eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
-' انقدرمرآقب‌چشم خودبودم که‌حتی‌اگردرعآلم‌خوآب نآمحرمی‌میدیدم چـشمآنم‌رآمیبستم! -' ' آیت‌اللہ‌حـٰآئرۍ'🌱
ابـراهیم‌مۍگفٺ:) رقابٺ‌وقتے‌زیباسٺ کہ‌بارفاقٺ‌ همراهـ‌باشہ...🌱'
زمـــین‌ نه‌ جای‌ِ مـاندن‌ که‌ گذرگاه‌ اسـت... هیـچ‌ شنیده‌ای‌ که‌ کسی‌ در‌ گذرگاه‌ سـکنی‌ گزینـد!؟ -آوینے‌ِجان ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به وقت ☕️😍
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #سی_وهفت طعم عشقش را قبلاً چشیده.. و میدیدم از آن عشق جز
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ صدایم زد _نازنین! با قدمهایی کوتاه به سمتش رفتم.. و مثل تمام این شبها تمایلی به همنشینی اش نداشتم.. که سرپا ایستادم و بی هیچ حرفی نگاهش کردم. موهای مشکی اش از بارش باران به هم ریخته بود، خطوط پیشانی بلندش همه در هم رفته.. و تنها یک جمله گفت _باید از این خونه بریم! برای من که بودم،.. چه فرقی میکرد در کدام زندان باشم که بی تفاوت به سمت اتاق چرخیدم.. و او هنوز حرفش تمام نشده بود که با جمله بعدی خانه را روی سرم خراب کرد _البته باید بری، من میرم ترکیه! باورم نمیشد... پس از شش ماه که لحظه ای رهایم نکرده، تنهایم بگذارد.. و میدانستم برایم در نظر گرفته.. که رنگ از صورتم پرید... دوباره به سمتش برگشتم و هرچقدر وحشی شده بود، همسرم بود ومیترسیدم مرا دست غریبه ای بسپارد که به گریه افتادم... از نگاه بیرحمش پس از ماهها محبت میچکید، انگار نرفته دلتنگم شده و با بغضی که گلوگیرش شده بود،.. زمزمه کرد _نیروها تو استان ختای ترکیه جمع شدن، منم باید برم، زود برمیگردم! و خودش هم از این رفتن بود که به من دلگرمی میداد.. تا دلش آرام شود _دیگه تا پیروزی چیزی نمونده، همه دنیا از ارتش آزاد حمایت میکنن! الان ارتش آزاد امکاناتش رو تو ترکیه جمع کرده تا با همه توان به سوریه حمله کنه! یک ماه پیش.. که خبر جدایی تعدادی از افسران ارتش سوریه و تشکیل ارتش آزاد مستش کرده و در دولت جدید خواب از سرش برده بود،... نمیدانستم خودش هم راهی این لشگر میشود... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد •♡ټاشَہـادَټ♡•
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ نمیدانستم خودش هم راهی این لشگر میشود که صدایم لرزید _تو برا چی میری؟ در این مدت هربار سوالی میکردم،.. فریاد میکشید.. و سنگینی این مأموریت، تیزی زبانش را کُند کرده بود.. که به آرامی پاسخ داد _الان فرماندهی ارتش آزاد تو ترکیه تشکیل شده، اگه بخوام اینجا منتظر اومدنشون بمونم، هیچی نصیبم نمیشه! جریان خون در رگ هایم به لرزه افتاده.. و نمیدانستم با من چه خواهد کرد.. که مظلومانه التماسش کردم _بذار برگردم ایران! و فقط ترس از دست دادن من میتوانست شیشه بغضش را بشکند که صدایش خش افتاد _فکر کردی میمیرم که میخوای بذاری بری؟ معصومانه نگاهش میکردم تا دست از سر من بردارد.. و او کشیده بود که قاطعانه دستور داد _ولید یه خونواده تو داریا بهم معرفی کرده، تو میری اونجا تا من برگردم. _سپس از کیفش و بیرون کشید و مقابلم گرفت _این خانواده هستن، باید اینا رو بپوشی تا شبیه خودشون بشی. و پیش از آنکه نام وهابیت جانم را بگیرد،.. با لحنی محکم هشدار داد.. _اگه میخوای مثل دفعه قبل اذیت نشی، نباید بذاری کسی بفهمه هستی! ولید بهشون گفته تو از وهابی های افغانستانی! از میزبانان وهابی تنها خاطره برایم مانده.. و از رفتن به این خانه تا حد مرگ وحشت کرده بودم.. که با هقهق گریه به پایش افتادم _تورو خدا... بذار من برگردم ایران! و همین گریه طاقتش را تمام کرده بود.. که با هر دو دستش شانه ام را به سمت خودش کشید.. و صدایش آتش گرفت _چرا نمیفهمی نمیخوام از دستت بدم؟ خودم را از میان دستانش بیرون کشیدم که حرارت احساسش مثل... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد •♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #سی_وهشت صدایم زد _نازنین! با قدمهایی کوتاه به سمتش ر
با سلام و احترام خدمت بزرگواران عزیز🌹🍃 پارت ۳۸ رو مجددا گذاشتم چون یکی از ادمینها اشتباهی حذف کرده بود حلال کنید 🌸 التماس دعا 🤲🏻🌹 یاعلی✋🏻
°•|🌱✨|•° هربار‌صحبٺ‌ا‌ز‌نابودۍ‌ اسرائـ🧟‍♂ـیل‌میشد لبخند‌بࢪ‌لب‌می‌آورد . . (:💌|💔」 ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ •♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
اعمال قبل از خواب :) شبٺون منور به نگاه مادر ساداٺ..🍃
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
🌱 ♥ -بسم‌الله...🌸 بخونیم‌باهم...🤲🏻 ـاِلٰهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآوَبَرِحَ‌الخَفٰآء ُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…✨🍃 •♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
به همین سادگی 😊 التماس دعای فراوان 🤲 •♡ټاشَہـادَټ♡•
شـــبتـــۅݩ‌شـــہـــدایــــے🌷😇 الــتــمــاس دعـــاۍ فـــرج🤲🏻 یـــاعـــݪــی مـــدد✋🏻
بہ نام خداوند نون و قلم✏ خداوند آزادۍ و عشق و غم♡'
یاحےیاقیوم-'🌿'-
❣سلام‌برعاشقان‌ولایت❣ ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۹ دی ۱۴۰۰ میلادی: Wednesday - 19 January 2022 قمری: الأربعاء، 16 جماد ثاني 144 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️13 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️14 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ▪️16 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام ▪️23 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام •♡ټاشَہـادَټ♡•
دعاے هفتم صحیفہ سجادیہ.. چند دقیقہ بیشتر وقت نمیگیرہ...🍂 ولے بہ جاش حرف رهبرمون زمین نمی مونہ...🌹🍃
امام صادق عليه‌السلام؛ 🔹 خَمْسٌ مَنْ لَمْ يَكُنَّ فِيهِ لَمْ يَتَهَنَّأْ بِالْعَيْشِ الصِّحَّةُ وَ الْأَمْنُ وَ الْغِنَى وَ الْقَنَاعَةُ وَ الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ . ‌ 🔸پنج چیزند که زندگی بدون آن‌ها گوارا نیست؛ ۱- سلامتی ۲- امنیت ۳- بی‌نیازی ۴- قناعت ۵- یار موافق. 📖 محاسن برقی، ج1، ص9 •♡ټاشَہـادَټ♡•
💚 اۍ‌یوسف‌گمگشتۀ‌غایب‌ز‌نظرها جآن‌بر‌لب‌عشاق‌رسیدست‌ڪجایی؟! باز‌آی‌ونظر‌ڪن‌به‌منِ‌خستۀ‌بیمار جانم‌به‌فدایت‌ڪہ‌طبیب‌دل‌مایی 🌤 اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ •♡ټاشَہـادَټ♡•
