🌷خاطرات شهدا 🌷
🌷شهیدی که در سایه نام برادر گمنام ماند
🌷شهید مجید زین الدین🌷
🌷 بی نهایت عشق
🌷دلش نمی خواست کارهایش جلوی دید باشد، مدتی را که در جبهه بود، اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود.
🌷آخرین بار که به مرخصی آمده بود، قبل از رفتن همه ی عکس هایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند.
🌷همین طور هم شد و برای شهادتش حتی یک عکس هم در خانه نداشتیم.
🌷همیشه پنهان کار بود. حتی زخمی شدنش را هم از دیگران پنهان می کرد.
🌷یک بار که به مرخصی آمده بود، احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت می کند، ولی چیزی را بروز نداد.
🌷وقت نماز شد. وضو که گرفت، رفت توی اتاق و در را قفل کرد. از این کارش تعجب کردم، خواهرش که کنجکاو شده بود، از بالای در، داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته می خواند .
🌷مجید از ناحیه ی پا مجروح شده بود، اما اجازه نداد حتی ما که خانواده اش بودیم متوجه شویم.
شادی روح شهدا صلوات🥀
🌷 @tashadat 🌷
🌟 به سوی بهشت
✍ زیارت مجازی مزار مطهر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
📽 از اینجا به گلزار شهدای کرمان وارد شوید👇
soleimany.ir/tour/
🍃در خانوادهاي متدين و مذهبي ودر ۵اردیبهشت سال ۱۳۴۱ه.ش. در شيراز ديده به جهان گشود. دستهاي پرعطوفت خانواده, او را از همان كودكي به آغوش مهربان مساجد سپرد تا با صداي گرم خود گلدسته ها را به آواي اذان بنوازد و نواي توحيد و دعوت به خيرالعمل را در همه جا سر دهد.🍃
4⃣
@tashadat
🍃 « عقيقي» چهره اي ممتاز در ميان سايرين بود و برهوش سرشار درک صحيح قدرت بيان و استدلال او همه معترف بوده و هستند و حقيقتا او شاگرد اول کلاس بود .
شهيد عقيدتي در شاخه هاي مختلف تبليغ اصول و معارف اسلامي داراي تبحر و تسلط بود. قرآن مجيد را هم با صوتي بسيار زيبا تلاوت مي کرد و هم با دقايق تجويد و قرائت آشنا بود.
5⃣
@tashadat
#خاطرات
🍃فال حافظ
همین که روزهای نزدیک به عملیات می رسید،برای بچه ها فال حافظ می گرفت.
نزدیک عملیات کربلای 5 بود.
این بار اولین بازشدن کتاب به نیت من بود.
بعد از کمی مکث و زمزمه با لهجه شیرین گفت:"نه کاکو جان! دریغ از یک روزنه کوچک، انگار اصلا قرار نیست از دست تو راحت بشیم!"
با سپری شدن لحظات وضعیت بقیه هم مشخص شد، مرتضی جاویدی، سید محمد کدخدا و... جز، شهدا بودند.
زنده ها هم معلومه شدند.
یکی از بچه ها گیر داد که حالا نوبت خودته!
از بچه ها اصرار از او انکار تا بالاخره چشمها را آرام بست و این بار کمی طولانی تر، قطره اشکی آرام از گوشه چشمانش لغزید، کتاب را باز کرد:
🍂نفس باد صبا مشک فشان خواهد بود
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام"عقیقی" به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد🍂
عملیات که تمام شد رفتنی های فال، همه شهید شدند،جاویدی،حق پرست... و خود عقیقی،
من مانده بودم و صدای محمدرضا که تا امروز در ذهنم مانده
"دریغ از یک روزنه کوچک".😞
6⃣@tashadat
#خصوصیات
🌺از خصوصيات ويژه آن بزرگوار اهميت دادن به فرائض , خواندن دعاي زياد, سجدههاي طولاني در آخر نماز, قرائت زياد قرآن كريم, عشق به اهل بيت عليهم السلام خصوصاً ابي عبدالله (ع)،
مطالعات زياد پيرامون علوم اسلامي,
عامل به عمده مستحبات ، شيفته ولايت فقيه ، با بصيرت و بينش روشن آنگونه كه در وصيتنامه ايشان ميخوانيم و مطيع بيچون و چراي فرامين حضرت امام روحي فداه را ميتوان برشمرد.🌺
7⃣
@tashadat
#فرازی_از_وصیت نامه
🍂و آخرین وصیتم به شما این است كه:
طوری زندگی كنید و به راهی بروید كه اسلام از شما خواسته و رسول اكرم (ص) و معصومین (ع) رفته اند. مردی باشید كه خداوند میخواهد و انبیاء نمونه بارز آن بودند پدر و همسری باشید كه رسول اكرم (ص) و علی (ع) برای خدیجه (س) و زهرا (س) و حسین (ع) و زینب و ام كلثوم بودند.
و در یك كلام:
یك مرد مسلم پیرو ولایت و امامت باشید و ای خواهران و برادران یك انسان كامل اسلامی شوید, انشاء الله.
