eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ 🔸پیامبر اکرم (ص): 🔹با ریختن اوّلین قطره خون قربانى [به زمین]، صاحب قربانى آمرزیده مى شود. 📚 (کتاب من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۱۴) •♡ټاشَہـادَټ♡•
عاشقے را چہ نیازی‌ست بہ توجیہ و دلیل ڪہ تو اے عشق، همان پُرسشِ بی زیرایی❣ 🌺 🌸 •♡ټاشَہـادَټ♡• 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شـهید راه اسلام↯ ☘ تاریخ تولد: ۱۳۶۷/۲/۶ محل تولد: کرج تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۲/۱۷ محل شهادت: خانطومان-سوریه وضعیت تأهل: مجرد مزار شهید: گلزارشهدای‌امام‌زاده‌طاهر-ع- ♥️ •♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ✨جامــــع مذهـــــبی✨
|~🌿🕊~| : اى على! چهار چيز را پيش از چهار چيز درياب : جوانى ات را پيش از پيرى؛ و سلامتى ات را پيش از بيمارى؛ و ثروتت را پيش از فقر و زندگى ات را پيش از مرگ . 🍁کانال حدیث بهشتی🍁 https://eitaa.com/joinchat/3332898943Cfe9cff7bab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 وقتایـے‌که‌ناراحت‌بودم‌با‌اینکه سرش‌دادمے‌زدم‌مے‌گفت‌: جان‌دل‌هادۍ؟! چند‌هفته‌بیشتر‌از‌شهادتش‌نگذشته‌بود یه‌شب‌که‌خیلےدلم‌گرفته‌بود‌ قلم‌و‌کاغذ‌برداشتم‌شروع‌کردم‌ به‌نوشتن‌،از‌دل‌تنگم‌گفتم از‌عذاب‌نبودنش‌براش‌نوشتم‌، هادۍفقط‌یه‌بار.. فقط‌یه‌باردیگه‌بگو‌جان‌دل‌هادۍ..💔 نامه‌رو‌تازدم‌وگذاشتم‌رومیز‌خوابیدم‌ بعد‌شهادتش‌بهترین‌خوابـے‌بودکه‌میشد ازش‌ببینم‌؛دیدمش‌صداش‌کردم‌ بهترین‌جوابـے‌که‌میشد‌ازش‌بشنوم جان‌دل‌هادۍ؟!چیه‌فاطمه؟! چرا‌اینقدر‌بـے‌تابـے‌مےکنے؟! توجات‌پیش‌خودمه‌شفاعت‌شده‌اۍ :)🌱 •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه (ع) 🔸🔸 🔸
🌸✨🌸✨ سلام دوستان عزیز عید همگی مبارک .🌺🌺🌺 لطفا مشارکت کنید تا ختم کامل شود.🌸🌸🌸 اجر همگی با خداوند .🌺🌸🌺 جزهای باقی مونده 👇👇👇👇 20.21.22.23.24.25 موفق باشید .🌸🌺🌸
حال دل دو قلوهای حاج محمد... 🌿خانواده محمد آقا شکر خدا خیلی باروحیه هستند. بچه‌هایش تازگی‌ها خیلی دلتنگی می کنند و می گویند بابا چرا به ما سر نمی زند و چرا نمی آید ما را بیرون ببرد. مادرشان یک طوری آنها را قانع می کند. مدام می گویند کِی می خواهیم برویم پیش خدا. (۱) 😅می گویند بابابزرگ چرا تو رفته‌ای جبهه شهید نشدی؛ بابای ما شهید شد؟ چرا دایی اصغر شهید شده؟ سئوالات جالبی می کنند. (۲) (۱) (۲) (پدر و مادر همسرِ حاج محمد) •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ لحظاتی با معرفی شهید ☘🌹
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🌹بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن🌹 🌷🌷شهید نشانے ست ازیڪ راه ناتمامـ یڪ فانوس ڪہ داردخاموش مےشود و حالاتو مانده اے و یڪ شہید و یڪ راه ناتمام فانوس رابردار و راه خونین شہید را ادامہ بده🌷🌷
  🌷قرار عاشقی🌷 ✨شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستند.... ☁️ باز هم ساعت 🕖به وقت  قرار تپش قلبهاست ❤️ ...برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان 🌷 خلق کردند... امروز میزبان یکی از پرستوهای سبکبال این مرزو بوم هستیم.... ✨1⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
سلام علیکم دوستان😊 شهید مدافع وطن، مجید خدابنده لو هستم 🌹 سپاسگزارم از دعوتتون به کانال شهدایی تاشهادت 😍✋ 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨2⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
درتاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۱ درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشدم 😊 از کارکنان کلانتری ۲۱۰ پایانه شرق تهران بودم😍 🌸✨✨🌸✨✨🌸 متاهل بودم و یک دسته گل زیبا به نام سوگند به یادگار دارم 😍❤️❤️ 🌸✨✨🌸✨✨🌸 عاشق خانواده و مخصوصا مادر بودم😍چون پدرم فوت کرده بودند 😔 عصای دست مادرم شده بودم، در ریزترین مسائل کمک حال خانواده‌ام بودم و از هیچ کاری دریغ نمی‌کردم😍✋ 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨3⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
وقتی مادرم چشم‌هایش را عمل کرده بود، به خانه پدری می‌رفتم و کار‌های مادرم را انجام می‌دادم، حتی برایش پیاز سرخ می‌کردم ☺️ تا چشم‌های مادرم اذیت نشود😊✋ 🌸✨✨🌸✨✨🌸 معتقد بودم هر چه در زندگی دارم از ائمه است. این عقیده را از مجالسی که هر هفته شرکت می‌کردم به دست آورده بودم 😊 🌸✨✨🌸✨✨🌸 به حسینیه‌ها و مسجد و پایگاه‌های بسیج رفت‌وآمد زیادی داشتم. برآورده شدن آرزوی شهادتم را هم در همان روضه‌ها طلب کرده بودم☺️✋ 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨4⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
به روایت از همسر بزرگوارم : من و مجید بیشتر از آنکه همسر باشیم، رفیق بودیم. خیلی‌ها به رابطه عاطفی ما غبطه می‌خوردند. تمام مشکلات‌مان را به کمک هم حل می‌کردیم. راز مخفی بینمان وجود نداشت.👇👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 حس می‌کردم در دنیا مشکلی نیست که او نتواند زود حل کند. برایم مثل یک تکیه‌گاه محکم بود. با وجود مجید خوشبخت‌ترین آدم روی زمین بودم و او هم چنین احساسی داشت😭👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 اما برای همسرم داشتن یک زندگی آرام و بدون دغدغه چیزی نبود که همه خواسته‌هایش را تأمین کند. او دغدغه‌های دیگری هم داشت. نمی‌خواست تنها آرامش و امنیت برای خودش باشد،😭👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨5⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
می‌خواست از خودش، از جوانی‌اش، استعداد‌ها و توانایی‌هایش برای رفع مشکلات دیگران استفاده کند. برای همین خدمت در نیروی انتظامی را انتخاب کرده بود.😭👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 دنیا در نظر مجید بی‌ارزش‌تر از آن بود که از چیزی ناراحت شود. همسرم چندین ماه قبل از شهادتش فرمی پر کرده بود تا از طریق محل کارش به سوریه برود👇👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 آرزویش این بود که مدافع حرم حضرت زینب (س) باشد. به من نگفته بود فرم پر کرده است. یک روز به خانه آمد و پرسید: «راضی هستی من سوریه بروم؟»😭👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨6⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
نمی‌دانستم باید چه بگویم. قلبم لرزید. فکر کردم شاید بتوانم به بهانه دخترمان فکر سوریه رفتن را از سرش بیرون کنم. گفتم: «نمی‌دونی سوگند چقدر وابسته شماست؟ من نمی‌تونم اجازه بدم!»😭👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 رابطه بسیار عاطفی و عمیقی بین سوگند دخترمان و مجید وجود داشت طوری که سرشان را روی یک بالش می‌گذاشتند.😭😭👇👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 گاهی که مجید اداره می‌ماند و خانه نمی‌آمد، سوگند تلفن می‌زد و می‌گفت: «بابا پس دخترت چطور بخوابه؟ من بالش تورو بو می‌کنم تا برگردی خونه!»😭👇👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨7⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
