eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت شصت و هشتم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: احساست را نشان بده برگشتم بیمارستان … باهام سرسنگین بود … غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار … حرف دیگه ای نمی زد … هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید … اولین چیزی که می پرسید این بود … – با هم دعواتون شده؟ … با هم قهر کردید؟ … تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم … چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد … و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست …  – واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه … – از شخصی مثل شما هم بعیده … در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه … – من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم … – پس چطور انتظار دارید … من احساس شما رو قبول کنم؟… منم احساس شما رو نمی بینم …  آسانسور ایستاد … این رو گفتم و رفتم بیرون … تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود … چنان بهم ریخته و عصبانی … که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه … سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد … تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد … گوشیم زنگ زد … دکتر دایسون بود … – دکتر حسینی … همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم… بیاید توی حیاط بیمارستان … رفتم توی حیاط … خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد … بعد از سه روز … بدون هیچ مقدمه ای … – چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ … من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ … حتی اون شب … ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد … که فقط بهتون غذا بدم … حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساس من … و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟ …     این رو گفتم و سریع از اونجا دور شدم … در حالی که ته دلم… از صمیم قلب به خدا التماس می کردم … یه بلای جدید سرم نیاد … 🌷 @taShadat 🌷
قسمت شصت و نهم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: زنده شون کن پشت سر هم و با ناراحتی، این سوال ها رو ازم پرسید … ساکت که شد … چند لحظه صبر کردم … – احساس قابل دیدن نیست … درک کردنی و حس کردنیه… حتی اگر بخواید منطقی بهش نگاه کنید … احساس فقط نتیجه یه سری فعل و انفعالات هورمونیه … غیر از اینه؟ … شما که فقط به منطق اعتقاد دارید … چطور دم از احساس می زنید؟ … – اینها بهانه است دکتر حسینی … بهانه ای که باهاش … فقط از خرافات تون دفاع می کنید … کمی صدام رو بلند کردم … – نه دکتر دایسون … اگر خرافات بود … عیسی مسیح، مرده ها رو زنده نمی کرد … نزدیک به 2000 سال از میلاد مسیح می گذره … شما می تونید کسی رو زنده کنید؟ … یا از مرگ انسانی جلوگیری کنید؟ … تا حالا چند نفر از بیمارها، زیر دست شما مردن؟ … اگر خرافاته، چرا بیمارهایی رو که مردن … زنده نمی کنید؟ … اونها رو به زندگی برگردونید دکتر دایسون … زنده شون کنید … سکوت مطلقی بین ما حاکم شد … نگاهش جور خاصی بود… حتی نمی تونستم حدس بزنم توی فکرش چی می گذره… آرامشم رو حفظ کردم و ادامه دادم … – شما از من می خواید احساسی رو که شما حس می کنید … من ببینم … محبت و احساس رو با رفتار و نشانه هاش میشه درک کرد و دید … از من انتظار دارید … احساس شما رو از روی نشانه ها ببینم … اما چشمم رو روی رفتار و نشانه های خدا ببندم … شما اگر بودید؛ یه چیز بزرگ رو به خاطر یه چیز کوچک رها می کردید؟ … با ناراحتی و عصبانیت توی صورتم نگاه کرد … – زنده شدن مرده ها توسط مسیح … یه داستان خیالی و بافته و پردازش شده توسط کلیسا … بیشتر نیست … همون طور که احساس من نسبت به شما کوچیک نبود … چند لحظه مکث کرد … – چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم … حالا دیگه… من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ … اگر این حرف ها حقیقت داره … به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه … 🌷 @taShadat 🌷
