#در_مسیر_معراج
از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس کردم
که از احمد خیلی فاصله گرفتهام!😞
ما نماز میخواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم ، 🍃
امّا دقیقاً میدیدم که احمد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت میبرد.♥️
برشی از کتاب عارفانه📗
#شهیداحمدعلی_نیری
@taShadat
#مهدی_جانم 🌹
فال حافظ هم
هر بار ڪه میگیرم باز
«مژده ای دل ڪه مسیحا نفسی...» میآید !
🔸 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
@taShadat
°•|🌸🍃
#سݪام_بر_شھـــــدا
🔹اونایے کہ تو #رفاقتــــــ
وسط کارڪـــم میارن،
( برا اینہ کہ واسہ #خــــدا رفاقت نکردن!)
🔹و گرنہ تو این وادے هـر چے مبتلا باشے، مقـــربتر میشے!
#ســــــلامــ
#صبحتـــون_شهدایی🌸
↞🌹↠🕊↞🌹↠
@taShadat
دل من تنگ💔 همین یک #لبخند
و #تو در خنده مستانه خود میگذری
نوش جانت
💥اما...گاه گاهی👌
به دل خسته ما هم #نظری!!
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@taShadat
🌾چونکه #صبح آمد و چشمم باز شد
🌴قلب من♥️ با چشم تو همراز شد
🌾غرق رحمت می شود آن #روز که
🌴صبح من با #یاد_تو آغاز شد😍
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
@taShadat
#خزانه_بى_انتها
حاج آقا قرائتی:
💠به خانه پدر دو شهید در همدان رفتم ، ایشان نقل مى كردند كه روز عیدى به
منزل آخوند ملاعلى همدانى رفتیم. مردم به زیارت آقا مى آمدند ، نوبت به فقرا
كه مى رسید آقا از زیر تشك پولى برمى داشت و به آنها مى داد.
گفتیم : به یقین آقا پول زیادى زیر تشك ذخیره كرده است. از قضا آقا براى كارى
از اتاق بیرون رفت ، ما شیطنت كردیم و تشك را برداشتیم تا ببینیم چقدر پول
هست ، دیدیم هیچ نیست!
گفتیم : لابد تمام شده است.
آقا برگشت و سرجاى خود مستقر شد و فقیرى وارد شد، دیدم آقا دست كرد زیر
تشك و به او پولى داد، فقیر بعدى آمد باز هم آقا از زیر تشك به او پولى داد!
فهمیدیم قصّه از جاى دیگرى آب مى خورد.
May 11