eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
5.4هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
دعاے هفتم صحیفہ سجادیہ.. چند دقیقہ بیشتر وقت نمیگیرہ...🍂 ولے بہ جاش حرف رهبرمون زمین نمی مونہ...🌹🍃
🌱 📌 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرزندانتان را گرامی بدارید و نیکو تربیتشان کنید تا آمرزیده شوید أکرِموا أولادَکُم، وأحسِنوا أدَبَهُم؛ یُغفَر لَکُم 📙 مکارم الأخلاق ج۱ ص۴۷۸ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
زمستان باشد یا تابستان شب باشد یا روز فرقی نمی کند جاده یِ زندگی مرا به قدم زدن در هوایت می‌کشاند هر جایِ دنیا که باشی مقصدِ من همان جاست... 🌷 ‌ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
*شهیدی که روز عقدش* *با روز تولد و شهادتش یکی شد…😭💔* *❣سرویس طلای عروسی شهید به حرم حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) و حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها) اهدا شد…* *شهید مدافع حرم علی عسگری🌹* 🍃🌹 ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
『♥️🌸||• خوشبختی شاید توی صفحه بعدیه؛ نبند کتابو✨:)'!🌱⸣ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
- . بچــھ هـٰارو با شوخـے بیدار مےکرد تا نمـٰاز شـب بخونـن♥️🚶🏿‍♂. . مثلـا یکـے رو بیـدار مےکـرد و مےگفت : [ بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم ، هیـچ کس نیست نگام کنـھ :|😂 ] یا مےگفت : پاشـو جونِ مـن ؛ اسـم سـھ چھـٰارتا مومـن رو بگو تو قنوت نماز شب کـم آوردم😐🖐🏿! 💛'
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببین‌خوف‌ازخداچقدرقشنگه!!(: 🌱♥️..!
!! امام خمینی'ره: جهاد با نفس عبارت است از غلبه کردن انسان بر قوای ظاهره‌ی خود، و آن‌ها را در تحت فرمان خالق قرار دادن و مملکت را از لوث وجود قوای شیطان و جنود آن خالی نمودن‌. -🌹🍃-
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
به وقت ☕️😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #پنجاه_ویک صدای ابوجعده نبود و مطمئن شدم یکی از همان #اجی
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ گوشه ماشین در خودم فرو رفتم.. و زیر آواری از درد و وحشت بیصدا گریه میکردم... مرد جوانی پشت فرمان بود،.. در سکوت خیابان های تاریک داریا را طی میکردیم و این سکوت مثل خواب سحر به تنم میچسبید.. که لحن مصطفی به دلم نشست _برای زیارت اومده بودید حرم؟ صدایش به اقتدار آن شب نبود،.. انگار درماندگی ام آرامشش را به هم زده بود و لحنش برایم میلرزید _میخواید بریم بیمارستان؟ ماه ها بود کسی با اینهمه محبت نگران حالم نشده و کرده بودم دردهایم را کنم که صدایم در گلو گم شد _نه... به سمتم .. و از همان نیمرخ صورتش خجالت میکشیدم که ناله اش در گوشم مانده و او به رخم همسرم به قصد کشتنش به قلبش خنجر زد.. و باز برایم بیقراری میکرد _خواهرم! الان کجا میخواید برسونیمتون؟ خبر نداشت.. شش ماه در این شهر و امشب دیگر زندانی هم برای زندگی ندارم.. و شاید میدانست هر بلایی سرم آمده از 🔥دیوانگی سعد 🔥آمده که زیرلب پرسید _همسرتون خبر داره اینجایید؟ در سکوتی سنگین به خیره مانده و نفسی هم نمیکشید تا پاسخم را بشنود.. و من دلواپس بودم که به جای جواب، پرسیدم _تو حرم کسی کشته شد؟ سری به نشانه منفی تکان داد.. و به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت _الان همسرتون کجاست؟ میخواید باهاش تماس بگیرید؟ شش ماه پیش.. سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت میکشیدم.. ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبرزِخویش‌ندارم‌جزاینڪہ‌روزۍچند نگاھ شوقِ تـو بودم،ڪنون‌خیاݪِ‌توام! کلیپے از 🌸🌷 ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