بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
📌 شهید رضا پناهی، نوجوانی
که با خط خود، روی پیراهنش نوشت..
#مسافر_کربلا
#شهادت: ۲۷ بهمن ۱۳۶۱
🔹 در سن ۱۲ سالگی در محل کنونی جاده پایانه خسروی(قصر شیرین) به شهادت رسید.
◇ این مردان، سیدالشهدا(ع) را زودتر از مزار اباعبدالله الحسین(ع) زیارت کردند.
🩸#شهید_رضا_پناهی
کوچکترین کماندوی دنیا و کوچکترین
شهید اطلاعات و عملیات دفاع مقدس
و کوچکترین شهید البرزی است.
✍ یک خط وصیت :
امید است که شهادت ما
موجب آگاهی و رشد فکری
جامعه جهانی اسلام گردد.
🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا
و #شهید_رضا_پناهی_صلوات🌱
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ 🌸
#فایل_صوتي_امام_زمان
برای اثباتِ عشقِت؛با قلبت بیا وسط!
نه با پولت، مَقامِت و...
🔆ازت یه قلب میخوان؛
که خوب ساخته باشیش!
اونوقت دست بقیه رو هم میگیری
و بهشون رنگِ عشـــق میزنی👇
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا روح الله ..خبر داری که شهری؟..
روی لبخند تو شاعر شد؟!💔
#شهید_مدافع_حرم 🌷
#شهید_روح_الله_صحرایی🕊️
ٺـٰاشھـادت!'
پارت هشت حسین:علی خواهش میکنم ناراحت نشو. _مگه میشه ناراحت نشم؟نه آخه بگومیشه؟ +منم نمیرم...تاخانو
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#به_شرط_عاشقی
پارت نُه
کلید راچرخاندووارد خانه شد.بلند سلام کرد.چندلحظه بعد عاطفه خانم ازآشپز خانه خارج شد.پیشبندسفید،قرمزراپوشیده بود:سلام پسرم.
به طرف پله ها رفت که مادرش اوراصدازد:علی..یلحظه بیابشین کارت دارم.
_برم لباسامو عوض کنم بیام.
+نمیخواد.بیابشین.
_چیزی شده؟
+نه.
روی مبل کنار مادرش نشست:جانم؟
+توچرانمیری پیش بابات کارکنی؟همش میری هیئت برمیگیردی.هیچ کار نمیکنی.
_چیشده به این فکرافتادید؟
+خب اگه بخوای زن بگیری باید کارداشته باشی.
عصبی گفت:مامان من دبگه نمیرم سوریهـ.ببخال شوزن گرفتنو.
+چه سوریه بری چه نری باید زن بگیری.
_باشه..پس به شرطی میام خاستگاری که برم سوریهـ.ینی اجازه بدید برای رفتن.
+باشه قبوله.
چشمانش برق زد.برق خوشحالی.
_واقعا؟قبوله؟
+قبول.ولی اول باید عقدکنی بعدبری.
متعجب پرسید:چی؟
+همین که گفتم.شرط منم اینه برای رفتن.
_مامان میدونی اگه من برم وبرنگردم سراون دخترچی میاد؟
+من شرطموگفتم.بامحمدم حرف زدم.امروز زنگ میزنم به خانواده دوست عالیه.اسمش سمیه س.
_مامان۱۷سالشه؟؟؟؟
+آره خب مگه چیه؟
_مگه چیه؟؟؟...اینوبیخیال شو.
+یاسوکه منصرف کردی.این یکیرو نمیذارم منصرف کنی.
وبلندشدوبه سمت آشپزخانه رفت...
به قلم🖊️:خادم الرضا
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
پارت ده
_مامان رضایت دادبرم...به شرط اینکع برم خاستگاری...
حسین ذوق زده گفت:واقعا؟؟؟چقدخوب.
_آره...
+حالااین خانم خوشبخت کی هست؟
_آره خیلی خوشبخته..وپوزخندی زد:دوست عالیه س.اسمش سمیه س.
حسین باشیطنت گفت:علی وسمیه..قشنگه،بهم میان.
_حسین...واخم کرد.
+خب علی.هرچی شدبهم زنگ میزنیا.
_باشه.فعلا.
+یاحق....
🌷🌷🌷
سمیه همکلاسی عالیه است.یک برادربه نام سینا۲۳ساله دارد.
علی خوشحال ازاینکه به سمیه همان حرفهای قبلی رامیزند ومنصرفش میکند،آماده شدوهمراه خانواده به حانه خانواده سلطانی میروند.بعدازحدودنیم ساعت به مقصدرسیدند......
🌷🌷
روبروی سمیه روی تخت نشست.شروع کرد:خانم سلطانی بی مقدمه میرم سراصل مطلب..
سمیه گفت:بفرمایید.
_اینکه من اومدم خاستگاری شما..یه شرطه...نمیددنم عالیه چیزی بهتون گفته یانه..من نزدیک دوساله میخام برم سوریه..مامان راضی نمیشه.گفت به شرطی که بیام خاستگاری میڋاره برم..الانم..هبچ اصراری نیست که شماقبول کنید..خب شماهم زندگی دارید...حق داریدقبول نکنید..این تمام چیزی بودکه باید میگعتم.
سمیه باصدایی آرام گفت:امم...آقای مهدویان..من..نمیدونم چطوری بگم..راستش..چنددفعه که من شمارودیدم..یجورایی..ازتون خوشم اومد...قرار نبودمن ایناروبهتون بگم...ولی بنظرم لازمه...من شمارودوست دارم..سرش راپایین انداخت.
علی باتعجب نگاهی به سمیه انداخت ودوباره نگاهش راپایین انداخت
سمیه ادامه داد:من...جوابم به شمامثبته..البته اگه خودتون بخواید بخاطرشماهم که شده جواب منفی میدم..
_راستش شرط مامان اینه که عقد کنم و بعدبرم..
سمیه لبخندزد:منم میخوام بهتون بگم که..حتی اگه شمابخواین برین بعد عقد هم...مشکلی ندارم..من..فقط این برام کافیه که یه چندوقتی مَحرمتون باشم..
_ولی اگه من برم و برنگردم.شما.بیوه میشید.اونم توی این سن..
+اشکالی نداره..من راضیم..
_پس جوابتون...
+مثبته.
_خوب فکرهاتون رو کردید؟
+بله.
علی نمیدانست خوشحال باشد یاناراحت؟!کلافه گفت:نمیدونم دیگه چیکارکنم؟!
+مگه به راهی که دارین میرین اعتقاد ندارین؟مطمئن نیسید لزراهی که میرید؟
علی بااطمینان گفت:چرا.بهش اعتقادواطمینان دارم.
+پس تردیدنکنید.
نگاهی به ساعت دبواری اتاقش انداخت:خیلی وقته اومدیم توی اتاق. ...بریم بیرون؟
_شمامطمئنید ازکاری که دارید میکنید خانم سلطانی؟
+بله.مطمئنم.
_ان شاالله که هردوراه درست رو انتخاب کرده باشیم.
+ان شاالله..
به قلم🖊️:خادم الرضا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tashahadat313
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دربینمشغلههایزندگیمتورایافتمداداشبابک.. 🥺❤️🩹
#شهید_بابک_نوری