❣سلامبرعاشقانولایت❣
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۰۷ خرداد ۱۴۰۱
میلادی: Saturday - 28 May 2022
قمری: السبت، 26 شوال 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️14 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️33 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️40 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️42 روز تا روز عرفه
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
دعاے هفتم صحیفہ سجادیہ..
چند دقیقہ بیشتر وقت نمیگیرہ...🍂
ولے بہ جاش حرف رهبرمون زمین نمی مونہ...🌹🍃
#صحیفہ_سجادیہ
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
#حدیث
قال الإمام عليّ عليه السلام:
مَن بَذَلَ النَّوالَ قَبلَ السُّؤالِ فَهُوَ الكَريمُ المَحبوبُ
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
هركه پيش از آن كه از او بخواهند، ببخشد و عطا كند، بزرگوار و محبوب است.
غرر الحكم : ۸۶۴۳
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
#شهیدانه
عروسیمون توی تالاری بیرون از شهر بود. علیرضا به اقوامش سپرد که وقتی دنبال ماشین عروس اومدین، فقط بیرون شهر بوق بزنید و نمیخواهم صدای بوق ماشین، مردم رو اذیت کند. شاید یکی به سختی بچهاش رو خوابونده باشه یا اینکه آدمِ سالخورده یا بیماری تو خونهای باشه.
خونهی خودمون مجتمع آپارتمانی سپاه بود. علیرضا گفت بریم منزل پدرم و همونجا مهمونها رو ببینیم. چون نمیخواهم کسی تا مجتمع دنبالمون بیاد. آخه سَروصدای مهمونها همسایهها رو بیدار میکنه! بعد از اینکه با مهمونا خداحافظی کردیم، فقط دوتا از خواهرام همراهمون آمدند؛ خیلی بیسروصدا وارد منزل شدند و چندتا عکس گرفتند و رفتند.
از اون شبی که زندگی مشترک ما در اون ساختمان شروع شد، خیلی حواسمون جمع بود که صدای تلویزیون زیاد نباشه! توی راهپلهها به آرومی قدم برداریم و ...! به این شکل علیرضا سعی میکرد که حقّالنّاسی بر گردنش نماند.
به روایت همسر
-شهیدعلیرضانوری-
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
AUD-20220117-WA0063.mp3
4.41M
☘نماز سکوی پرواز ۴۶
✍ اگه واقعــاً مراقب زمـان و کیفیت نمازهات باشی؛
برای شیطــ🖤ــــون، قابل دسترســی نیستی!
🔻نمـــازت رو ضایع نکـــن...
شیطون حتماً ضایعت می کنه ها
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
ساده نگذر از کنار پوتین های بی پا
که پاهایشان بدن ها را بردند
تا تو آسوده قدم برداری...
#تلنگر 🕊️🌱
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
ٺـٰاشھـادت!'
✍🏻 رمان #دمشق_شهر_عشق #قسمت_صد_و_چهل 💠 به بام خانه رسیده بودیم و تازه از آنجا دیدم #زینبیه محشر
✍️ رمان #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_صد_و_چهل_و_یک
💠 از چشمانشان به پای حال خرابم خنده میبارید و تنها حضور حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) دست دلم را گرفته بود تا از وحشت اینهمه نامحرمِ تشنه به خونم جان ندهم که در حلقه تنگ محاصرهشان سرم پایین بود و بیصدا گریه میکردم.
ایکاش به مبادلهام راضی شده بودند و هوس تحویلم به ابوجعده بیتابشان کرده بود که همان لحظه با کسی تماس گرفتند و مژده به دام افتادنم را دادند.
💠 احساس میکردم از زمین به سمت آسمان آتش میپاشد که رگبار گلوله لحظهای قطع نمیشد و ترس رسیدن نیروهای #مقاومت به جانشان افتاده بود که پشت موبایل به کسی اصرار میکردند
:«ما میخوایم بریم سمت بیمارستان، زودتر بیا تحویلش بگیر!»
صدایش را نمیشنیدم اما حدس میزدم چه کسی پشت این تماس برای به چنگ آوردنم نرخ تعیین میکند و به چند دقیقه نکشید که خودش را رساند.
💠 پیکرم را در زمین فشار میدادم بلکه این سنگها پناهم دهند و پناهی نبود که دوباره شانهام را با تمام قدرت کشید و تن بیتوانم را با یک تکان از جا کَند.
با فشار دستش شانهام را هل میداد تا جلو بیفتم، میدیدم دهانشان از بریدن سرم آب افتاده و باید ابتدا زبانم را به صلّابه میکشیدند که عجالتاً خنجرهایشان غلاف بود.
💠 پاشنه درِ پشت بام مقداری از سطح زمین بالاتر بود و طوری هلم میدادند که چشمم ندید،
پایم به لبه پاشنه پیچید و با تمام قامتم روی سنگ راهپله زمین خوردم.
احساس کردم تمام استخوانهایم در هم شکست و دیگر ذکری جز نام #حضرت_زینب (علیهاالسلام) به لبهایم نمیآمد که حضرت را با نفسهایم صدا میزدم و میدیدم خون دهانم روی زمین خط انداخته است.
💠 دلم میخواست خودم از جا بلند شوم و امانم نمیدادند که از پشت پیراهنم را کشیدند و بلندم کردند.
شانهام را #وحشیانه فشار میدادند تا زودتر پایین روم، برای دیدن هر پله به چشمانم التماس میکردم و باز پایم برای رفتن به حجله ابوجعده پیش نمیرفت که از پیچ پله دیدم روی مبل کنار اتاق نشسته و با موبایلش با کسی حرف میزند.
#ادامه_دارد...
🌷 @tashahadat313 🌷
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
#دعاےفرج🌱
#قرارِهرروزمون♥
-بسمالله...🌸
بخونیمباهم...🤲🏻
ـاِلٰهےعَظُمَالْبَلٰٓآوَبَرِحَالخَفٰآء
ُوَانْڪَشِفَالْغِطٰٓآءٌ…✨🍃
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#نماز_شب
💠 استاد فیاض بخش:
🔸نماز شب، مصداق "ذکر کثیر" است.
انسان وقتی در نیمه های شب بلند می شود اگر همسرش هم اهل #نماز_شب است و حالا خواب مانده است، او را هم بیدار کند.
🔸در روایات متعددی توصیه شده است که انسان به تنهایی به نماز شب برنخیزد، بلکه خانواده اش را هم ـ البته اگر علاقمند هستند ـ بیدار کند.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
•♡ټاشَہـادَټ♡•
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۰۸ خرداد ۱۴۰۱
میلادی: Sunday - 29 May 2022
قمری: الأحد، 27 شوال 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️13 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️32 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️39 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️41 روز تا روز عرفه
@tashahadat313
دعاے هفتم صحیفہ سجادیہ..
چند دقیقہ بیشتر وقت نمیگیرہ...🍂
ولے بہ جاش حرف رهبرمون زمین نمی مونہ...🌹🍃
#صحیفہ_سجادیہ
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
#حدیث
❤️امام علی علیه السلام :
♦️آن که کینه را کنار بگذارد
♥️قلب و ذهنش آرامش می یابد
📕غررالحکم حدیث ۸۵۸۴
@tashahadat313
🔰 #شهدا | #شهید_آوینی
🔻شهیدسیدمرتضیآوینی:
زندگی به خون وابسته است و پیکر تاریخ بی خون خدا مرده ای بیش نیست و سر مبارک امام شهید بر فراز نی رمزی است میان خدا و عشاق ؛ یعنی که این است بهای دیدار.
