eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ میلادی: Sunday - 09 August 2020 قمری: الأحد، 19 ذو الحجة 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️11 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️20 روز تا عاشورای حسینی ▪️35 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️45 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️60 روز تا اربعین حسینی 🌷 @taShadat 🌷
══🍃🌹. 🔅وَاعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّکَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلآْخِرَةِ لاَ لِلدُّنْيَا وَلِلْفَنَاءِ لاَ لِلْبَقَاءِ وَلِلْمَوْتِ لاَ لِلْحَيَاةِوَأَنَّکَ فِي قُلْعَةوَدَارِ بُلْغَة، وَطَرِيق إِلَى الاْخِرَةِ 💠پسرم) بدان تو براى آخرت آفريده شده اى نه براى دنيا، براى فنا نه براى بقا (در اين جهان)، براى مرگ نه براى زندگى (در اين دنيا) تو در منزلگاهى قرار دارى که هر لحظه ممکن است از آن کوچ کنى، در سرايى که بايد زاد و توشه از آن برگيرى و راه آخرتِ توست 🌷 @taShadat 🌷
تفسیــر ایـن لبخنــد چگـونه کنم... صـادق جان... لَخــتی بِخــند ... خـنـده ی گـــل زیـباســتــ تفسیــر زیبــایی میـکنی ای شهیـد🌺 🌷شهید 🌷 ✋🏻 💐 🌷😇 🌷 @taShadat 🌷
مادر شهید محمدیان : «لحظه‌ی آخر حرفی به من زد که تسلیم شدم. گفت که از بین سه فرزندی که خدا به شما عنایت کرده نمی‌خواهی یکی‌شان را قربانی حضرت زینب(س) کنی؟ حرفی برای گفتن نداشتم. وقتی می‌خواست برود وصیت کرد اما من گوش ندادم. گفتم رسم است پدرومادر برای فرزندانشان وصیت می‌کنند؛ برعکس شده. خندید و گفت باشد نمی‌گویم. حرف‌هایش را نوشته بود. با همه خداحافظی کرد و حلالیت طلبید.» مدت زیادی در سوریه نبود که خبر شهادتش را آوردند. مادر می‌گوید: «یکی از دوستانش برای ما تعریف کرد. گفت دشمن که حمله کرد هرکدام از ما پناه گرفتیم. امیرعلی پایش تیر خورد و روی زمین افتاد. خواستیم کمکش کنیم، نگذاشت. گفت بروید، من خودم را به شما می‌رسانم. اما دیگر کسی خبری از او ندارد.» مادرش ادامه می‌دهد:«امیرعلی خیلی حضرت فاطمه(س) را دوست داشت و همیشه می‌گفت دلم می‌خواهد مثل خانمم گمنام باشم.» 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه بهشت،از طرف خانه ےِ علـے ست☝️🏻 ای عاشقان! نِشانی از این مستقیم تر؟😇 🌷 @taShadat 🌷
اول وقت را از دست ندهید 📿 التماس دعا🤲
¤شهید مدافع حرمـ ❤️ • تاریخ شهادت ١٩مرداد٩۴ ایشان بسیار به پدرو مادرشان احترام می گذاشتند و هرشب با آنها تلفنی صحبت میکردند و ایامی هم که درماموریت سوریه بودند باوجود سنگینی کار ومسئولیت فرماندهی پهباد که برعهده ی ایشان بود دراولین فرصت ممکن با آنها تماس میگرفتند و عرض ادب میکردند. همیشه در دیدار پدرو مادر دستشان رامی بوسیدند.😊 ایشان در مناسبتهای مذهبی ودر اعیاد بسته های فرهنگی به دوستان وآشنایان هدیه میدادند😍 مثلا شامل سی دی های مذهبی وسخنرانی وکتابهای زندگینامه ی معصومین علیهم السلام وتقویم سال جدیدو همینطور برای جوانها چفیه ی تبرک شده ی مقام معظم رهبری هدیه می آوردند که خیلی مورد استقبال قرار می گرفت.💔 شهید مدافع حرم حسین دارابی🌹 🕊 @taShadat
وقتی درونت پاڪ باشد خداچهره ات راگیرا میڪند❤️ این گیرایی از زیبایی و جوانی نیست این گیرایی از نور ایمانی است ڪه درظاهر نمایان میشود.🌷 ❤️ 🌷 @tashadat 🌷
⭕️ سه روز است! ▪️در واقعه غدیر، به خاطر جمعیت بالا، ۳ روز طول کشید تا تک تک مردم با امیرالمومنین (ع) بیعت کردند.. 🌷 @tashadat 🌷
🌹بسم رب الشهدا والصدقین🌹
شهدا دعا داشتند؛ ادعا نداشتند! نیایش داشتند؛ نمایش نداشتند! حیا داشتند؛ ریا نداشتند! رسم داشتند؛ اسم نداشتند! وما تا ابد به آنها که قمقه ها را دفن کردند تا هوس آب نکنند مدیونیم! امروز میزبان شهیدی از شهدای دفاع مقدس ؛ از دیار اصفهان هستیم؛ شهیدی که همه برای رفع گرفتاری وبرآورده شدن حاجات به ایشان متوسل می شوند ودست خالی بر نمی گردند. 🌺 شهید محمد رضا تورجی زاده 🌺 🌷 @tashadat 🌷
🌟 نام ونام خانوادگی: محمد رضا تورجی زاده 🌟 ولادت: ۱۳۴۳/۰۴/۲۳ 🌟 شهادت: ۱۳۶۲/۰۲/۰۵ 🌟 محل شهادت: بانه، منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ 🌟 مزار شهید: گلستان شهدای اصفهان 🌷 @tashadat 🌷
شهید در ۲۳ تیرماه سال ۴۳ دیده به جهان گشود. در همان دوران کودکی، عشق وارادت به خاندان نبوت وامامت داشته وبا شور وصف ناپذیری در مجالس عزاداری شرکت می کرد. ایشان به شهید مظلوم، آیت الله بهشتی وآیت الله خامنه ای علاقه فراوانی داشتند. شهید مداحی وروضه خوانی را در دبیرسات هاتف وبا دعای کمیل آغاز کرد.در سال ۶۱ به جبهه عزیمت نمود ودر تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد. ایشان در جبهه بارها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده شهرت داشتندوهر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت میکردند. 🌷 @tashadat 🌷
