نگاهم که به صورتش افتاد
مثل همیشه خنده مهمان لبانش بود.
چشمانش باز بود
انگار او هم دلش برای من تنگ شده بود ...
و میخواست
برای آخرین بار، یک دل سیر نگاهم کند.
نمی توانستم دل بکنم
دستم را روی قلبش گذاشتم
نگاهم به نگاهش گره خورد و جانم به جانش ...
قرارهای دو نفرمان از جلوی چشمانم گذر می کرد. روضه های دو نفره را به یاد آوردم
دوستت دارم هارا مرور کردم
و یک لحظه فهمیدم، همه لحظاتم تویی ...
یادت هست
گفتم تو شهید شوی
من دلم برایت تنگ میشود
و تو بحث را عوض کردی ...؟!
یادت هست گفتم بدون تو نمیتوانم، نفس بکشم ؟
یادت هست قدم زدن های گلزار شهدای مان را ؟
یادت هست آخرین دیدار
مدام میگفتی مواظب خودت باش ...
بدون تو چگونه میشود مواظب خود بود؟
مهدی مرا هم ببر.
همه فکر ها را در گوشه ذهنم پنهان کردم و آهسته زیر لب خواندم:
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت ...💔
نام شهید: مهدی علی دوست
تاریخ تولد: 1365.5.25
محل شهادت: حلب سوریه، منطقه شقیده، عملیات محرم
تاریخ شهادت: 1394.7.25
مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم
🍃🕊 ...
#شهیدمهدیعلیدوست
#کتاب_پرواز_با_پاراگلایدر
🌷 @taShadat 🌷
20.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 اولین دیدار خانواده شهید حسن رجایی فر و علی عابدینی با پیکر مطهر شهیدشان💔
🌷 @taShadat 🌷
✏️به همرزمانش گفته بود:
🎙«من سی و سومین شهید
روستای بیشه سر هستم»✌️
💬به اطرافیان گفته بود برای شهادتش دعا کنند🌹و به همه سفارش می کرد تا در قنوت🤲 نمازشان، دعای فرج بخوانند😎و شهادت📿او را از خدا بخواهند.
🎤میگفت ''گرچه به کمتر از شهادت راضی نیستم؛ولی از خدا می خواهم که اگر شهید نشدم، اجر شهید را به من بدهد''🎨🥇
#شهید_کمیل_صفری_تبار
#صلح_امام_حسن
#ربیع_الاول
@taShadat
#سبک_زندگی 🌷
خرما رو گرفته بود دستش.🌴
به تک تک بچه ها تعارف میکرد.🐾
وقتی برداشتم ، گفتم : مرسی برادر🌸
گفت:چی گفتی؟؟؟؟😶
فهمیدم چه اشتباهی کردم🤭
ظرف خرما رو داد دست یکی دیگه.
یه تنبیه نظامی ✨
و بعدش گفت:
ما خودمون فرهنگ داریم✌🏻🍃
به جای این حرفا بگو
« خدا پدرتو بیامرزه ....»🌿
|🌱حاج احمد متوسلیان🌱|
پن:چقد شبیه شون زندگی میکنیم؟!؟😔
🌷 @taShadat 🌷
✨﷽✨
🌷یک جوان 23 ساله در دفترچه خاطرات دوران #جنگ اینطور نوشته🔻
🌷برای گشت شبانه ما را برده بودند
خسته و کوفته آمدم
فکرکردم یک #چرتی میزنم، بعد بیدار میشوم و #نمازم را میخوانم
🌷بر اثر #خستگی زیاد خوابم برد
دیدم ساعت از نیمهشب گذشته و نمازم #قضا شده است
🌷سرم را به دیوار کوبیدم و گریه کردم که چرا نمازم #قضا شد‼️
خود را ملامت کردم و حالت اندوه تا یک هفته دست از سرم برنداشت
#شهید #حسن_باقری 🌹
@tashadat
♨️فوری
🌸انا لله و انا الیه راجعون🌸
والده شهیدان علی اکبر و محمد رضا خانی به فرزندان شهیدش پیوست
شهید علی اکبر خانی در عملیات والفجر مقدماتی و شهید محمد رضا خانی عضو اطلاعات عملیات لشگر ١٠ سیدالشهداء علیه السلام در عملیات نصر ۴ در ماووت به شهادت رسید.
🌸شادی روحشان صلوات
🌷 @taShadat 🌷
زندگی شهید یوسف الهی سراسر معنوی بود. به عبادت اهمیت فراوانی می داد و هیچ چیز مانع ارتباطش با خدا نمی شد.
به تمام نیروهایش عشق می ورزید و مانند یک پدر برایشان دلسوزی می کرد. هر وقت بچه ها برای شناسایی می رفتند آنها را تا ابتدای محور همراهی می کرد و همان جا منتظرشان می نشست تا بر گردند.
.
.🌱 یک شب در منطقه مهران، من، محمد حسین و یکی دیگر از بچه ها به نام سید محمود برای شناسایی رفته بودیم. سید محمود جلو رفت و من و محمد حسین بالای رودخانه گاوی منتظرش ماندیم. سید حدود دو ساعت دیر کرد. در این فاصله محمد حسین به گوشه ای رفت و سرگرم نماز و عبادت شد. .
.این حالت او خیلی برایم عجیب بود که هیچ وقت، حتی در منطقه خطر نیز از عبادت و راز و نیاز با خدا غافل نمی شد. رفتار و کردار او به گونه ای بود که لحظه به لحظه زندگی اش و جزء به جزء حركاتش انسان را به یاد خدا می انداخت.
🌷 @taShadat 🌷