eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
پسرک فلافل فروش زندگینامه وخاطرات طلبه ی جانباز شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری😍 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی🌹 @taShadat
▪️پارت۳۵▪️ 🌹مرد میدان نبرد راوی :(یکی از دوستان شهید) اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو به سمت نجف برمي گشتيم. موقع اذان صبح بود که به ورودي نجف و کنار وادي السلام رسيديم. هادي به راننده گفت: نگه دار. تعجب کرديم. گفتم: شيخ هادي اينجا چه کار داري؟ گفت: مي خواهم بروم وادي السلام. گفتم: نمي ترسي؟ اينجا پر از سگ و حيوانات است. صبر کن وسط روز برو توي قبرستان. هادي برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم پياده شد و رفت. بعدها فهميدم که مدت ها در ساعات سحر به وادي السلام مي رفته و بر سر مزاري که براي خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت مي شده. ٭٭٭ هادي مرد مبارزه بود. او در ميدان رزم و در مقابل دشمن هم دست از اعتقاداتش بر نمي داشت. هميشه تصوير مقام عظماي ولايت را بر روي سينه داشت. براي رزمندگان عراقي صحبت مي کرد و آنها را از لحاظ اعتقادي آماده مي کرد. يادم هست خيلي با اعتقاد به جمعي از رزمندگان عراقي مي گفت: لحظه ي شهادت نام مقدس يا حسين (علیه السلام) را به زبان داشته باشيد تا خود آقا بالاي سرتان بيايد. کل وسايل همراه هادي، در همه ي مدت حضور در ميادين نبرد، فقط يک ساک دستي کوچک بود. تعلقات او از همه ي دنياي مادي بريده شده بود. در دوران نبرد خيلي کم غذا مي خورد، مي گفت: شايد بقيه ي رزمندگان همين را هم نداشته باشند. کم مي خوابيد و به واقع خودش را براي وصال آماده کرده بود. هادي در خط نبرد هم وظيفه ي روحاني بودن و مبلّغ بودن خود را رها نمي کرد. در آنجا هم، وظيفه ي هر کس را به آنها متذکر مي شد. زماني هم كه احتياج بود در كار تداركات و رساندن آب و آذوقه كمك مي كرد. . 🏴 @taShadat 🏴
▪️۳۶▪️ . 🌹مرد الهی راوی:(شیخ محمدصبیحاوی و...) من همه گونه انسان ديده ام. با افراد زيادي برخورد داشته ام. اما بدون اغراق مي گويم كه مثل شيخ هادي را كمتر ديده ام. انسان مؤمن، صالح، عابد، زاهد، متواضع، شجاع و... او براي جمع ما خير محض بود. اين سخنان، نه به خاطر اين است كه او شهيد شده، ما شهيد زياد ديده ايم. اما هادي انسان ديگري بود. به همه ي دوستان روش ديگري از زندگي را آموخت. او انسان بزرگي بود، به خاطر اينكه دنيا در چشمش كوچك بود. به همين خاطر در هر جمعي وارد مي شد خير محض بود. بسياري از روزها را روزه دار بود، اما دوست نداشت كسي بداند. از خنده زيادي به خاطر غفلت از ياد خدا گريزان بود، اما هميشه لبخند برلب داشت. تمام صفات مؤمنين را در او مي ديديم. هميشه به ما كمك مي كرد. يعني هركسي را كه احتياج به كمك داشت ياري مي كرد. يكبار براي منزل خودم يك تانكر خريدم و نمي دانستم چگونه به خانه بياورم، ساعتي بعد ديدم كه هادي تانكر را روي كمرش بسته و به خانه آمد! او آنقدر در حق من برادري كرد كه گفتني نيست. بعضي روزها از او خبر نداشتيم، او مريض بود و ما بي خبر بوديم. دوست نداشت كسي بداند! از مشكلات و از امور دنيايي حرف نمي زد، انگار كه هيچ مشكلي ندارد. اما مي دانستيم كه اينگونه نيست. خوب درس مي خواند و زود مطلب را مي گرفت. خوب مي فهميد. در كنار دروس حوزوي، فعاليت هاي بسياري انجام مي داد. يكبار در مسير كربلا با او همراه بودم. متواضع اما بشاش و خنده رو بود. از همه ديرتر