قسمت هفتاد و یکم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: غریب آشنا بعد از چند سال به ایران برگشتم … سجاد ازدواج کرده بود و یه محمدحسین 7 ماهه داشت … حنانه دختر مریم، قد کشیده بود … کلاس دوم ابتدایی … اما وقار و شخصیتش عین مریم بود … از همه بیشتر … دلم برای دیدن چهره مادرم تنگ شده بود… توی فرودگاه … همه شون اومده بودن … همین که چشمم بهشون افتاد … اشک، تمام تصویر رو محو کرد … خودم رو پرت کردم توی بغل مادرم … شادی چهره همه، طعم اشک به خودش گرفت … با اشتیاق دورم رو گرفته بودن و باهام حرف می زدن … هر کدوم از یک جا و یک چیز می گفت … حنانه که از 4 سالگی، من رو ندیده بود … باهام غریبی می کرد و خجالت می کشید … محمدحسین که اصلا نمی گذاشت بهش دست بزنم … خونه بوی غربت می داد … حس می کردم توی این مدت، چنان از زندگی و سرنوشت همه جدا شدم که داشتم به یه غریبه تبدیل می شدم … اونها، همه توی لحظه لحظه هم شریک بودن … اما من … فقط گاهی … اگر وقت و فرصتی بود … اگر از شدت خستگی روی مبل … ایستاده یا نشسته خوابم نمی برد … از پشت تلفن همه چیز رو می شنیدم … غم عجیبی تمام وجودم رو پر کرده بود … فقط وقتی به چهره مادرم نگاه می کردم … کمی آروم می شدم … چشمم همه جا دنبالش می چرخید … شب … همه رفتن … و منم از شدت خستگی بی هوش … برای نماز صبح که بلند شدم … پای سجاده … داشت قرآن می خوند … رفتم سمتش و سرم رو گذاشتم روی پاش … یه نگاهی بهم کرد و دستش رو گذاشت روی سرم … با اولین حرکت نوازش دستش … بی اختیار … اشک از چشمم فرو ریخت … – مامان … شاید باورت نشه … اما خیلی دلم برای بوی چادر نمازت تنگ شده بود … و بغض عمیقی راه گلوم رو سد کرد … 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر 75 ساله یکی از شهدای شهرستان نهاوند باهدف اثبات عشق مادرانه دراین سن سواد آموخت تا بتواند وصیت‌نامه فرزند شهید 17 ساله اش را بر روی قالیچه ‌ببافد. خانم گل بانو سوری مادر شهید 75 ساله شهید عزت‌الله کرمعلی در اقدامی مادرانه در حال بافتن وصیت‌نامه فرزند شهیدش بر روی قالیچه است. تا بتواند از این راه نام و یاد فرزندش را برای همیشه زنده نگه دارد. 🌷@taShadat 🌷
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
⚘﷽⚘ ۸_به_وقت_امام_هشتم🕗 تاخراسان راهی نیست...✋ دست بر سینه و عرض ادب 🌷بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک... تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام... به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام... خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری.... 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا 🌷 @taShadat 🌷
Misaq-Haftegi951005[07].mp3
7.86M
دل دل مکن ای دل من از جان خودت بگذر... 😭 🌷 @taShadat 🌷
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ میلادی: Wednesday - 12 August 2020 قمری: الأربعاء، 22 ذو الحجة 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه) - حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه) - یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹شهادت میثم تمار رحمة الله علیه، 60ه-ق 🔹حرکت ابراهیم بن مالک اشتر برای جنگ با ابن زیاد، 67ه-ق 📆 روزشمار: ▪️8 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️17 روز تا عاشورای حسینی ▪️32 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️42 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️57 روز تا اربعین حسینی 🌷 @taShadat 🌷
══🍃🌹. ✨احْذَرُوا الذُّنُوبَ الْمُوَرِّطَةَ، وَالْعُيُوبَ الْمُسْخِطَةَ 💠بترسيد از گناهانى که انسان را به هلاکت مى افکند و از عيوبى که موجب خشم پروردگار است. 🌷 @taShadat 🌷
