eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  🌷قرار عاشقی🌷 ✨شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستند.... ☁️ باز هم ساعت 🕖به وقت  قرار تپش قلبهاست ❤️ ...برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان 🌷 خلق کردند... امروز میزبان یکی از پرستوهای سبکبال این مرزو بوم هستیم.... 1⃣ ♡ټاشَہـادَټ♡•
سلام علیکم بزرگواران شهدایی🖐💐فدایی حضرت زینب سلام الله علیها شهید_ابراهیم عشریه هستم🖐💐😊 سپاسگزارم از دعوتتون به کانال شهدایی تاشهادت 😍🖐💐💐💐💐 2⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
متولد سال 1358 اصالتا اهل شهرستان نکا و از پاسداران دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) بودم کارشناسی ارشد داشتم،و ساکن شهر مقدس قم بودم💐 متاهل هستم و سه دسته گل زیبا❤️به یادگاردارم 😍❤️ زهرا خانم ۱۳ ساله زینب خانم ۱۰ ساله فاطمه معصومه ۶ ساله عاشق خانواده و بچه هام بودم،💐 3⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
سال 1379 از طریق یکی از دوستان به سپاه معرفی شدم🖐 البته برادر بزرگ من در نیروی انتظامی بود اما من براساس تفکری که داشتم وارد سپاه شدم؛ آنچه من را تحت تأثیر قرار داد، اندیشه امام خمینی(ره) و راه و روش انبیای الهی و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید بود؛ این مسائل مد نظرم بود و با علم و آگاهی از سپاه وارد این نهاد شدم و به قول خودم«با شناخت هستی و درک فلسفه خدمت و ارسال رسل و اینکه اندیشه امام خمینی(ره) به اهتزاز درآوردن پرچم توحید بوده در این مسیر قرار گرفتم 😍🖐💐 تااین که مسئله جسارت به حرم بی بی پیش اومد،برای رفتن به سوریه کاملاً مستقل حرکت و عمل کردم، از پدر و مادر اجازه گرفتم، به نظر می‌رسید مادرم احساس دلتنگی می‌کند، نوع رفتار مادر طوری بود که احساس کردم راضی به رفتن نیستند😔 وقتی از نارضایتی مادر آگاه شدم، به او گفتم: «مادر جان! رفتن من که ناراحتی ندارد، هر جا اسلام نیاز به کمک داشته باشد، ما باید جان‌مان را بر کف بگذاریم». به‌نوعی با حرف‌هایم و با همان نفوذ کلامم، مادرم را راضی کردم 😊🖐💐 4⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
به روایت از همسربزرگوارم : خدا به من و شهید عشریه سه فرزند به نام‌های زهرا ۱۳ ساله، زینب ۱۰ ساله و فاطمه معصومه شش ساله امانت داده است. آشنایی ما تا حدی اتفاقی بود. از قبل آشنایی نداشتیم. بنده به عنوان مربی قرآنی در کانون قرآن شهرستان نکا فعالیت داشتم و آقای عشریه هم آنجا در واحد برادران مشغول کار‌های فرهنگی بود. در جلساتی که داشتیم، ایشان بنده را دیده و برای ازدواج انتخاب کرده بود. یک‌بار از ایشان پرسیدم ما که یکدیگر را اصلاً نمی‌شناختیم چه شد که من را انتخاب کردید؟ آقای عشریه گفت: از نجابت، حیا و عفت شما بسیار خوشم آمد، چراکه در برخورد با آقایان مسائل شرعی را به خوبی رعایت می‌کردید💐👇👇👇👇👇 5⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
ایشان در سال ۹۲ کارشناسی ارشد را در تهران خواند. شهید همیشه پیگیر اخبار وضعیت سوریه بود و می‌گفت: «دوستانم دارند سری به سری به سوریه اعزام می‌شوند و ما هم وظایفی نسبت به دفاع از حرم حضرت زینب (س)، شیعیان و مسلمانان داریم.» نهایتاً هم با تخصص‌هایی که داشت به عنوان مربی تاکتیک نظامی در آموزش گردان‌ها به سوریه اعزام شد.💐💐👇👇👇👇👇 6⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
به نماز اول وقت، گوش کردن به روضه اهل‌بیت، خوش‌اخلاقی، احترام به پدر و مادر تأکید داشت، همچنین عقیده داشت در منزل باید راجع به موضوعاتی مانند دین، انقلاب و سیاست روز صحبت شود. عاشق ولایت فقیه بود، می‌گفت اگر در منزل بحث سیاسی شود فرزندان با انقلاب و امامشان و زندگی اهل‌بیت و اینکه چه بر سر آل الله آمد مطلع و آگاه می‌شوند. اشعار حافظ شیرازی و فیض کاشانی را می‌خواند و به نماز شب اهمیت می‌داد. چندسال به‌عنوان راوی به مناطق جنوب اعزام شد، عاشق خواندن و مطالعه زندگی و خاطره‌های شهدا بود.💐💐💐 7⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
دلنوشته زینب خانم دخترم در مراسم اولین سالگرد شهادتم : «سلام باباجان. سلام عزیز دل من. کجایی.کجایی تا خنده های شیرینت را ببینم. کجایی بابا تا روی ماهت را ببینم. بابا کجایی؟ راستی من و زهرا و معصومه دل تنگت شده ایم.😭بابا نمازهایم  را می خوانم. راستی یادت هست  چادر نمازم را خودت سرم می کردی. با مادرم و خواهرانم نماز می خوانیم, نیستی و امام جماعت نداریم.😭😭 بابا هر وقت دلتنگت می شویم با مادر زیارت حضرت معصومه(س) می‌رویم .حضرت معصومه(س) خیلی مهربان است و دلتنگی های مان را خودش آرام می‌کند😭. بابا مردم نمیدانند هر چه عروسک و هدیه بدهند جای بابا پر نمی شود😭. آخر دلتنگی برای بابا تنگ است  مثل دلتنگی های حضرت رقیه(س).بابا کنار حضرت زینب(س) برای دلتنگی های ما خیلی دعا کن . به دعایت محتاجیم.»😭💐 8⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
سال ۷۹ که ازدواج کردیم، خیلی دوست داشتم ماه‌عسل به زیارت حرم امام رضا (ع) برویم. آن موقع آقا ابراهیم وضع مال خوبی نداشت. گفت: نمی‌توانیم چند روز در مشهد مستقر شویم. برای همین با اتوبوس رفتیم و بعد از زیارت حرم امام رضا (ع) سریع بلیت گرفتیم و برگشتیم. آن روز آقا ابراهیم در حرم از برنامه‌های آینده‌اش، خیلی با من صحبت کرد و حتی از آرزوی شهید شدنش حرف زد. این آرزو همیشه با ایشان بود. 💐👇👇👇👇👇 9⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
در نزدیکی جمکران محلی به نام کوه خضر وجود دارد که ۱۴ شهید گمنام آنجا دفن هستند. زیاد به آنجا می‌رفتیم. آخرین باری که با شهید به این مکان مقدس رفتیم شهید دستش را بر سنگ قبر یکی از این شهدای گمنام گذاشت و گفت: «خانم دعا کنید به زودی اسم من هم روی یکی از این سنگ‌های گمنام حک شود.» من لبخند زدم. وگفتم دوست دارم شما در رکاب امام زمان (عج) باشید.💐💐💐💐👇👇👇 🔟 •♡ټاشَہـادَټ♡•