8⃣
@tashadat
🥀عملیات کربلای 5 یادمان آخرین مویه های عاشقانه اوست . شهید عقیقی سرانجام در ناگهانی سرخ ، شقایقزار شلمچه را از قطره قطرة خون خود رنگین ساخته و بال در بال ملائک در بیکران عشق به پرواز در آمد. 25 دیماه 1365 خاطرةپرواز ملکوتی او در دل خونین خود جای داده است.🥀
1⃣2⃣
@tashadat
🥀🥀🥀
دلم گرفته از این جمعه های تكراری
دلم گرفته از این انتظار اجباری
چه قدر ندبه بخوانم! چرا نمی آیی؟
چه دیده ایی كه از این دل شكسته بیزاری!؟
نیا! به درد خودم گریه می كنم، باشد
شما كه از بدی حال من خبر داری
«صلاح مملكت خویش خسروان دانند»
ازاین به بعد غزل، من ندارم اصراری
نیا! كه وُسع خرید كلافِ نخ هم نیست
شما كه با خبر از نرخ هایِ بازاری
به درد می خورم آقا، مرا تحمل كن
به جای "شیعه" بخوانم "غلام درباری"
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غروب_جمعه_و_امتداد_نیامدنت
🌷 @tashadat 🌷
•|🥀💔|•
#تڪحرف🍃
+حاجآقاپناهیانمیگفت:
آقا #امامزمـان صبح
به عشق شما چشم باز میڪنه
این عشق فهمیدنے نیست...!😔
بعدما صبح ڪه چشم باز میڪنیم
بجایِ عرض ارادت به محضر آقا
گوشیامونُ چڪ میڪنیم!
#زشته_نه ⁉️
ـــــــــــــــ🕊♥♥🕊ـــــــــــــــ
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
🌷 @taShadat 🌷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۰۷ تیر ۱۳۹۹
میلادی: Saturday - 27 June 2020
قمری: السبت، 5 ذو القعدة 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
💠 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه)
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️6 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️24 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️31 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️33 روز تا روز عرفه
▪️34 روز تا عید سعید قربان
🌷 @taShadat 🌷
﷽
#نهج_البلاغه
#حکمت75
══🍃🌷🍃════
🔅فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ! أَمْ أَيْنَ تُصْرَفُونَ! أَمْ بِمَاذَا تَغْتَرُّونَ! وَ إِنَّمَا حَظُّ أَحَدِکُمْ مِنَ الاَْرْضِ، ذَاتِ الطُّولِ وَالْعَرْضِ، قِيدُ قَدِّهِ، مُتَعَفِّراً عَلَى خَدِّهِ!
💠حال «چگونه (از راه حق) منحرف مى شويد!» يا به کجا رو مى آوريد؟ يا به چيز مغرور مى شويد؟! اين در حالى است که بهره هريک از شما از زمين، با اين طول و عرضش تنها به اندازه قامت شماست، در حالى که گونه اش بر خاک ساييده مى شود.
🌷 @taShadat 🌷
در امتداد ره انتظار ، منتظرا
ز خون منتظران
لاله ها دميد ،
بيـا ...
#شهید_مهدی_رضاخانلو🌷
اللهم عجل لولیک الفرج
واجعلنا من انصاره و اعوانه
#سلام ✋🏻
#صبحتون 💐
#شـهـدایـی 😇🌷
🌷 @taShadat 🌷
🌷 ۷ تیر، سالروز شهادت مظلومانه دکتر بهشتی و ۷۲ تن یاران انقلاب گرامی باد.
🌷 @taShadat 🌷
🍃بسم رب شهدا والصدیقین 🍃
#خاطره
در تمام زندگی بیست ساله اش، یک بار برات کربلا را گرفت. هر چند پایان عمر این دنیایی اش🌏، مصادف شد با سر گذاشتن بر دامن مادر سادات (س) و شب زیارتی حضرت سیدالشهداء (ع) و مهمانی ارباب در کربلا.
ماه مبارک رمضان 🌙
سال نود بود که بین الحرمینی شد برایمان...
حرکت ساعت نُه صبح بود. ما احتمال می دادیم که به تعویق افتد، لذا سحری خوردیم... از همان ابتدای سفر در اتوبوس🚌،
با اینکه هم سفرها را نمی شناخت،
ملحق شد به جوانهای ته اتوبوس.
دیگر اول اتوبوس پیدایش نشد.
حدود ساعت ⏰یازده صبح بود که از حد ترخص گذشتیم. همان موقع بود که از ته اتوبوس آمد کنار مادر و گفت: «خب دیگه! وقت افطاره!»
- محمد! ما سحری خوردیم! لااقل بذار وقت ناهار بشه!❗️
_ «نه دیگه! حد ترخص گذشت. خدا اجازه داده بسه دیگه! شما طولانیش نکن!»
و شروع کرد به افطاری خوردن!
یکی از ویژگی های بارزش همین بود؛ فقط از یک نفر خجالت می کشید، از یک نفر به طور کامل اطاعت می کرد، محدودیت های یک نفر را بی چون و چرا می پذیرفت و واقعا به آن پایبند بود. وقتی در کاری جواز از پروردگارش داشت، محدودیتهای سخت گیرانه ی سایرین را قبول نمی کرد. وقتی شرع به او اجازه ی کار درستی را می داد، برای عرف و نگاه مردم، خواست بقیه ارزش قائل نبود.
_ «از خدا جلو نزنید!!!»
نقل_از_خواهربزرگوار_شهید
🌷 @taShadat 🌷