eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
198 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق (ع): شفاى هر دردى در تربت قبر حسين (ع) است و همان است كه بزرگترين داروست. كامل الزيارات، ص ۲۷۵ و وسائل الشيعه، ج ۱۰، ص ۴۱۰ ┄┄┅┅✿🌺✿┅┅┄┄ @tashahadat313
جز خدا هیچ کسی پشت آدم نیست، من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر شدم به کسی امید ندوخته بودم به خاطر لبخنـد آقا و دفاع از ناموس رفتم... 🌷شھید 🌷 @tashahadat313
نگویید جا مانده‌ایم! ▪️ کسی که ‎قلب و روحش رفته جامانده نیست. جامانده کسی است که عشق و شور و طلب زیارت ‎اربعین به ذهنش هم نمی‌رسد و علاقه‌ای ندارد. اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست، خیری بوده و ثواب نیت را برده‌اید. شاکر باشید و نگویید جامانده ایم _آیت‌الله‌جوادی‌آملی‌حفظه‌الله‌ تعالی @tashahadat313
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑کودتای ۲۸ مرداد؛ سیلی اعتماد به آمریکا @tashahadat313
استاد محمد شجاعیاین که گناه نیست 60.mp3
زمان: حجم: 4.15M
60 ❌نفاق؛ چهره های مختلف داره! به بقیه، با چشمای صادق نگاه کن؛ همونجوری که هستند! ✔️خودت هم همونی باش؛ که هستی. دیگران، هم قدمِ تو در مسیر کمالند، نه اَبزار تو @tashahadat313
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت سردار بلالی از ماجرای پهپاد آمریکایی که سالم بدست ما افتاد. پهپادی که حتی ارتش آمریکا هم ان را نداشت و مستقیما دست CIA بوده است حتی اوباما نامه نوشت که جان مادرتون پهپاد رو بدید اما رزمندگان اسلام ناموس تکنولوژی این پهپاد رو استخراج کردند @tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 32 شاید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 33 ولی حالا که فکرش را می‌کنم، باید یک خدا پیدا بشود که همه را سر جاشان بنشاند. یک خدا که با خداهای کوچکِ حریص و تشنه‌ی خون بجنگد و صلح فقط لقلقه زبان پیروانش نباشد. خدایی که دستور بدهد دختربچه‌های جنگ‌زده را از دل خون و آتش بیرون بکشند و در آغوش امنیت بیندازند. یک خدایی مثل خدای عباس. «باشد تا به یاری رحمت تو بدیشان، آنان سزاوار رَستن از داوری کین‌ورزانه شوند و از خجستگی فروغ همیشگی بهره‌مند شوند.» به مسیحِ روی صلیب زل می‌زنم؛ جسورانه و بی‌پروا. شاید بی‌ادبانه. خوب است که پدر روحانی پشتش به من است و این نگاه کردنم را نمی‌بیند. او انتظار دارد من با شانه‌ها و چشمان فروافتاده از شدت خشوع، مقابل خدایش ایستاده باشم. من اما به شیوه خودم با مسیح حرف می‌زنم. -نمی‌دونم واقعی هستی یا نه و ایستادنم اینجا معنی داره یا نه. اصلا نمی‌دونم داستانایی که درباره‌ت می‌گن درسته یا نه. به نظر من منجی واقعی، مسیح واقعی، عباسیه که الان اون پدر روحانی داره براش دعا می‌خونه. اون واقعی‌ترین آدمی بود که توی زندگیم دیدم، تنها نقطه روشن توی زندگی لجن‌مال من بود. این خیلی ناعادلانه ست که من انقدر زود ازش محروم شده باشم. این خیلی ناعادلانه ست که چندتا بزدل عوضی، دنیا رو از وجود آدمایی مثل عباس محروم کنن. با وجود عباس این دنیا می‌تونست جای قابل‌تحمل‌تری بشه. اگه تو واقعا پسر خدایی، چرا هیچ‌کاری نکردی تا جلوی قاتل‌های عباس رو بگیری؟ چرا آدمای خوب همیشه کشته می‌شن و آشغال‌هایی که اونا رو می‌کشن، سال‌ها زنده می‌مونن؟ می‌گن تو پسر خدایی، ولی تنها کاری که بلدی اینه که از روی اون صلیب به کثافت‌کاری آدما نگاه کنی و درد بکشی. عباس پسر خدا نبود ولی بجای نگاه کردن، سعی کرد یه کاری بکنه... و منم دختر خدا نیستم، هیچی نیستم، فقط می‌خوام انتقام بگیرم. برعکس تو و پدرت، من نمی‌تونم بشینم و مجازات نشدن قاتل‌های عباس رو نگاه کنم. من نمی‌تونم با وعده بهشت و جهنم خودمو قانع کنم. اصلا برام مهم نیست که جهنمی هست یا نه؛ فقط می‌خوام نابودشون کنم. چه بهتر اگه جهنمی باشه و بتونم بفرستمشون اونجا. کشیش همچنان آهنگین و محکم می‌خواند: «روز خشم، آن روز گیتی به خاکستر خواهد نشست... ای سرور، ای عیسی مسیح، ای پادشاه عزّت! روان تمامی درگذشتگان مؤمن را از کیفر دوزخی و چاه ژرف برَهان از دهان شیر رهایشان ساز نگْذار تا دوزخ ببلعدشان و نگذار تا به درون سیاهی‌ها بیفتند...» 