#سیره_شهدا🦋
🍃عمر روی مسائل دينی تعصب داشت و روی نماز و روضه تعصب زيادی به خرج میداد؛ گاهي برای نماز خواندن كل افراد خانواده را بسيج میكرد؛ يادم هست آنقدری كه عمر صبحها برای نماز خواندمان تأكيد داشت، پدرمان حساسيت نداشت📿🧎♂
🍃عمر خيلی روی مسائل اعتقادی حساس بود و به همان اندازهای كه در مسائل اعتقادی محكم بود، در موارد ديگر زندگی شوخطبعی هم داشت💛
🍃هر وقت از روستا میآمد، ماشين پدرم را نگاه میكرد و میگفت كدام قسمت ماشين خراب است و ماشين را تعمير میكرد🔧🚗
🍃پدرم میگويد:عمر واقعاً در هر زمينهای عصای دستم بود و الان ماندهام چه كار كنم؛ برادرم واقعاً ستارهای بود كه الان نبودش در زندگی همهمان احساس میشود💔
✍راوی:برادر شهید
#شهید_عمر_ملازهی
#سالروز_ولادت
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
#دعاےفرج🌱
#قرارِهرروزمون♥
-بسمالله...🌸
بخونیمباهم...🤲🏻
ـاِلٰهےعَظُمَالْبَلٰٓآوَبَرِحَالخَفٰآء
ُوَانْڪَشِفَالْغِطٰٓآءٌ…✨🍃
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌙 *شبتون شهدایی*
*💞عشقتون زهرایی*
*😌مرامتون حیدری*
*❤️امرتون رهبری*
*🤲راه هتون محمدی*
*😇دلتون حسینی*
*💔غمتون حسنی*
*💪جسمتون عباسی*
*✨گذشتتون مهدوی*
~اݪݪهم عجݪ ݪۅݪیڪـ اݪفڔج❤️~_
❣سلام بر عاشقان ولایت❣
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۰۶ فروردین ۱۴۰۱
میلادی: Saturday - 26 March 2022
قمری: السبت، 23 شعبان 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️17 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️22 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️25 روز تا اولین شب قدر
▪️26 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
دعاے هفتم صحیفہ سجادیہ..
چند دقیقہ بیشتر وقت نمیگیرہ...🍂
ولے بہ جاش حرف رهبرمون زمین نمی مونہ...🌹🍃
#صحیفہ_سجادیہ
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
#سلام_امام_زمانم 😍✋
🌼 گلها همه با اذن تو بـرخواستهاند
🌼 از بهر ظهور تو خود آراســتهاند
🌼 مردم همه در لحظه تحویل بی شک
🌼 اول فرج تو از خدا خواستهاند
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
☀️ #حدیث_روز
✅ امام علی علیه السلام:
اى مردم از خدا بترسيد، هيچ كس بيهوده آفريده نشد تا به بازى پردازد، و او را به حال خود وانگذاشتهاند تا خود را سرگرم كارهاى بىارزش نمايد.
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
یک جهان شعر سرودم که بفهمی تنها...
محض لبخند تو شاعر شدهام خوش انصاف...!
شهید هودمال علی العنقونی🌷
حزب الله
📎#سلام_صبـحتون_شهـدایـی
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
می گفت:
ملتی که شهیدانش را فراموش کند
هرگز زنگ خوشبختی و عزت را نخواهد دید...!
شهید احمد مهنا ...
# شهیدانه
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
✍🏻فرازی از #وصیت_نامه
🟠شهید #سید_محمد_موسوی_ناجی🌹
توصیه من به جوانان این است:
امروز شیعه در غربت به سر میبرد
و تحت فشار استکبار است!
جهت رهایی از مظلومیت
برای فرج امام زمان(عج) دعا کنید
که حتما فرج و گشایشی
برای خودتان است و تا آن موقع،
پای اعتقادات خود بایستید
و هرگز تن به ذلت ندهید!
حتی اگر به قیمت جانتان باشد
که جان ما عزیزتر از
جان عزیز فاطمه علیهالسلام نیست!
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🔹🌸🍂 #میقات 🍂🌸🔹
🔸سرایدار مدرسه تعریف می کرد:
کمردرد داشتم و نمیتوانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون.