عطر نارنج بوی صبـــح برای دوست داشتنت... آفتاب را در فنجان شعرم ، نشانده ام.. 🌷شهید علی شاهسنایی🌷 ✋🏻 💐 🌷😇 🌷 @taShadat 🌷
··|🗣😂|·· 😁 رزمنده ای تعریف میکرد،میگفت: تو یکی از عملیاتها بهمون گفته بودن موقع بمب بارون بخوابین زمین و هر آیه ای که بلدین بلند بخونین ... . . . منم که چیزی بلد نبودم،از ترس داد میزدم؛ النظافة من الایمان!😂 🌷 @taShadat 🌷
♦️ " ساعات از دست رفته " 🌷 @tashadat 🌷
لوح | امام زمان (عج) و شهدا 💠 بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجات‌های محمد را پخش می‌کردند، بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر شده بود؛ یاد مداحی‌های او افتادم. پرسیدم : محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟ محمد در حالی که می‌خندید گفت : من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم. 📌 شهید محمدرضا تورجی زاده 🌷 @tashadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم روح الله عمادی آمده است: «دعا کنید شهید باشیم نه اینکه فقط شهید شویم. اصلا شهید نباشیم شهید نمی شویم☝️» @taShadat
روایت مدافع حرم 🌺🌿 شهید رضا کارگر برزی از زبان مادر رضا روز بيست و چهارم ماه رمضان شهيد شد،😔 به گفته دوستان و همرزمانش، رضا ايام ماه رمضان را روزه مي‌گرفت و گاهي هم در شرايط سخت و كمبود افطار مي‌كردند و روز شهادتش روز جمعه، روز قدس بود.☝️ گويي رضا با توجه به اينكه شب قبلش درسه منطقه كارهاي مربوط به خودش را انجام مي داد و تا سحر مشغول كارش بود، بعد از صرف سحري، نزديك‌هاي صبح خبر مي‌دهند كه دوستانشان كمين خورده و تعدادي مجروح شده‌اند و مهدي عزيزي هم شهيد شده است،😔 رضا براي كمك به همرزمانش و همچنين بر‌گرداندن مجروحين و شهيد عزيزي به همراه فرمانده‌اش به منطقه مي‌روند. در آنجا پس از درگيري رضا از ناحيه سينه و پهلو با سه گلوله قناسه زخمي مي‌شود. 💔 بچه‌ها را سوار وانتي مي‌كنند و به بيمارستاني كه در آن نزديكي بود مي‌رسانند. رضا پشت وانت بوده و سر يكي از مجروحين را هم روي پايش گذاشته بود. بعدكه به بيمارستان مي‌رسند، مجروحين را با برانكارد به بيمارستان مي‌برند اما رضا با پاي خودش به بيمارستان مي‌رود اما از شدت خونريري داخلي كه بخاطر از بين رفتن جگر، كبد و شكستن استخوان سينه‌اش بود، به شهادت مي‌رسد. رضا خودش گفته بود: «من اسير نمي‌شوم، پيكرم برمي‌گردد و سالم به نزد شما مي‌آيم.» او به قولش عمل كرد و پيكرش سالم به وطن بازگشت.☝ پ ن ؛ رضا هم مانند مادر سادات سینه و پهلوش مجروح شد ... این شهدا انتخاب شده بی بی فاطمه زهرا (س) هستند .. هر کدومشون رو میبینی یه نشونه ای از مادر دارن ...💔 یا زهرا (س) 🌹 🌹 @taShadat
واضح تر بگویم✌️... ❤️ ❤️ ❤️ @taShadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ 👤استاد ✍️ باید ما را به خدا برسانند. 🔹اهل بیت آدرس نیستند بلکه کشتی نجات هستند، که هم آدرس می دهند و هم ما را با خودشان می‌برند. 🔸اینطور نیست که بگوید برو، تو را با خود می‌برد. می‌گوید بیا برویم. 🌷 @tashadat 🌷
😔 ما در قبال تمام کسانی که راه کج می روند مسئولیم. حق نداریم با آنها برخورد تند کنیم. از کجا معلوم که ما در انحراف این ها نقش نداشته ایم؟ •شهــیدمحمد‌ابراهیــم‌همــت• 🌷 @tashadat 🌷
فرنگیس حیدرپور زنی کرمانشاهی است که از قضا در روستایی نزدیک گیلان غرب زندگی می‌کند، رفتارش پر ابهت‌تر از تندیس تبر به دستش در کرمانشاه و دلی مهربان دارد. فرنگیس برای سالیان سال خسته و کلافه از دوربین و مصاحبه زیر بار تعریف خاطراتش نمی‌رفت تا این که بالاخره در این کتاب حاضر به روایت بخشی از حوادثی شد که در طی سالیان دفاع مقدس بر وی گذشته است. 🌷 @taShadat 🌷
اقای من دست خاص من روزت مبارک ماراهم دعا کن، ازکاروان شما جدا نگردیم اللهم عجل لولیک الفرج اللهم احفظ امام الاخامنه ای سلامتی امام خامنه ای وفرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات 🌷 @taShadat 🌷