سلام خواهر/برادر عزیزامروز میخوام شما رو با شهید مدافع وطن محمد فصاحت اشنا کنم🌹
✨بسم رب الشهداء والصدقین
🌹زندگی نامه شهید مدافع وطن محمد فصاحت
شهید محمد فصاحت بيست و سوم اسفند 1361، در روستاي شورك از توابع شهرستان ميبد به دنيا آمد. پدرش حبيب الله، در اداره آموزش و پرورش كار ميكرد و مادرش ربابه نام داشت. تا پايان دوره كارشناسي در رشته مخابرات الكترونيك درس خواند. سال 1387 ازدواج كرد. متخصص مخابرات بود. به عنوان ستوان دوم نيروي انتظامي خدمت ميكرد. بيست و چهارم بهمن 1387، در مرز كشتگان سراوان هنگام انجام ماموريت بر اثر انفجار مين اشرار به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي روستاي شهيديه تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
شادی روحش صلوات🌹
#شهیدحاجرضافرزانه:🍃🌹
✨ببینید حفاظت و اطلاعات و...همش کشکه...
این مملکتو #امامزمان(عج) نگه داشته...
🌹 #کلام_شهـید 🌹
#شهادت خوب است
امّا " تقوا " بهتر؛
تقوایی که در قلب است،
و در رفتار بروز پیدا میکند.
مدافع حرم شهید روحالله قربانی🌹
یادش با صلوات
📌الهــــی من گناه میڪنم
و تــو از گنــاهِ من شرمنده اے
#میثــم را از گناه محفوظ بدار
و از شرمندگے در بیاور...
📝فرازی از الهی نامه
🍂شهید میثم علیجانی
یادمانـ بآشد
گناھ ڪہ ڪردیمـ
آنـ را بہ حسابـ جوانے نگذاریمـ×
میشود↷
🍃°•جوانی ڪرد به عشق مهدے(عج)
به شهادت رسید فدای مهدے(عج)•°
#بہ_خودتـ_بیا
#صبحتونـ_شہدایے 🎈
#شہید_علاء_حسن_نجمہ ☘
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
#فرمانده_با_اخلاص
سال ۱۳۶۲ در ادامه عملیات خیبر
در جزیره مجنون، ميخواستيم بهمراه بچههای اطلاعات و تخریب لشکر ١٧
عليبن ابيطالب(ع) عکس بندازیم
یکی از بچه ها گفت :
خوبه که به "آقا مهدی" هم بگیم بیاد
با ما عکس بندازه !
من و یکی از بچهها رفتیم دمِ سنگر
صداش زدیم و گفتیم :
ببخشید میخوایم عکس بندازیم
با توجه به مشغله کاری که داشت
رفت تو سنگر و پیراهنش رو کرد
داخل شلوارش ، خودش رو مرتب کرد
فانوسقهش رو مرتب کرد
پوتینش رو پوشید اومد بیرون
بعد گفت: کو دوربینتون ؟
گفتيم : دم سنگرِ تخریب میخوایم
عکس بندازیم ! حدوداً ٥٠متر اون
طرفتر بود. تو اون شرایط عملیاتی
که هرلحظه امکان بود گلوله بیاد
اومد اونجا وایستاد عکس انداخت !
بعد از چند دقیقهای یک خمپاره اومد
نزدیک جایی که عکس انداختیم اصابت كرد كه اتفاقاً من بدجور مجروح شدم
و سه چهار ماه درمانم طول کشید
و این شد یه خاطره از اخلاصِ #شهید_مهدی_زین_الدین
ما می خواستیم
عکس با فرمانده لشگر بندازیم
باید میرفتیم دمِ سنگر فرماندهي
نه ایشون بیاد دمِ سنگر تخریب !
و ایشون با متانت و خوشرویی
قبول کرد و به ما هیچی نگفت ...
✍ راوی : حاج حسین کاج
#سخنعشق♥️
🌷✌️
همه کسانی که در جنگ تحمیلی هشت ساله، چه با حضور خود یا فرزندان و عزیزانشان، حضور و فعالیتی داشته اند، مخصوصا خانواده شهیدان عزیز و جانبازان و اسیران گرامی، باید بدانند که در امتحانی بزرگ شرکت کرده و در آن سربلند بیرون آمده اند.
#مقاممعظمرهبری😍
🌸🍃🌸
حاج حسین یکتا :
|توکـل به خـدا
|توسـل به اهل بیـت (ع)
|توجـه به دولـب سیـدعـلے ، والسلام
هیچ خبرے دیگه توی عالم نیست
همه دنیارو گشـتـم ، خبرے نیسـت .
#مطیع_امـررهبرے💚
#یادشهـداباصلوات🌷
سلام خواهر/برادر عزیزامروز میخوام شما رو با شهید طلبه سید محمد قاسم اشنا کنم🌹
✨بسم رب الشهداء ولصدقین
🌹نام شهید : سیدمحمد قاسم
🌹نام پدر : محمدلطیف
🌹تاریخ تولد : 1339
🌹محل تولد : سادات
🌹شغل : روحانی
🌹تاریخ شهادت : 1361/8/16
🌹محل شهادت : عین خوش
🌹زیارتگاه: روستای میدان سادات
مروری بر حیات شهید:
شهید حسینی چم در سال 1339 از خانواده ای فقیر و مذهبی در روستای سیلاب از توابع بخش قلعه رئیسی چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش فراگرفت. از جوانی باذوق و استعداد بود که نبوغ او خبر از آینده ای درخشان می داد. در سال 1358 جذب حوزه علمیه قم شد. پس از مدتی از طرف بسیج سپاه قم رهسپار جبهه شد و سرانجام در تاریخ 1361/8/16 در منطقه عین خوش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شادی روحش صلوات✨
#عاشقانه_ای_با_شهدا 🌹
-حسيـݧ ؟
+ اوهوم! 🙂
-امير علـے ؟
+ آرہ! ☺️
-سبحاݧ ؟ 🤔
+ اممم... آرہ! 🙃
-هادي چے ؟ هادے؟😀
+ اينم قشنگہ!
-چيزہ... ببين اينم علامت زدما :✅ محمد اميݧ؟
+ اينم خوبہ!
خانوم كتاب را مـے اندازد. 📓😒
-اے بابا!...😡 من كہ نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدي!! بگو كدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگہ!!😖
مرد ميخندد و با شيطنت نگاہ ميكند:😅🙃
+اسم حالا مــہم نيست..(مكث )..مهم اينہ كہ قيافش بہ من ميرہ!😎
-چـے😯 ؟!! چي گفتـے؟! صبر كن بيينم چي گفتي؟ 😠
+كپي من ميشہ! ... حالا ببين!!😝😏
خانوم👩 كہ سعـے ميكند قيافہ ے جدے خودش را حفظ كردہ و زير خندہ نزند☺️ ، كتاب را سمت ديگر مبل سر ميدهد و رويش را بہ حالت قهر برميگرداند! ☹️
مرد 👱با مهربانـے مي خندد ..☺️
-حالا مـے بينيم ديگہ كي ميبرہ! 👶🏻😍
❣چند_وقت_بعد......
خانوم آهستہ كنار تابوت زانو ميزند. 😔
نوزاد را روي سينہ ي بابا مي گزارد.👶🏻
-تو بردے......راستي ...💔
حسيـݧ ؟ امير علـے ؟ سبحاݧ ؟هادے؟ محمد امين؟ ...نگفتي اسمشو چـے بزارم.....؟!😭💚😣
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🌹شادی روحش صلوات
هر گاه شب جمعه شهدا را یاد ڪردید
آنها شما را نزد اباعبدالله یاد مےڪنند .
🌷 #شهید_مهدی_زین_الدین 🌷
باز آینہ و چاے و اسفند و نبات
باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات
#شهدا
مادر گرفته است در آغوش لاله را
با افتخار بسته نفسهای ناله را
اما چه شد که چون علیِ اصغر آمدی
از دست بغض بی تو نخواهم حواله را
یادش به خیر یاد همان آخرین نگاه
کردم مرور دیده ی تر این رساله را
آتش گرفت آه گلو گیر سینه ام
من با که گویم این غم سنگین ساله را
مادر فدای خشکی لبهای پاره ات
از من بگیر آب درون پیاله را
#محمد_حبیب_زاده ۹۸/۱/۲۹
#سخنعشق♥️
🌷✌️
از خـُدا مـے خـواهـَم مـَبـادا بـَعـد از یڪ عمر زحمت مـرگ ما در بسترِ بیمار؎ باشـد و در مـیدان شـهادت نباشـد، شهادت. مـرگ در راه ارزشـهاست …
#مقاممعظمرهبری😍
, سلام ، میشه لطف کنید تو هر گروهی که عضو هستید به نیت شفای یه پسر29ساله به نام محمد سالارپور که براثربرق گرفتگی در کماست و مادرش بیقراره این دعا رو از امشب تا فردا ظهر بذارید تا دیگران ببینن و براش دعا کنن يا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاَّء اگه این کارو نکنید هیچ اتفاقی براتون نمیفته !!! اما با فرستادن این پیام در کنار هزاران پیام شاید دعای دیگران در حقش مستجاب شد فرستنده خيلي التماس دعا داره🙏🙏🙏😔😔😔😭😭😭😭
#شهید_نوشت🌴
گفتم :
دگر قلبم شوق شهادت ندارد...