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 34 از دهان شیر رهایشان ساز نگْذار تا دوزخ ببلعدشان و نگذار تا به درون سیاهی‌ها بیفتند...» عباس درون سیاهی نمی‌افتد. مطمئنم. عباس نیازی به این دعاها ندارد. دوزخ او را نمی‌بلعد. دلم می‌خواهد به کشیش تذکر بدهم که لازم نیست این قسمت دعا را بخواند؛ اما سکوت می‌کنم. بیرون همچنان شب است و شمع‌های دوطرف مسیح دارند آرام اشک می‌ریزند و آب می‌شوند. حوصله‌ام سر رفته است. جلوی خمیازه کشیدنم را می‌گیرم. شاید حوصله مسیح هم سر رفته باشد، حوصله فرشته‌های اطرافش هم. حتما آن‌ها هم دارند جلوی خمیازه‌شان را می‌گیرند و دلشان می‌خواهد به کشیش بگویند وقتش را برای منِ بی‌ایمان تلف نکند. و کشیش همچنان می‌خواند. «باشد تا فروغ جاودان بر آنان بتابد، ای آفریدگار به همراه قدیسان تو برای همیشه، چرا که تو بخشاینده‌ای آرامشی ابدی بدیشان ارزانی دار، ایزدا و باشد تا نور ابدی بر ایشان بتابد به همراه قدیسان تو برای همیشه، چرا که تو بخشاینده‌ای. آمین.» -آمین. وقتی کشیش روی سینه‌اش صلیب می‌کشد، خوشحال می‌شوم که بالاخره تمام شد. من هم روی سینه صلیب می‌کشم و قبل از این که کشیش برگردد، ظاهری مودبانه به خود می‌گیرم. کشیش برمی‌گردد و لبخندی می‌زند با هاله‌ی تقدس؛ مثل همه پدرهای روحانی. با همین لبخندها مردم را طوری گول می‌زنند که بیایند پیششان، از کثافت‌کاری‌هاشان بگویند و بعد با پول بهشت را بخرند. جواب لبخندش را با لبخند می‌دهم. چهره‌اش سرخ و سفید است و به اینوئیت‌ها نمی‌خورد. احتمالا دانمارکی ست. کمی خم می‌شوم و به دانمارکی دست و پا شکسته‌ای که یاد گرفته‌ام، از کشیش تشکر می‌کنم. دانیال از روی نیمکت برمی‌خیزد و به سمت من می‌آید. از قیافه‌اش پیداست که دارد اینجا را به زور تحمل می‌کند. پالتو و شال و کلاهم را می‌دهد که بپوشم. کشیش من و دانیال را که درکنار هم می‌بیند، یک لبخند معنادار تحویل هردومان می‌دهد. از آن لبخندها که به زوج‌های جوان می‌زنند و زوج جوان هم در پاسخش با خجالت می‌خندند؛ اما من و دانیال نه خجالت می‌کشیم نه می‌خندیم. ما زوج جوان نیستیم و این چیزها برای من و اویی که گرفتار یک بازیِ خطرناکیم، شبیه خاله‌بازی ست. -تازه اومدید اینجا؟ این را کشیش می‌پرسد. دانیال بق کرده و حرف نمی‌زند. شاید چندشش می‌شود با یک کشیش حرف بزند. پالتو را می‌پوشم و می‌گویم: بله. از انگلستان اومدیم. بعد یه حادثه تلخ، دنبال یه جای آروم می‌گشتیم. -پس قصد موندن ندارید؟ کلاهم را روی سر می‌گذارم و موهام را زیرش پنهان می‌کنم. -معلوم نیست. تا چی پیش بیاد. کشیش سرش را تکان می‌دهد. -امیدوارم بازم اینجا ببینمتون. دانیال اخم کرده. از غریبه‌هایی که زیاد سوال می‌پرسند خوشش نمی‌آید. نمی‌توانم حریف کنجکاوی‌ام شوم. به عکس قاسم سلیمانی اشاره می‌کنم. -برام عجیبه که اونو گذاشتید اونجا. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ میلادی: Monday - 19 August 2024 قمری: الإثنين، 14 صفر 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹شهادت محمد بن ابی بکر رحمة الله علیه، 38ه-ق 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا اربعین حسینی ▪️14 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه لسلام ▪️16 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️21 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام ▪️24 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام @tashahadat313
💠 💠 🚩 حسرت زیارت 🔻امام جعفر صادق علیه‌السلام: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا مِنْ أَحَدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا وَ هُوَ یَتَمَنَّى أَنَّهُ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع لَمَّا یَرَى لِمَا یُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ کَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ ◼️ هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو می‌کند، ای کاش امام حسین علیه‌السلام را کرده بودم، آن هنگامی که می‌بیند که با زوار امام حسین علیه‌السلام چه می‌کنند، چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع می‌شوند. 📚 وسائل الشیعه/ ج۱۴/ص۴۲۴ ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈• @tashahadat313