eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
خنده هایش شروعِ واقعہ بـود... 29فروردین سالروز تولد آقاجانمون .... ❤️
سلام خواهر/برادر عزیزامروز میخوام شما رو با فرمانده ای اشنا کنم که خبر شهادتش را امام زمان (عج) داده بود
✨بسم رب الشهداء والصدقین زندگی نامه شهید محمد ابراهیم موسی پسندی فرزند: زین‌العابدین خرداد سال 1341، به هشتمین طلوع بهاری‌اش رسیده بود که وجودش کاشانه ی «زین‌العابدین» و «ملکه» را روشنی بخشید. تا شش سالگی در یکی از روستاهای توابع شه رستان تنکابن به سر بُرد؛ در کوچه پس کوچه‌های طبیعتی سرسبز و بِکر و در دامان پدر و مادری زحمتکش و مهربان. محمدابراهیم که در آغازین روزهای شش سالگی‌اش به سر می‌بُرد، برای ادامه زندگی، همراه خانواده به شهرستان چالوس هجرت کرد. پنج سال اول تحصیلش در دبستان 17 شهریور همین شهر سپری شد. سپس بعد از پایان مقطع راهنمایی در چالوس، به دبیرستان «شهید بخشی» همین شهر گام نهاد و موفق به اخذ مدرک دیپلم اقتصاد شد. وی در این دوره به رشته ورزشی وزنه‌برداری روی آورد و در چندین مسابقات استانی و کشوری مقام‌های ارزشمندی را کسب کرد. او همچنین عضو تیم ملی وزنه‌برداری جمهوری اسلامی ایران هم بود. محمد ابراهیم علاوه بر شهرت قهرمانی، از مرام پهلوانی و جوانمردی نیز برخوردار بود و به عنوان یک ورزشکار بااخلاق، محبوبیت ویژه‌ای داشت. 16 ساله بود که شاهد شکوفایی و به ثمر نشستن نهال نوپاوی انقلاب اسلامی ایران شد. وی که تربیت شده محافل قرآنی و متعهد به مبانی اسلام بود، به ندای حسین زمان، پیر جماران، حضرت روح ا... لبیک گفت و همراه با مردم به فعالیت‌های انقلاب پیوست؛ از جمله: توزیع و تکثیر انواع عکس و اعلامیه امام خمینی در شهرهای چالوس، نوشهر و تنکابن و شرکت در تظاهرات مردمی. راه‌اندازی تشکّل‌های سیاسی همراه چند تن از انقلابیون از دیگر کارهای او بود. محمد ابراهیم همچنین جزو اولین افرادی بود که با ورود به شهربانی و خلع سلاح نیروها، به اتفاق دوستان خود و برادر بزرگ ترش، موفق به تصرف ساختمان شهربانی باشد. وی در 22 تیر ماه سال 1360، به عضویت سپاه پاسداران نوشهر و چالوس در آمد و طی آموزش 50 روزه در پادگان المهدی چالوس، عازم جبهه‌های غرب در مریوان شد. بعد از سه ماه به سپاه منطقه 3 مستقر در چالوس برگشت و در واحد طرح و عملیات انجام وظیفه کرد. او در آذر ماه سال 60، جهت سرکوب آشوب داخلی توسط گروهک ها، راهی جنگل‌های آمل شد. محمدابراهیم در طول انجام مأموریت در آمل، جهت شناسایی گروهک‌های مُلحد و ضد انقلاب با پوشش مُبدل، تحت عناوینی چون چوپان و شکارچی اقدام به شناسایی منافقین می‌کرد. وی بعد از سرکوب غائله آمل، مجدد به سپاه منطقه 3 مستقر در چالوس بازگشت و پس از مدتی از سوی فرماندهی آن جا به عنوان مسوول طرح و عملیات عازم اهواز شد. او همچنین نقش مهمی در تصرف پاسگاه شرهانی، سلسله ارتفاعات 175، فتح شهر موسیان و زبیلات عراق داشت. محمد ابراهیم در مرحله دوم عملیات محرم در حوالی شهر موسیان، در اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سر و صورت مجروح و بلافاصله توسط هم‌رزمان‌اش به بیمارستان دزفول منتقل شد. ساعاتی بیشتر از بستری شدنش نگذشته بود که از بیمارستان خارج شد و مجدّد با بدنی مجروح به خط مقدم برگشت. وی بعد از اتمام موفقیت‌آمیز عملیات محرم و آزادی 150 کیلومتر مربع از خاک کشور و تصرف شهر زبیدات عراق، با سربلندی تمام به دیدار خانواده شتافت. محمد ابراهیم که به اصرار خانواده تن به ازدواج داده بود، پاسداری به نام «مرضیه عاملی» را به همسری اختیار کرد و چند روز بعد مجدّد به منطقه برگشت. در اسفند سال 1361، وقتی از او خواستند که فرماندهی یکی از لشکرهای ارتش را به عهده بگیرد، ضمن تشکر گفت: «من خدمت ناچیز در کنار بسیجیان و لباس سبز و مقدس سپاه را انتخاب کردم و به آن متعهدم. این لباس مقدس، آخرین لباس من خواهد بود.» وی پس از برگزاری یک مراسم ساده عروسی در چالوس و زیارت مرقد مطهر امام هشتم به همراه همسرش، روانه اهواز شد و در خانه‌های سازمانی لشکر 25 کربلا سکونت یافت. این سردار رشید، خود را وقف اسلام و امام و جبهه کرده بود، به گونه‌ای که در طول مدت 60 روز زندگی مشترک، تنها 14 روز در کنار همسرش بود. سرانجام سردار شهید محمد ابراهیم موسی پسندی و همسرش، 9 اردیبهشت سال 62 مصادف با رحلت حضرت زینب (س)، جهت اقامه نماز جمعه راهی آبادان بودند که در راه بازگشت بر اثر سانحه تصادف به فیض شهادت نائل آمدند. رزمنده خستگی ناپذیر و شجاعی که عاقبت پرونده سراسر افتخار و شرافت و دلدادگی‌اش با خون پاکش بسته شد. بنا بر وصیت خودش در گلزار شهدای «یوسف رضا»ی چالوس در جوار دیگر بسیجیان آرام گرفت.  
✨بسم رب الشهدا والصدقین بسم الله الرحمن الرحیم من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه ضمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا حمد و سپاس خداوند بزرگي را جزء او شريكي نيست و همه عالم محضر اوست،‌و روزي دوباره به او رجوع خواهيم كرد، پس اطاعتش واجب كه او سزاوار سنا و نيايش و بس، گواهي مي دهم كه حضرت محمد (ص) آخرين پيامبر الهي و مولاي متقيان اميرالمومنان حضرت علي (ع) وصي جانشين و امام اول من است. گواهي مي دهم كه بي بي عزيز حضرت فاطمه زهرا (س) كه جانم فداي او دختر پيامبر و همسر امام اول من و حضرت سيدالشهدا امام حسين (ع) فرزند خلف و بزرگوار اوست. گواهي مي دهم حضرت بقيه الله ولي عصر امام مهدي (عج) امام دوازدهم و آخرين امام بر حق من است، لعنت و نفرين خداوند بر دشمنان خاندان و اهل بيت رسول الله (ص) لعنت ا... عليه انشاءالله. سلام و درود به محضر پاك رهبر عزيز و بزرگوارم روح خدا حضرت امام خميني دامت بركاته و فرمانده كل قوا و تمام خدمتگزاران به نظام الهي جمهوري اسلامي حمد و سپاس خداوند منان را كه به من توفيق سربازي اسلام و امام زمانم (عج) را به حقير سر و پا تقصير عنايت فرموده اند. اكنون در اين برهه حساس از زمان كه تمامي كفر اعم از شرق و غرب تحت عنوان صدام از يك طرف در مقابل تمام اسلام يعني ايران اسلامي قرار گرفت، توانستم