گفت :
مراقب ِنگاهت باش ...
اَلعَین بَریدُ القَلب ؛
چشم پیغام رسان دل است...
•| #شهیداحمدمشلب|•
شادی روحش صلوات🌹
شیطان از مأموریت که برگشت،خوشحال بود! سربازش پرسید: گمراه ڪردن این شیعیان چه فایده ای دارد؟ ابلیس جواب داد: امام اینها ڪه بیاید، روزگار ما سیاه خواهد شد؛ اینها که گناه می ڪنند، امامشان دیرتر می آید...
💚امام زمان (عج): اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد در راه ایفای پیمانے ک بر دوش دارند، همدل می شدند، ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمےافتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می گشت💚
📚 بحارالانوار.ج۵۳.ص۱۷۷
#منتظرانظهورگناهنمیکنند😞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری تکاندهنده از لحظه مجروحیت شهید مدافع حرم حامد جوانی ، شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرد
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
رهبر من، آقای من...
💐بهار 80 سالگیتان مبارک💐
✅۲۴ تیر ماه تاریخ شناسنامه ای تولد امام خامنه ای (حفظه الله) است و تاریخ دقیق تولد ایشان، ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ هست.
🌤 به بهانه ۲۹ فروردین، سالروز تولد حضرت آقا:
✍ هر چند همه دوست دارند شما را "آقا" صدا کنند ولی...
📚 به جمع دانشجویان که می رسی، قامت "استاد" برازنده شماست،
🖐 در میان نظامیان که می آیی، هیبت "فرماندهی" تان دل دوستان را شاد و دل دشمنانتان را می لرزاند
🌹 روز پدر که می آید، می شوید مهربانترین "بابا" ی دنیا
❤️ روز جانباز که می شود، همه دست "جانباز" شما را به هم نشان می دهند
✊ ۹ دی که می رسد، قصه "علی" می شوید در جمل
🌤 راستی اصلا مهم نیست تاریخ تولدتان ۲۹ فروردین است یا ۲۴ تیر؛ همه اینها بهانه است آقاجان! بهانه ایست که ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده است، خدا را برای این نعمت شکر می گوییم...
#اللهم_احفظ_قائدنا_الامام_سید_علی_خامنه_ای ❤️
✅سلامتی امام خامنه ای(حفظه الله) صلوات
خنده هایش
شروعِ واقعہ بـود...
29فروردین سالروز تولد آقاجانمون
#تولدت_مبارک_حضرت_آقا....
#اللهم_احفظ_قائدنا_الامام_سید_علی_خامنه_ای ❤️
سلام خواهر/برادر عزیزامروز میخوام شما رو با فرمانده ای اشنا کنم که خبر شهادتش را امام زمان (عج) داده بود
✨بسم رب الشهداء والصدقین
زندگی نامه شهید محمد ابراهیم موسی پسندی
فرزند: زینالعابدین
خرداد سال 1341، به هشتمین طلوع بهاریاش رسیده بود که وجودش کاشانه ی «زینالعابدین» و «ملکه» را روشنی بخشید. تا شش سالگی در یکی از روستاهای توابع شه رستان تنکابن به سر بُرد؛ در کوچه پس کوچههای طبیعتی سرسبز و بِکر و در دامان پدر و مادری زحمتکش و مهربان. محمدابراهیم که در آغازین روزهای شش سالگیاش به سر میبُرد، برای ادامه زندگی، همراه خانواده به شهرستان چالوس هجرت کرد.
پنج سال اول تحصیلش در دبستان 17 شهریور همین شهر سپری شد. سپس بعد از پایان مقطع راهنمایی در چالوس، به دبیرستان «شهید بخشی» همین شهر گام نهاد و موفق به اخذ مدرک دیپلم اقتصاد شد. وی در این دوره به رشته ورزشی وزنهبرداری روی آورد و در چندین مسابقات استانی و کشوری مقامهای ارزشمندی را کسب کرد. او همچنین عضو تیم ملی وزنهبرداری جمهوری اسلامی ایران هم بود. محمد ابراهیم علاوه بر شهرت قهرمانی، از مرام پهلوانی و جوانمردی نیز برخوردار بود و به عنوان یک ورزشکار بااخلاق، محبوبیت ویژهای داشت.