🔹اگر من را بیرون میکردند، خیلی اوضاع زندگیام بدتر میشد. آن شب همهاش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم؟
فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاسها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است. از عیالم که برنمیآمد؛ چون توان این همه کار را نداشت. نفهمیدم کار کی بوده. فردا هم این قضیه تکرار شد.
🔸شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یکراست رفت سراغ جارو و خاکانداز. شناختمش. از بچههای مدرسهی خودمان بود. مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت. با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم! کی هستی؟» گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها را میکنی؟» گفت: «من به شما کمک میکنم تا خدا هم به من کمک کند.»
📚کتاب «ظرافتهای اخلاقی شهدا»
#شهید_عباس_بابایی🌹
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
#بهترین_لبخند_دنیا
●عمودرویش
همیشه به نیروهای کم سن و سال روحیه می داد ...
همرزم و فرزند رشیدش ، قاسم ، در پدافندی عملیات بیت المقدس ۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
پ.ن :
خنده های دلنشینِ #پدر_و_پسر
#عمو_درویش_وپسرش
#شهید_قاسم_یاراحمد🌷
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
💥 #دختر_خانم_ها_بخوانند‼️👇
رهبر انقلاب:
راه تعالى و كمال حقيقى #بشر، راه طولانى است و پيچ و خم هم زياد دارد؛ در این زمینه شما #دخترخانم به شوهر جوانتان #کمک کنید.👇
🌀 مثلاً
👨🎓 اگر #درس میخواند تا معلوماتی پیدا کند و از آن معلومات، مردم استفاده کنند، به او در این راه #کمک کنید.
📍اگر در یک #مبارزهی سیاسی عادلانه و نجیبانه و بهحق فعالیت میکند، به #کمکش بشتابید.
📿 اگر در جهت تقویت #دین تلاش میکند، به او #کمک کنید؛
📍اگر میخواهد در #اعتکاف شرکت کند، با او #همراهی کنید؛
📍اگر یک مسافرت لازم و یا #مأموریت سختی برایش پیش آمد، به او #کمک کنید.
۸۱/۰۷/۱۱
#نائب_برحق_مولا
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
#تلنگرانہ
شهید حمید باکری
💠حمید آلمان که می خواست برود، نشسته بود خودش و اعتقاداتش را روی کاغذ پیاده کرده بود. می خواست وقتی آنجا می رود یادش نرود که کیست و برای چه آمده است؟!
نامه پر بود از نقاط مثبت و منفی اش؛ از خصلت های ارثی تا خصلت های تأثیر گرفته شده از خانواده و محیط.
💠می گفت: اینها را نوشتم تا وقتی رسیدم آلمان #غرور برم ندارد و یادم نرود چه کسی هستم و برای چه آمده ام و نباید به خطا بروم.
همه را نشانم داد. البته این ها را به این قصد به من نشان داد تا نقاط ضعفش را بدانم و خیلی پیش خودم بزرگش نکنم.
#به_روایت_همسر
#کتاب_نیمه_پنهان_ماه
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
ٺـٰاشھـادت!'
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق #قسمت_نود_هفت 💠 طاقت از دست دادن برادرم را نداشتم که با #اشکهایم به مصطفی ا
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_نود_هشت
💠 از صدایم تنهایی میبارید و خبر #زینبیه رگ غیرتش را بریده بود که از من هم دل برید
:«من #سُنیام، اما یه عمر همسایه سیده زینب بودم، نمیتونم اینجا بشینم تا #حرم بیفته دست اون کافرا!»
در را گشود و دلش پیش اشکهایم جا مانده بود که دوباره به سمتم چرخید
و نشد حرف دلش را بزند.
نگاهش از کنار صورتم تا چشمان صبور مادرش رفت و با همان نگاه نگران سفارش این دختر #شیعه را کرد
:«مامان هر اتفاقی افتاد نذارید کسی بفهمه شیعهاس یا #ایرانیه!»
و میترسید این اشکها پای رفتنش را بلرزاند که دیگر نگاهم نکرد و از خانه خارج شد.
💠 او رفت و دل مادرش متلاشی شده بود که پشت سرش به گریه افتاد
و من میترسیدم دیگر نه ابوالفضل نه او را ببینم که از همین فاصله دخیل ضریح #حضرت_زینب (علیهاالسلام) شدم.
