#سلام_بر_شهدا
#رفیق_شهیدم
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر تمامی شهدا مخصوصا شهید
#حبیب_اله_جوانمردی
🌷 @taShadat 🌷
🍀
عید فطر آمد و ماه رمضان گشت تمام
بر شما همسفران سفر روزه سلام
روزه هاتان همه در پیش خداوند قبول
روزگار خوشتان مظهر توفیق مدام
🌸 🍃 عید سعید فطر و حلول ماه شوال بر اعضای گرانقدر کانال تاشهادت مبارک باد 🌸🍃
همراه ما باشید 🌹
🌷 @taShadat 🌷
﷽
#نهج_البلاغه
#حکمت48
══🍃🌷🍃════
💠وقَالَ علی (علیه السلام) الظَّفُرُ بِالْ حَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْیِ وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الْأَسْرَارِ .
🔷 پیروزى در دور اندیشى ، و دور اندیشى در به كار گیرى صحیح اندیشه ، و اندیشه صحیح به راز دارى است.
🌷 @taShadat 🌷
#سردار_دلها ♥️•~°
🕊مثل آن شیشه
که در همهمه ی باد شکست
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست...😔
#سلام✋
#صبحتون💐
#شهدایی😇🌷
🌷 @taShadat 🌷
🌸خاطره شهیده📚
آمد وگفت:به من یک روز مرخصی بده.رفت و شب دیدم سخت راه میرود😢
پرسیدم:تصادف کردی؟
جواب نداد
پاپیچش شدم و گفت:روی لولههای نفت که خدا میداند توی آفتاب داغ خوزستان چقدر داغ میشدند پابرهنه راه رفته😔
پرسیدم:چرا؟😳
گفت:غافل شده بودم،این کار رو باید میکردم تا یادم بیاید چه آتشی درآخرت منتظرم است😭
گفت:بعضی اشارهها،بعضی سکوتهای نابجا؛همه گناهای کوچیکیه که تکرار میکنیم و برامون عادی میشن😔
شهیده مریم فرهانیان🌹
🌷 @taShadat 🌷
💢شبیه ترین روز به #روز_قیامت
✅ امیر المومنین حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
#عـید_فطر شبیهترین روز به روز قیامت است. چون در قیامت عدهای که #زیانکارند، تأسف میخوردند و غضبناک میگردند و عدهای که نیکوکارند #رستگار و متنعم به نعمتهای الهی میشوند.
📘 مجموعه ورام, جلد ٢، ص ١۵٨
🌷 @tashadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾ ✾ ✾ ══════💝══
💚🍃 #عیدتون_مبارک💚🍃
بخوان! به شکرانه توحید بخوان! به شکرانه این عید!
بخوان، به پاس سرافرازیات
بخوان
"اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبرِیآءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ"
🌸🍃عید شکرانه طاعات بر شماهموطنان عزیزم مبارک 🌸🍃
✾ ✾ ✾ ══════💝══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراقب خودت باش !
یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم
ای کســانی کـه ایمان آورده آید
مراقب خود باشید !
+ مراقب خودت باش ؛ یادت نره قــول هـایی
که این مـاه رمضان به خـــدا دادی . . .
#مائده/۱۰۵
👌 نکته ی امروز 👌♥️
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
شهید ثانی یک شب از خواب برخاست و دید که نماز شبش قضا شده گریه کرد ، و گفت : خدا چه کردم که نماز شب از دستم رفت .حالا امروز بعضی ها نماز صبحشان هم قضا می شود ، اما برایشان مهم نیست . هزار تومانی اش گم شود ناراحت است ، اما نماز صبحش قضا شده و نگران نیست 👌
🌷@taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین عید فطر بدون سردار😔
مصاحبه سردار سپهبد شهید سلیمانی در آخرین عیدفطر
🌷 @taShadat 🌷
#تقصیرخودشبود😔
🔻هنگامی که سپاه پاسداران، پیکر شهید #حججی را تحویل گرفتند 💔😔و وضع رقت بار و سوزناک آن را مشاهده کردند🍁🌱، از کسانی که پیکر را تحویل داده بودند پرسیدند: آیا شما مسلمانید؟؟ این چه کاری است که با بدن یک مسلمان کردید؟!😔🍃😭
🔻در پاسخ گفتند: تقصیر خودش بود...
روی سینه اش نوشته بود:
💜"خادم المهدی"💜
روی نگین انگشترش هم حک شده بود:
💛" یا فاطمة الزهرا"💛
💗صَلَّی الله عَلَیکُم یا أهلبیتِ النبوة💗
#پینوشت: خاطره منقول از ریاست قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصياء، سید احمد عبودتیان🌹♥
🌷 @taShadat 🌷
مـادرانـه . . .
روز قیامت اگر بپرسند چه آورده ای؟؟
مادر: " جوانم را..." شهید: " دل سوخته ی مادرم را..." 🌹🌹مادرشهیدان حمیدرضا و محمدرضا اله پرست
🌷 @taShadat 🌷
﷽
#براساس_داستان_واقعیق
#رمان_نسل_سوخته
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_هفتادو_هشت
🔹 الفاتحه
برق از سر جمع پرید ...
ـ کجا هست؟ ...
ـ یه جای بکر ...
- تو از کجا بلدی؟ ...
خندید ...
ـ من یه زمانی همه اینجاها رو مثل کف دستم می شناختم... یه نقشه الکی می دادن دست مون ... برو و برگرد ... حالا هستید یا نه؟ ...