سرانجام این مجاهد خستگی ناپذیر در ۵ اردیبهشت سال ۶۶در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگرش از ناحیه پهلو؛ بازو؛ جراحت وترکش هایی دید وبه مقام شهادت نایل آمد. 🌷 @tashadat 🌷
روضه حضرت زهرا (س) # مداحی- شهید تورجی زاده 🌷 @tashadat 🌷
سربند یاحسین🎁 و تربت کربلا📿 توی کفنم😭بزارین... ❤️ ❤️ ❤️ 🌷 @tashadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت شصت و یکم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: خیانت    روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم … دلخوریش از من واضح بود … سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه … مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه … توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید … و من رو خطاب قرار نمی داد … اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم … حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود …    سه، چهار ماه به همین منوال گذشت … توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو … بدون مقدمه و در حالی که … اصلا انتظارش رو نداشتم … یهو نشست کنارم … – پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ … اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن … چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟ …     همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن … با دیدن رفتار ناگهانی دایسون … شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد … هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم …  دکتر دایسون … واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ … اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟ … یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن … و وقتی یه مرد … بعد از سال ها زندگی … از اون زن خواستگاری می کنه … اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟… یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ … یا بوده اما حقیقی نبوده؟ …     خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم … خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود … منم بی سر و صدا … و خیلی آروم … در حال فرار و ترک موقعیت بودم … در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون … در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه … توی اون فشار کاری …   که یهو از پشت سر، صدام کرد ….. 🌷 @taShadat 🌷
قسمت شصت و دوم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: زمانی برای نفس کشیدن .  دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد … می خواستم گریه کنم … چشم هام مملو از التماس بود … تو رو خدا دیگه نیا… که صدام کرد … – دکتر حسینی … دکتر حسینی … پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ …   ایستادم و چند لحظه مکث کردم … – من چطور آدمی هستم؟ …   جا خورد … – شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟ … با تمام خصوصیات مثبت و منفی …   معلوم بود متوجه منظورم شده … – پس علائق تون چی؟ … – مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و … واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ … مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟ … چند لحظه مکث کردم … طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه … ممکنه نتونن … در کنار اخلاق … بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است … اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار … آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن …     اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت … بدون توجه به واکنش دیگران … مدام میومد سراغم و حرف می زد … با اون فشار و حجم کار … این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود … دیگه حتی یه لحظه آرامش … یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم …    دفعه آخر که اومد … با ناراحتی بهش گفتم … – دکتر دایسون … میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ … و حرف ها صرفا کاری باشه؟ …   خنده اش محو شد … چند لحظه بهم نگاه کرد … – یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ … 🌷 @taShadat 🌷