مي خوابيد و زودتر بلند مي شد. كم خوراك و كم خواب بود. اهل عبادت و زيارت بود. وقتي به كنار حرم معصومين مي رسيد ديگر در حال خودش نبود. همه فن حريف بود. در نبرد و مبارزه، مرد ميدان جهاد و به نوعي فرمانده بود، در ديگر كارها نيز همينطور. خاكي و افتاده بود. بارها ديدم كه سيني چاي را در دست دارد و به سمت برخي نيروهاي ساده مي رود. عاشق زيارت شب جمعه در كربلا بود. وقتي هم كه شهيد شد، چهار روز پيكرش گم شده بود، البته اين حرف ها بهانه است. هادي دوست داشت يك شب جمعه ي ديگر به كربلا برود كه خدا دعايش را مستجاب كرد. روز يكشنبه شهيد شد و شب جمعه در كربلا و نجف تشييع شد. درست در اولين روز فاطميه! 🏴 @taShadat 🏴
تقدیم به نگاه پر مــهر تون🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات شهدا عطرهمسرم را در زندگیم‌حس مےکنم! 😌 وقتی سر مزارش مےروم، یاد حرفهاش میفتم! 😣 که میگفت : _تو بزرگترین سرمایه ے زندگےمن هستی! 😍 💞 اگر میشد تو را هم باخودم سرکار مےبُردم بزرگترین رنج و غم من این ماموریت هایےاست ڪه باید بدون شما بروم 😞 الان که پیش من نیست ، کاسه ی آب براے بدرقه اش ڪه چیزی نیست 😔 پشت سرش آب شدم که برگردد 😭 💔 💚 🌹 شهیدعلی شاهسنایی 🌹 🏴 @taShadat 🏴
🌌 قرار گذاشتیم گروهی دونفره تشکیل بدهیم، که پیام های💌 اخلاقی تاثیرگذار، صحبتهای حضرت آقا و سبک زندگی شهدا را در آن بفرستیم و سعی کنیم در عمل الگوی زندگی مان قرار بدهیم. ☺️ کم کم پیام های مختلفی از زندگی شهدای مختلف می فرستادیم و چقدر جالب و زیباست که روش و سبک زندگی کلی شهدا بسیار شبیه به هم بود و هست و حتما خواهد بود. "ساده زیستی، بی توجهی به رسم و عرف هایِ دست و پاگیر جامعه، حساس نبودن به حرف مردم، اهل محبت ورزی و توجه " از مهمترین ویژگی زندگی مشترک شهداست. یکبار گفت بتازگی مطلبی خوانده ام از زندگی یکی از شهدا که قرار گذاشتند اگر ناراحتی ای بین خودش و همسرش پیش بیاد، بیشتر از سه دقیقه طول نکشه و آشتی کنند. می گفت جالبه من هم از خیلی وقت پیش همین فکر در ذهنم بوده. پ.ن: ارادت و رفاقت خیلی خاصش با شهید رسول خلیلی در تمام زندگیمان از جمله این گروه نیز نمود داشت. اسم گروه را "با هم، تا خدا" گذاشتم. گفت اسم رسول تو گروهمون خالی نیست ❓ گفتم "باهم، با رسول تا خدا" .. گفت نه بهتر از این هم میشه. آخرش رسیدیم به اینکه اسمِ گروه "با رسول، تا خدا" باشه. گفت "برای رسیدن بخدا، من و مایی وجود نداره. فقط خدا هست و شهیدی که ما رو در رسیدن به این هدف کمک میکنه" 🕊 یکبار بهش گفتم ان شاءالله من بتونم ازت تاثیر بگیرم. گفت" ان شاﺀالله تاثیر هردومون از رسول باشه".. با تمام وجود همانطور که در دست نوشته اش📃 با عهد بسته بود، راهش را ادامه داد و به او و خیل شهیدان پیوست. ▪️@taShadat▪️
پس زمینه 🍃 🌺🍃 @tashadat
#سلام_بر_شهدا #درخواستے_کاربر «آقاجان!بخدا دردهایی که می‌کشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمی‌کند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(علیه السلام) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی‌گری دارند حرف شما را نمی فهمند؟» بخشی ازنامه 👆 #شهیدعلی_خلیلی به رهبرانقلاب ▪️ @taShadat▪️
مبادا بگویی که ما رد شدیم نفهمیدم آقا چرا بد شدیم به هم رحم قدری نکردیم هیچ میان کَجی‌ها زبانزد شدیم تو خونِ دل از حالِ ما خوردی و ولی ما هرآنچه نباید شدیم زِ خوبی و اخلاق ماندیم دور میان بد و بد مُردد شدیم اگر فاصله بینِ ما شد زیاد ولی باز راهیِ  مشهد شدیم @tashadat