@tashahadat313
🎨 #کلام_شهید | #نماز
🔻 شهید حمید مقرب: اگر میخواهید با خداوند سخن بگویید نماز بخوانید و اگر میخواهید خداوند با شما سخن گوید قرآن بخوانید.
@tashahadat313
🍃 سایه ی روی سرمه زینب
🍃 ذکر لب مادرمه زینب
🍃 کاش بنویسن اسممو جزو
🍃 مدافعان حرم زینب
🌷@tashahadat313🌷
در پانزدهم اسفند سال 1346در حمیدیه فرزندی از خانواده سید جابر به دنیا آمد که نامش را جاسم گذاشتند، پدرش از سادات سید نور و مادرش بانوئی مؤمنه بنام قسمه بود.
هنوز درگیر دوران کودکی و نوجوانی بود که جنگ پابرهنه وارد زندگی مردم شد و سید بزرگوار هم مثل همه غیور مردان ایرانی برای دفاع از مرزهای کشورش راهی میشود.
🌷@tashahadat313🌷
سید جاسم انسانی متواضع و خنده رو بود. ایشان خیلی روی اعتقاداتش حساسیت داشت. خیلی هم اجتماعی بود. همیشه کارگشای دوستان بود و در عوض از آنها میخواست که برای شهادتش دعا کنند.
تقریباً همه هم دوره ای هایش در زمان جنگ شهید شده بودند و ایشان از قافله شهدا جا مانده بود. بغض دوستان شهیدش را داشت. شجاعت و بی باکی اش مثال زدنی بود. شهرتش ضد گلوله بود. پاک و دوست داشتنی بود.
🌷@tashahadat313🌷
همسرش شهید سید جاسم نوری می گوید:
اخلاق سید جاسم آنقدر خوب بود که هر چه بخواهم برایتان بگویم کم گفته ام. خیلی نسبت به خانواده خوب و مهربان بود. دوست نداشت بیماری ما را ببیند. می گفت من مریض بشوم، اما شما بیمار نشوید. همیشه می گفت هرگز نمی خواهم تو ناراحت و اذیت شوی.
🌷@tashahadat313🌷
وی در روزهای نخست جنگ تحمیلی در دوران هشت سال دفاع مقدس حضور داشت که هوش و ذکاوتش سبب شد در سن ۱۳ سالگی به سمت فرمانده گردان امام علی (ع) منصوب شود.
پس از حضور در عراق برای دفاع از حرمین شریفین اقدام به تشکیل لشکر حضرت عباس (ع) کرد و خدمات زیادی را انجام داد.
🌷@tashahadat313🌷
این دلیرمرد خوزستانی در روز پنج شنبه هفتم خرداد ماه سال 1394 در نزدیکی شهر الرمادی استان الانبار عراق مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان در مدینة الطب بغداد به شهادت رسید.
پس از آن، پیکر مطهر شهید نوری به کربلای معلا منتقل و با حضور اقشار مختلف مردم و رزمندگان عراقی و زائران ایرانی در بین الحرمین تشییع شد و بعد به ایران انتقال یافت.
پیکر شهید نوری پس از انتقال به ایران در روز یکشنبه 10 خرداد ماه 1394 به حمیدیه منتقل شد و مردم حمیدیه با این شهید وداع کردند.
🌷@tashahadat313🌷
21.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به یاد شهید "سید جاسم نوری"
روحشان شاد....
راهشان پر رهرو....
🌷@tashahadat313🌷
فرازی از وصیت نامه شهید علی اصغر صرفی...
خدایا! اگر دشمنانت هر کاری را بر سر ما آورد..
اگر دست هایمان را جدا می کند...
و اگر سرهایمان را جدا می کند...
هیچ عیبی ندارد...
ای خدا! فقط از تو می خواهیم که یاریت را از ما کوتاه مکن تا در برابر دشمن وحدتمان را نشکنیم و رهبرمان را همچون اهل کوفه تنها نگذاریم.....
🌷@tashahadat313🌷