23.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☁ خــدایـــا بـــبخش ...
☁ عــبد گنہ کارت دلش بی قراره ....
☁ مـــناجات خوانے حاج محمود کریمے در جوار بارگــاه ملکوتی امام رضا (ع)
☁ پیشنہاد دانلود 😭😭
☁ در میان سرازیر شدن اشکہا شـــہدا را مہمان سفره ضامن آهو ڪنیمــــ
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🥀آرام آرام به ذهنش می رسد که راهی میدان شود!
🥀 او هم می خواهد دشمن را از پای در آورد.
آخر چقدر ظلم؟😢
چقدر بدی؟😢
🥀 آیا نباید دشمنان برای این ظلم هایشان تقاص پس بدهند؟
🥀 بند پوتینش را میبندد و مردانه وار وارد میدان می شود.🥀
🥀 او یک مدافع حرم است. کسی که از خود و جانش می گذرد!
🥀 اما نمی گذارد دشمنش در برابر او و کشورش قد علم کند و ارزش هایش را از بین ببرد.
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🥀 زینب(س) با چشمانی اشک بار نگاهی به عباسش می اندازد و وداع می کند ...
🥀با برادر خویش «عباس جان کاش نمی رفتی. بعد از تو چه کسی از حریم من دفاع کند» .
🥀عباس(ع) لبخندی زد و گفت «در زمانی نه چندان دور عباس هایی خواهند آمد و در دفاع از حریم زینبم از جان خویش خواهند گذشت».
🥀و حال آن زمان است…
عباس هایی از جای جای جهان برخواستند تا بار دیگر دشمن بر حریم پاک و ملکوتی اهل بیت نتازند.
🥀و این قصه عباسی از ایران زمین است.
🥀داستان عباس آسمیه آن هم به روایت یک مادر…
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🥀نام :عباس
🥀نام خانوادگی : آسمیه
🥀نام پدر : رمضان
🥀تاریخ تولد : ١٣۶٨/۰۴/١۰
🥀محل تولد : تهران
🥀سن : ٢۶ سـال
🥀مذهب : اسلام شیعه
🥀تاریخ شهادت : ١٣٩۴/١۰/٢١
🥀محل شهادت : سوریه
🥀مــزار شهید : جاوید الاثـــر
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🥀 عباس خیلی اهل هیئت و مسجد بود و از هر فرصتی برای حضور در مجالس اهل بیت استفاده می کرد.
🥀 او می گفت زنده بودن من ماه محرم و صفر است.
🥀 بیشتر اوقات صبح ها به یاد امام حسین(ع) روضه می خواند و بر سینه می زد به گونه ای که به او می گفتم عباس جان قلبت پاره می شود اینقدر بر سینه میزنی. در جواب لبخند می زد و می گفت آن کس که برای او سینه می زنم خودش محافظ من خواهد بود.
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🥀 عباس چندان موافق محیط دانشگاه نبود و گاهی می گفت اشتباه کردم که وارد دانشگاه شدم باید به حوزه علمیه می رفتم. این اواخر هم کتب عربی و حوزه را گرفته بود.
🥀همیشه با وضو و مراقب رفتارش با دیگران به خصوص نامحرمان بود. هیچ گاه از او اخمی ندیدم. بسیار با اخلاق و با تقوا بود. هر چه از او بگویم کم گفته ام.
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🥀۲ سال بود که وارد سپاه شده بود. مدتی به عنوان تیرانداز نمونه انتخاب شده بود.
🥀 وقتی اعتراض مرا از خطرناک بودن کارش می شنید می گفت مادر جان غصه مرا نخور، من به عشق کسی می روم که اگر تیر بخورم می دانم خودش برای بردن من خواهد آمد.
🥀به من می گفت مادر اگر روزی نبودم ۱۳ روز روزه قضا برای من بگیر.
🥀 خمس مالش را پرداخت کرده بود. قبل از اعزام به سوریه خیلی روی خودش کار کرد و برای عروج و آسمانی شدن کاملا آماده شده بود.
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از Mrs.Lotfi
🥀 او به من گفت مادر هر زمان که جنگی رخ دهد و من در آن حاضر شوم شهید خواهم شد چون آن را از امام حسین(ع) خواسته ام.
🥀 پس بعد از شهادت من گریه نکن و هر زمان که به یاد من افتادی و دلتنگ شدی به یاد علی اکبر امام حسین(ع) گریه کن.
🥀می گفت کسانی که برای دفاع از حریم اهل بیت به سوریه می روند در حقیقت می روند تا دشمن به کشور ما نیاید چرا که هدف اصلی دشمنان ایران است از این رو ما با حضور در سوریه دشمن را در پشت مرزهای سوریه نگه داشته ایم تا امنیت در کشور ما همچنان ادامه یاید.
🌷@tashadat 🌷
🥀 عباسم با گذراندن دورههای تخصصی و به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرمین ائمه معصومین (ع) راهی سوریه شد و پس از حضور در مناطق تحت کنترل گروه تروریستی داعش، در تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۴ در نبرد با تروریست های تکفیری در استان حلب در شمال سوریه به دست عوامل این گروه تکفیری-صهیونیستی به مقام والای شهادت رسید.
🥀 دوستانش می گفتند عباس و ۳ نفر دیگر بالای تپه ای رفته بودند و شجاعانه می جنگیدند تا از کشته شدن افراد بیشتر جلوگیری کنند. او از قلب و پهلو تیر خورد و در نهایت به آرزوی دیرینه اش رسید و جام شهادت را از دست مولای بی کفن نوشید و پیکرش نیز برنگشت و برای همیشه جاویدالاثر شد.
•♡ټاشَہـادَټ♡•
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 مداحی بی نظیر شهدای گمنام حاج مهدی رسولی 🥀
•♡ټاشَہـادَټ♡•