•••
برای گرفتن مرخصی وارد چادر فرماندهی گردان شدم، طبق معمول به احترام سادات بلند شد؛
درخواستم را گفتم.
بی مقدمه گفت نمی شود!
با تمام احترامـــی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلـــی جدی بود؛
کمی نگاهش کردم،با عصبانیت از چادر بیرون آمدم و با ناراحتی گفتم:" شکایت شما را به مادرم حضرت زهرا می کنم."
هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که دوید دنبال من با پای برهنه گفت:" این چی بود گفتی؟"
به صورتش که نگاه کردم خیس اشک بود! بعد ادامه داد:« این برگه ی مرخصی سفید امضا، هر چه قدر دوست داری بنویس،اما حرفت را پس بگیر...»
یک سال از آن ماجرا گذشت. چند ساعتی قبل از شهادتش من را دید. پرسید:" راستی آن حرفت را پس گرفتی؟
_شهید تورجی زاده
۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه میدهند
ما شهادتی بی درد میطلبیم ؛
غافل از اینکه شهادت را جز به اهل درد ندهند...
۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
[ طریق ]
_...
یأس از جنود شیطان است
و امید از جنود خدا ؛
همیشه امیدوار باشید...
[خمینی کبیر]
۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
🤍...
زنِ دلسوز و با ایمان، که خانه و کاشانه و خانواده را به بهترین صورت اداره میکند؛
تا مردش بتواند در میدانهای دیگر با فراغتِبال تلاش کند؛
مجاهد به شمار میآید.
_شهیدمحمدحسینیبهشتی_
۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
این من از من جدا شود، چه شود...
مرغ روحم که طایر قدس است ؛
زین قفس گر رها شود، چه شود...
۷ اردیبهشت ۱۴۰۳