تلوزیون #سوریه فقط از نبرد حمص و حلب میگفت،
ولی از #دمشق و زینبیه حرفی نمیزد و از همین سکوت مطلق حس میکردم پایتخت سوریه از آتش ارتش آزاد گُر گرفته که از ترس سقوط داریا تب کردم.
💠 اگر پای #تروریستها به داریا میرسید،
من با این زن سالخورده در این تنهایی چه میکردم و انگار قسمت نبود این ترس تمام شود که ...
صدای تیراندازی هم به تنهاییمان اضافه شد.
#ادامه_دارد...
🌷 @tashahadat313 🌷
شهید مدافع حــــــ🌸☘ــــرم مصطفی شیخ الاسلامی🌹
شهادت۱۳۹۴/۹/۱۶
مکان #حلب
#وصیــــــــــت_نامه
اینجانب مصطفی شیخ الاسلامی فرزند و سرباز کوچک حضرت زینب وظیفه خود دیدم که به کسانی که به حضرت زینب بی احترامی کردند، جواب دندان شکنی دهم و به جهادی که رهبر انقلاب اسلامی اعلام کرده اند لبیک گویم و برای دفاع از حرم به عنوان مدافع حرم به سوریه بروم.
از شما مردم عزیز میخواهم که همیشه کنار رهبر انقلاب بوده و هیچوقت نگذارید تنها باشد و اجازه ندهید کسی به این انقلاب با چشمان بد نگاه اندازد. همیشه کنار دین و قرآن باشید و هرگز آن را ترک نکنید که تمام شیعیان امیدشان به خدا و ایمه اطهار می باشد. امیدوارم روزی برسد که تمام مستکبران نابود و اسلام پیروز شود.
مصطفی شیخ الاسلامی94/8/2
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
به زیر گنبـد مینای آسمان گفتم
خداچقدر دلم مشهدالرضاخواهد
چه میشوداگراڪنون طلب ڪند من را
دلم فقط ز نفسهای او شفاخواهد
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💌💌💌💌💌💌💌💌💌
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فلسفه حجاب ۳ : خلع سلاح شیطان
🎵حجه الاسلام مختاری
#پویش_حجاب_فاطمی
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
#خاطرات_شهید
🔹کردستان بودیم برای خوابیدن به همه بچه ها پتو دادیم و خودم پتو نگرفتم و هوای منطقه هم خیلی سرد بود و برف هم می بارید. ما تقریباً چند کیلو متر راه رفتیم تا اینکه نیمه شب شود و تک را شروع کنیم .
🔹یک استراحت کوتاهی هم به بچه ها دادیم. آن شب آنقدر سرد بود که بچه ها با اینکه پتو داشتند از سرما داشتند یخ میزدند. خودم هم بدون پتو. یک نفر برای کشیک گذاشتم و خودم یک کمی خوابیدم.
🔹دیدم که یه مقدار روی تنم پتو است و بعد بیدار شدم دیدم که همه پتو دارند و گفتم: خدایا این پتو از کجا آمده است و متوجه شدم که بچه ها فهمیدند من پتو ندارم. پتوی خودشان را تکه تکه کردند و به من دادند.
🔹در یکی از عملیاتها شمیایی شده بود و چند تا ترکش کوچک توی سر و پیشانیش خورده بود. به روی خودش نمیآورد وقتی که بعد از تقریباً یک هفته از عملیات آمده بود. متوجه شدم که بالشتش خونی میشود من هم فکر میکردم ترکش فقط به پیشانیش خورده، نمیدانستم که سرش هم ترکش خورده است ولی بروز نمیداد. میگفتم این خونها چیست؟ میگفت: هیچی یه مقدار نقل و نبات صدام ریخت یه مقدارش هم به ما خورد اینها چیزی نیست. شمیایی شده بود و دارو مصرف می کرد. به من میگفت: شربت سرفه است. در صورتیکه تمام حنجره اش آسیب دیده بود و نمیگفت.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ تیپ مالکاشتر مریوان
#سردارشهید_سبزعلی_خداداد🌷
#
●ولادت : ۱۳۳۸/۱/۲ بابل ، مازندران
●شهادت : ۱۳۶۵/۹/۱۱ خرمشهر ، منطقهٔعملیاتی کربلای۴
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