که سابقاً در کانال بدان اشاره شد که در سه سطح ادراک و معرفت (توهم، تفهم، و تفقه)، معرفت حیوان مبتنی‌بر توهم است و متأسفانه علوم انسانی مدرن، با تعریف حیوان‌انگاری از انسان، سطح معرفت وی را به توهم تنزل دادند. و چنانکه بیان شد توهم ناشی از جهل است و در تقابل نزاع عقل و جهل، معرفت توهمی منتج به خسران و شکست و خَیب می‌شود. 🔹 در نقطه مقابل فرایند ژوئیسانس، که برنتافتن حد و مرزهاست، ادب حضور قرار دارد که منجر به حفظ حدود الهی می‌شود. و در نقطه مقابل utility که مطلوبیت حاصل از امیال نفسانی است، بهجت قرار دارد که مطلوبیت حاصل از امیال الهی است. این «بهجت» و «نضرۀ» و «نشاط» و «سرور» حاصل از نعم الهی، در آیین‌های مختلف دینی ازجمله پیاده‌روی اربعین مشهود است. 🔹هجرت از ژوئیسانس به ادب حضور، و هجرت از utility به بهجت و مطلوبیت معنوی، و هجرت از توهم به تفقه، یکی از کارویژه‌های اندیشکده تثبیت در قرن جدید اسلام و ایران است. با ما همراه باشید... ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444
«هل من مزید» مالی و ژوئیسانس 🔹اخیراً دو خبر در زمینه اقتصادی منتشر شد که یکی وام‌های کلان بانک‌ها به کارکنان خودشان بود و یکی وام‌های رئیس سازمان بورس به پنج عضو هیأت مدیره‌اش! این خبرها که سابقاً نیز مکرراً منتشر شده و هم‌اکنون نیز در سیستم‌های دیگری نیز وجود دارد، آبروی نداشته سیستم‌های لیبرال و غرب‌گرای بانک و بورس را بیش از پیش برد. سابقاً دستمزدهای کلان سلبریتی‌های سینما و فوتبال نیز آبروی آن سیستم‌ها را برده بود. اما ریشه معرفتی این وقایع به کجا برمی‌گردد؟ و اساساً برای مقابله با این جریانات از کجا باید شروع کرد؟ 🔹ریشه معرفتی این وقایع، آتش تکاثرطلبی بی حد و حصری است که در جهنم نفس این افراد غلیان و جوشش دارد. این امر در آیه سی سوره قاف بدین صورت بیان شده: يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ. چنانکه سابقاً در این کانال (اندیشکده تثبیت) بیان شد، تمدن غرب مبتنی‌بر پارادایم «نار» است و علوم انسانی غرب نیز منبعث از آتش جهنمی است که جنّی به نام پرومتئوس، آن را مبنای ساینتیسیسم قرار داد. سیستم علوم مالی و اقتصادی مدرن نیز منبعث از پارادایم «نار» است و با ادبیات مفهومی «نار»محور قابل‌تحلیل است. 🔹«هل من مزید» نیز بعنوان یکی دیگر از نظام مفهومی پارادایم نار، بخش دیگری از این علوم انسانی مدرن را تحلیل می‌کند. «هل من مزید» منجر به چیزی می‌شود که تحت عنوان حداکثرسازی مطلوبیت و حداکثرسازی سود در اقتصاد مدرن وجود دارد. این حداکثرسازی‌ها ساختار انحصارطلبی، تئوری‌های کارتل‌ها، و تئوری‌های مدیریت مالی را شکل می‌دهد و نهایتاً خود را در قالب فرمول‌های ریاضی و لاگرانژ گرفتن و ماکسیمایزیشن بروز و ظهور می‌یابد. این همان فرایندی است که در سیر درخت فلسفه (که سابقاً اشاره شد که همان درخت زقوم جهنم است) طی می‌شود و نهایتاً در تخنه درخت فلسفه، «هل من مزید» در سیستم بانک به شکل تکنیک‌های وام‌دهی و ربا متجلی می‌شود و در سیستم بورس به شکل تکنیک‌های «قماربازی». 