16 ساله بود که شاهد شکوفایی و به ثمر نشستن نهال نوپاوی انقلاب اسلامی ایران شد. وی که تربیت شده محافل قرآنی و متعهد به مبانی اسلام بود، به ندای حسین زمان، پیر جماران، حضرت روح ا... لبیک گفت و همراه با مردم به فعالیتهای انقلاب پیوست؛ از جمله: توزیع و تکثیر انواع عکس و اعلامیه امام خمینی در شهرهای چالوس، نوشهر و تنکابن و شرکت در تظاهرات مردمی. راهاندازی تشکّلهای سیاسی همراه چند تن از انقلابیون از دیگر کارهای او بود. محمد ابراهیم همچنین جزو اولین افرادی بود که با ورود به شهربانی و خلع سلاح نیروها، به اتفاق دوستان خود و برادر بزرگ ترش، موفق به تصرف ساختمان شهربانی باشد. وی در 22 تیر ماه سال 1360، به عضویت سپاه پاسداران نوشهر و چالوس در آمد و طی آموزش 50 روزه در پادگان المهدی چالوس، عازم جبهههای غرب در مریوان شد.
بعد از سه ماه به سپاه منطقه 3 مستقر در چالوس برگشت و در واحد طرح و عملیات انجام وظیفه کرد. او در آذر ماه سال 60، جهت سرکوب آشوب داخلی توسط گروهک ها، راهی جنگلهای آمل شد. محمدابراهیم در طول انجام مأموریت در آمل، جهت شناسایی گروهکهای مُلحد و ضد انقلاب با پوشش مُبدل، تحت عناوینی چون چوپان و شکارچی اقدام به شناسایی منافقین میکرد. وی بعد از سرکوب غائله آمل، مجدد به سپاه منطقه 3 مستقر در چالوس بازگشت و پس از مدتی از سوی فرماندهی آن جا به عنوان مسوول طرح و عملیات عازم اهواز شد. او همچنین نقش مهمی در تصرف پاسگاه شرهانی، سلسله ارتفاعات 175، فتح شهر موسیان و زبیلات عراق داشت. محمد ابراهیم در مرحله دوم عملیات محرم در حوالی شهر موسیان، در اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سر و صورت مجروح و بلافاصله توسط همرزماناش به بیمارستان دزفول منتقل شد. ساعاتی بیشتر از بستری شدنش نگذشته بود که از بیمارستان خارج شد و مجدّد با بدنی مجروح به خط مقدم برگشت. وی بعد از اتمام موفقیتآمیز عملیات محرم و آزادی 150 کیلومتر مربع از خاک کشور و تصرف شهر زبیدات عراق، با سربلندی تمام به دیدار خانواده شتافت.
محمد ابراهیم که به اصرار خانواده تن به ازدواج داده بود، پاسداری به نام «مرضیه عاملی» را به همسری اختیار کرد و چند روز بعد مجدّد به منطقه برگشت. در اسفند سال 1361، وقتی از او خواستند که فرماندهی یکی از لشکرهای ارتش را به عهده بگیرد، ضمن تشکر گفت: «من خدمت ناچیز در کنار بسیجیان و لباس سبز و مقدس سپاه را انتخاب کردم و به آن متعهدم. این لباس مقدس، آخرین لباس من خواهد بود.»
وی پس از برگزاری یک مراسم ساده عروسی در چالوس و زیارت مرقد مطهر امام هشتم به همراه همسرش، روانه اهواز شد و در خانههای سازمانی لشکر 25 کربلا سکونت یافت.
این سردار رشید، خود را وقف اسلام و امام و جبهه کرده بود، به گونهای که در طول مدت 60 روز زندگی مشترک، تنها 14 روز در کنار همسرش بود. سرانجام سردار شهید محمد ابراهیم موسی پسندی و همسرش، 9 اردیبهشت سال 62 مصادف با رحلت حضرت زینب (س)، جهت اقامه نماز جمعه راهی آبادان بودند که در راه بازگشت بر اثر سانحه تصادف به فیض شهادت نائل آمدند. رزمنده خستگی ناپذیر و شجاعی که عاقبت پرونده سراسر افتخار و شرافت و دلدادگیاش با خون پاکش بسته شد. بنا بر وصیت خودش در گلزار شهدای «یوسف رضا»ی چالوس در جوار دیگر بسیجیان آرام گرفت.