هر کی یه چیزی می گفت ... دل توی دلم نبود نتیجه چی میشه ... همون طوری ایستاده بودم اونجا و خدا خدا می کردم ...
ـ خدایا ... یعنی میشه؟ ... خدایا پارتی من میشی؟ ...
بساط غذا که جمع شد ... دو گروه شدیم ... صاحب خونه آقا مهدی رفت توی یکی دیگه از ماشین ها ... اون دو تا ماشین برگشتن ... و ما زدیم به دل جاده ... از شادی توی پوست خودم جا نمی شدم ...
تا چشم کار می کرد بیابان بود ... جاده آسفالت هم تموم شد و رفتیم توی خاکی ... حدود ظهر بود ... رسیدیم سر دو راهی ... پیچید سمت چپ...
- باید مستقیم می رفتی ...
ـ برای اینکه بریم محل شهادت پدربزرگ مهران ... باید از منطقه * بریم ... اونجا رو چند بار شیمیایی زدن ... یکی دو باری هم بین ما و عراق ... دست به دست شد ... ممکنه دوبله آلوده باشه ...
آقا رسول ... نگاه خاصی بهش کرد ...
ـ مهدی گم نشیم؟ ... خیلی ساله از جنگ می گذره ... بارون زمین رو شسته ... باد، خاک رو جا به جا کرده ... این خاک و زمین هزار بار جا به جا شده ... نبری مون مستقیم اون دنیا ...
آقا مهدی خندید ...
- مسافرین محترم ... نیازی به بستن کمربندهای ایمانی نمی باشد ... لطفا پس از قرائت شهادتین ... جهت شادی روح خودتان و سایر خدمه پرواز ... الفاتحه مع الصلوات ...
پ.ن: در بخش هایی که راوی، اسم مکان یا اسم خاصی را فراموش کرده؛ از علامت * استفاده شده است.
🌷 @taShadat 🌷
﷽
#براساس_داستان_واقعی
#رمان_نسل_سوخته
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_هشتادو_چهاد
#ازنسل سوخته
قسمت هفتاد و نهم: پس یا پیش؟
من و آقا رسول ... دو تایی زدیم زیر خنده ... آقا مهدی هم دست بردار نبود ... پشت سر هم شوخی می کرد ... هر چی ما می گفتیم ... در جا یه جواب طنز می داد ... ولی رنگ از روی صادق پریده بود ... هر چی ما بیشتر شوخی می کردیم ... اون بیشتر جا می زد ... آخر صداش در اومد ...
ـ حالا حتما باید بریم اونجا؟ ... اون راویه گفت ... حتی از قسمت های تفحص شده ... به خاطر حرکت خاک ... چند بار مین در اومده ... اینجاها که دیگه ...
آقا مهدی که تازه متوجه حال و روز پسرش شده بود ... از توی آینه بهش نگاهی انداخت ...
ـ نترس بابا ... هر چی گفتیم شوخی بود ... اینجاها دست خودمون بوده ... دست عراق نیوفتاده که مین گذاری کنن ... منطقه آلوده نیست ...
آقا رسول هم به تاسی از رفیقش ... اومد درستش کنه ... اما بدتر ...
ـ پدرت راست میگه ... اینجاها خطر نداره ... فقط بعد از این همه سال ... قیافه منطقه خیلی عوض شده ... تنها مشکلی که ممکنه پیش بیاد اینه که گم بشیم ...
با شنیدن کلمه گم شدن ... دوباره رنگ از روش پرید ... و نگاهی به اطراف انداخت ... پرنده پر نمی زد ... تا چشم کار می کرد ... بیابان بود و خاک ... بکر و دست نخورده ...
هر چند ... حق داشت نگران بشه ... دو ساعت بعد ... ما واقعا گم شدیم ... و زمانی به خودمون اومدیم ... که دیر شده بود ...
آقا مهدی ... پاش تا آخر روی گاز که به تاریکی هوا نخوریم ... اما فایده ای نداشت ... نماز رو که خوندیم ... سریع تر از چیزی که فکر می کردیم بتونیم به جاده آسفالت برسیم ... هوا تاریک شد ... تاریک تاریک ... وسط بیابان ... با جاده های خاکی ... که معلوم نبود کی عوض میشن یا باید بپیچی ...
چند متر که رفتیم ... زد روی ترمز ...
ـ دیگه هیچی دیده نمیشه ... جاده خاکیه ... اگر تا الان کامل گم نشده باشیم ... جلوتر بریم معلوم نیست چی میشه ... باید صبر کنیم هوا روشن بشه ...
شب ... وسط بیابان ... راه پس و پیشی نبود ...
نویسنده: #شهید سید طاها ایمانی📝
🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هم رویت ماه🌷
🌷@taShadat 🌷
در جریان تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید ۱۶ ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت می کرد. گناهان یک روز او به شرح زیر بود:
۱- سجده نماز ظهر طولانی نبود
۲-زیاد خندیدم
۳-هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.
🌷 @taShadat 🌷
⚘﷽⚘
#یک_قرار_معنوی
#ساعت_۸_به_وقت_امام_هشتم🕗
تاخراسان راهی نیست...✋
دست بر سینه و عرض ادب
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى
🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً
🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک...
تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام...
به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام...
خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری....
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا
🌷 @taShadat 🌷
#سلام_بر_شهدا
#رفیق_شهیدم
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر تمامی شهدا مخصوصا شهید
#حبیب_اله_جوانمردی
🌷 @taShadat 🌷