🔹تنزل حقیقت جهنمی «هل من مزید» در سایر علوم مدرن نیز قابل ردگیری است. بعنوان مثال، همین «هل من مزید» در معماری، سیاست، مدیریت، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و سایر علوم بروز و ظهورهای خاص خود را دارد. حکمای اسلامی، باطن پرخوری را نیز همین حقیقت می‌دانند. اما یکی از تنزّل‌های این حقیقت، در ژوئیسانس رقم می‌خورد. باطن ژوئیسانس که همان غلیان هواها و هوس‌هاست و پروژه بنیادین غرب در فتنه ززآ برای نیل به رنسانس در ایران بود، همین «هل من مزید» است؛ یعنی «الثئا» در درخت فلسفه میل نامتناهی به نامستوری و پرده‌دری دارد و لذا اهالی ژوئیسانس در خیابان‌های تهران، مایلند هرچه بیشتر خود را برهنه کنند و هرچه بیشتر آتش شهوت را در جامعه شعله‌ور سازند. 🔹لذا ریشه معرفتی وام‌دهی‌های بی‌حدوحصر و شهوت‌رانی‌های لجام‌گسیخته از یک حقیقت جهنمی ناشی می‌شود و آن همان «هل من مزید» است. آنچه دکارت در تعریف خود از درخت فلسفه بیان کرد دقیقاً منطبق با درخت زقوم جهنم است که در قرآن بیان شده که «تخرج فی اصل الجحیم». ریشه این درخت که اعتباریات است از سه جزء تشکیل شده: عدد، کلمه، و کیفیت. ریشه عددی این درخت زقوم با تلقی «هل من مزید» منجر به شکل‌گیری نظام سایبر و همچنین تکاثرطلبی اقتصادی می‌شود. 🔹هل من مزید یعنی زیادت‌طلبی‌ای که در آن خیر نیست. لذا برکتی هم ندارد و فقط منجر به تکاثر می‌شود. اما زیادتی که در آن خیر باشد، موجب برکت می‌شود و غایت آن کوثر است. نمونه اول از جنس «کسب» است و خودبنیاد و نمونه دوم، از جنس «رزق» است و خدابنیاد. هر انسانی رهین آن چیزی است که کسب می‌کند اما در قضیه رزق این امر وجود ندارد. چنانکه «کسب» ذاتاً در درخت فلسفه نهادینه شده، «رزق» ذاتاً در جنین حکمت بنیان دارد زیرا آنچه حکیم در جنین حکمت بدان می‌رسد، خودبنیاد نیست بلکه خدابنیاد است و از خارج از رحم به وی ارزانی می‌شود. درباره تفاوت کسب و رزق، در آینده مباحثی خواهیم داشت. 🔹ضمن اینکه در سیستم قضایی باید تمهیدات مقابله قاطع با این تکاثرطلبی‌ها در بانک و بورس و سینما و فوتبال و... فراهم شود، اما برای حل بنیادین مشکل، باید گره‌های علمی و مبانی تفکری را با اصلاح مفاهیم علوم انسانی حل کنیم. مفاهیم علوم انسانی مدرن، ذاتاً مقوّم و مؤید این تکاثرطلبی‌هاست و تا وقتی درخت از ریشه قطع نشود، زدن شاخ و برگ‌ها راه به جایی نمی‌برد. باید به سمت تفکر قرآنی با مفاهیم قرآنی هجرت کرد و با این آجرها و خشت‌ها، ساختمان متفاوتی را در علم بنیان نهاد که «شفاجرف هار» و در لبه پرتگاه جهنم نباشد بلکه «غرف مبنیه» در اعلی علیین باشد و این امر شدنی است زیرا ظرفیت هرکدام از مفاهیم قرآنی، دریایی است که ما را مأمور به غواصی در آن کرده‌اند و گنجینه‌های نجات بشر مدرن، در این دریای عمیق است ان‌شاءالله. ✍️ اندیشکده تثبیت| امیر حسینی @tasbit1444