این صحنه‌ها که از مقابل چشمم می‌گذشت، نمی‌توانستم به رفتنش راضی شوم. برای دختر کوچکمان بی‌پدری ضربه سنگینی بود.😭👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 دیگر طاقت نیاوردم. گفتم: «خدای نکرده اگر شهید بشی من چی کار کنم؟ اصلاً تو ما رو به کی می‌خوای بسپاری؟» سکوت کرد و لبخند زد. آرام گفت: «به خدا!»😭😭👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 به نظر من آن چیزی که مجید را به مقام شهادت رساند، عشق و ارادتش به اهل بیت و خصوصاً امام حسین (ع) بود. همسرم با برادرم خیلی صمیمی بودند. قرار گذاشتند اربعین ۹۶ با هم به کربلا بروند.😭😭👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 مجید در خیالش برای این سفر رؤیا‌ها بافته بود. به برادرم می‌گفت: «اربعین می‌ریم کربلا. دستمال برمی‌داریم و کفش‌های زائران امام حسین (ع) را پاک می‌کنیم. من توی بین‌الحرمین می‌خوام کفاش بشم!»😭👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨8⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
من به حرف‌هایش خندیدم. گفتم: «مجید حالا چرا کفاش؟» جدی شد و نگاهم کرد. با حالت عجیبی گفت: «گرد پای زائرای امام حسین تبرکه. دوست دارم خاک‌های اونا بخوره به دست و صورتم»😭👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 اما قسمت نشد بره 😭😭 بعد از چهلم همسرم به خانه خواهر شوهرم رفته بودم. خانم مسنی را آنجا دیدم. پرسید: «تو همسر مجیدی؟» گفتم: «بله.» گفت: «می‌دونستی همسر تو هر ماه یک مقدار پول به من کمک می‌کرد؟»👇👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 از تعجب ماتم برد. از این موضوع هیچ خبر نداشتم. وضع خانواده خودمان خوب نبود. مجید پدرش را از دست داده بود و وظیفه‌اش می‌دانست که به مادرش کمک مالی کند😭👇👇👇 🌸✨✨🌸✨✨🌸 برای آنکه توی زندگی کم نیاوریم مجبور می‌شد در کنار کار اصلی‌اش حتی مسافرکشی هم بکند. مدت‌ها بعد از شهادتش تازه فهمیده بودم که مجید در کار خیر هم دست دارد.😭😭🌹 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨9⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
خب دوستان بزرگوارم 😊 سرانجام من هم در شب ۱۱ فروردین ۹۶ در جریان عملیات تعقیب یک خودروی مشکوک، دچار سانحه شدم و به شهادت رسیدم😍✋ 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨🔟✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
پیکرم پس از تشییع با شکوهی که درتهران و گلستان انجام شد ،در نوشهر، استان گلستان خاکسپاری شد 😊 نوشهر تشریف آوردید خوش حال میشم بهم سربزنید 😍✋ 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨1⃣1⃣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
خب دوستان بزرگوار،خوشحالم دعوتم کردید✋😊❤️ نماز اول وقت یادتون نره🌷 تامیتونین راه شهدا🌷 رو ادامه بدین وتاآخرین قطره خونتون پشتیبان ولایت فقیه باشین✋🌺 🌸✨✨🌸✨✨🌸 ✨1⃣2⃣✨ •♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
خب دوستان بزرگوار،خوشحالم دعوتم کردید✋😊❤️ نماز اول وقت یادتون نره🌷 تامیتونین راه شهدا🌷 رو ادامه بدین
💞شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم💞 و علی الخصوص 💠شهید مجید خدابنده لو 💠 🌷 صلوات 🌷‌ ✨ التماس دعای فرج و شهادت ✨ 🌸✨✨🌸✨✨🌸 •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیـن الاݩ یہویے: دستتـوبزاࢪ‌ روسینٺ‌یہ‌دقیقہ زماݩ‌بگیـࢪومـدام‌بگــۅ «یامہدۍ» حداقݪــش‌اینہ‌ڪھ روزِقیامٺ‌میگےقلبـم‌یہ‌ࢪوزۍ یہ‌دقیقہ‌بہ‌عشق‌ِآقـام‌زدھ..!
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
لحظه‌ی غروب، متعلّق به امام زمانت است، برنامهٔ خود را طوری تنظیم کن که چند دقیقه توسل به امام زمان ارواحنافداه داشته باشی. همه باهم دعای فرج روزمزمه کنیم •♡ټاشَہـادَټ♡•