‹📕📌› . . همین‌است‌دیگر . . ! بہ‌ناگہ،پنجرھ‌ا؎بازمیشود بہ‌سمت‌بھشت . . مھم‌تویۍڪہ‌چقدر ازدلبستگۍها؎این‌طرفِ‌پنجرھ دل‌ڪَنـدھ‌ا؎! . .シ🎈❭ .ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ. •♡ټاشَہـادَټ♡•
⸤✨🌸⸣ بسیار انسان ها دیده ام که پرندگان، محو تماشای پروازشان بودند :)'!🌿 『🕊•♡ټاشَہـادَټ♡•
اگر میخواهید بدانید یك انسان چقدر ارزش دارد.. ببینید بہ چہ چیزے عشق مے‌ورزد توجہ‌تان بہ هرچہ باشد قیمتتان همان است :)♥️ - علامہ ‌جعفرۍ ‎‌‌°•♡•°
✨✨✨✨ بِسمِ رَبِّ الشُهَدا ✨✨✨✨
✨✨✨✨ عطر شهادت فرزندان غیور ایران زمین این بار نه از خاکهای تفتیده جنوب بلکه از خرابه‌های شام و صحرای حلب به مشام می‌رسد. تاریخ باید بداند دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب (س) دلیل نمی‌خواهد، راهنمایش دل است و بهانه‌اش هم دل و بیعت حسینیان زمان بیعتی است به‌رنگ خون که جلوه‌ای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیده‌اند. مگر نه اینکه خداوند در قرآن ( آیه ۳۳ سوره توبه) وعده پیروزی اسلام را داده است؟ و اینکه: إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْميعاد 🌷@tashadat 🌷
✨✨✨✨✨ حرم زینب عجب حال و هوایی دارد سوریه، فیض شهادت چه صفایی دارد بنویسید به روی کفن این شهداء چقدر عمه ی سادات فدایی دارد 🌷@tashadat 🌷
✨✨✨✨ سردار شهید عبدالله اسکندری به سال ۱۳۴۲ و در محله  قصرالدشت شهر شیراز به دنیا آمد، با مذهب اسلام پرورش یافت و از نوجوانی در فعالیت های انقلابی سال ۱۳۵۷ شرکت کرد. حاج عبدالله با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و در جبهه سوسنگرد و در کنار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان به عنوان تک‌تیرانداز، تیربارچی، نیروی اطلاعات شناسایی و … مشغول انجام وظیفه اش در قبال کشور و دین مبین شد. 🌷@tashadat 🌷
✨✨✨✨ شهید اسکندری دل دریایی، روح آسمانی و صفای باطن داشت؛ گاه رئیس ستاد تیپ بود و گاهی راننده تیپ؛ ایشان در زمان جنگ، دوبار از مسئولیت عالی در تیپ ۴۶ کناره گرفت و در خط مقدم راننده لودر و بولدزر شد. 🌷@tashadat 🌷
✨✨✨✨ با پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۸ فعالیت های جهادی سردار اسکندری با جانبازی ۲۵ درصد، در عرصه سازندگی آغاز شد و ایشان در پروژه احداث سد کرخه، احداث جاده نیریز در استان فارس، طرح توسعه نیشکر و اجرای بسیاری طرح‌های سد و دیگر فعالیت‌های جهادی سهم ویژه ای داشت. 🌷@tashadat 🌷
✨✨✨✨ سردار شهید حاج عبدالله اسکنری پس از سال ها مجاهدت در جبهه های جنگ هنوز مشتاق شهادت بود و در جلسه ای گفته بود ” به والله قسم اگر بدانم باب شهادت در گوشه ای از دنیا باز است بدون درنگ به آنجا می شتابم و تا شهادت را در آغوش نگیرم باز نخواهم گشت”. 🌷@tashadat 🌷 
✨✨✨✨ همین اتفاق هم افتاد و شهید اسکندری در سال ۱۳۹۳ و در حالی که مدیرکل بنیاد شهید استان فارس بود، میز و مسئولیتش را رها کرد و با اصرار خودش عازم سوریه شد و خیلی زود در خرداد ماه همان سال، طی ماموریتی با دشمن داعشی درگیر شد و توسط تک تیرانداز به شهادت رسید، پیکر شهید اسکندری به دست تکفیری ها افتاد و تروریست های کینه جو با جدا کردن سر از پیکر مطهرش، بغض و خباثت خود را رسانه ای کردند. 🌷@tashadat 🌷