خود را به صف نيروهاي اسلام برسانم و خدمتي ناچيز به اسلام و ايران عزيز نمايم و سربازي از سربازان امام زمانم (عج) باشم و از خداوند مي خواهم كه مرا در اين راه كمك و رهنما باشد، هر چند در خود، اين لياقت را نمي بينم و خود را سرپا گناه، معصيت و آلوده مي بينم خدايا! از سر تقصيرات من بگذر، كه تو رحمان و رحيمي آن وقت است كه با خيال راحت مي توانم در ركاب امام زمانم بجنگم و سربازي وفادار براي آنحضرت باشم و اگر خداوند لايق دانست مرا به صف شهداي كربلاي حسين (ع) و دوستان شهيدم قرار دهد، كه در انتظار آن روزم من شهادت را بالاترين آرزوي خود مي دانم و به يگانگي خداوند سوگند كه هيچ لحظه اي برايم شيرين تر از آن لحظه اي نيست كه با بدن پاره پاره به ديدار معبودم بشتابم. خدايا! تو خود خوب مي داني كه جز براي رضاي تو به جبهه نيامدم مرا ببخش كه جزء آخرين ها هستم كه به صف شهدا پيوستم تو خود مي داني كه گمنام بودن و پركار بودن را بزرگترين افتخار خدمتگزار اسلام بودن را بزرگترين سعادت و شهادت در راه خدا را بزرگترين آرزوي خود مي دانم. اول سخنم با پدر و مادرم: پدر و مادر عزيز و بزرگوارم! اميدوارم كه هر جا هستيد در پناه خداوند بوده و سلامت و موفق باشيد و خود را محتاج دعاي خير شما مي دانم و از شما به خاطر تربيت فرزندان مومن،‌صالح و پيرو ولايت فقيه و اسلام كمال تشكر و امتنان دارم و اگر از من حقير سراپا تقصير بي احترامي به شما شده عذرخواهي و حلاليت مي طلبم و اميدوارم صبور و مقاوم باشيد و از برادرانم عزيز تقاضا مي كنم در خط امام و ولايت فقيه و اسلام باشند و ذره اي خود را از امام جدا نكنند و خود را وقف اسلام و خدمتگزار مردم خوب و باوفاي ايران اسلامي كنند و مواظب پدر و مادر باشند و اگر در اين مدت تندي از من ديدند به بزرگواري خودشان ببخشند. دومين سخنم با دوستان: جوانان و همسنگرانم! عزيزان! سعي كنيد كارها را خالصانه و بي ريا و فقط براي رضاي خدا انجام دهيد در اين صورت مزد زحمات خود را خواهيد گرفت و هيچگاه از خدمت به اين مردم خوب خسته نشده و روز به روز در اين راه خود را وقف اين مردم نماييد عزيزان در همه حال مراقب خو باشيد مراقب هواي نفس مراقب شيطان و تقوا الهي پيشه كنيد و گوش بفرمان امام و رهبر و مقتداي خود باشيد از ولايت فقيه دفاع كنيد كه همان ولايت اميرالمومنين است و مملكت بي امام مملكتي مرده و بي روح است گوش بفرمان امام باشيد و تمام مسئولين نظام تا زماني كه با امام و رهبر هستند قبول داشته باشيد و پشت سر امام حركت كنيد و بدانيد كه امروز ايران عاشورا است و جبهه ها كربلاست اينك اين فرزند پاك فاطمه زهرا (س) دست ياري بلند كرده حسينيان پس به فرمانش لبيك بگوئيد كه سعادتتان در دنيا و آخرت در گرو همين است به جبهه ها برويد و بر قلب ناپاك دشمن يورش بريد و بدانيد خداوند با شماست و اين را بدانيد كه فقط يك لحظه ما سرمان را از جبهه ها برگردانيم آن وقت دشمن مي داند با ما چه كند و اميدوارم آن روز هرگز پيش نيايد. سخن سومم به مسئولين محترم: مسئولين محترم و عزيز از شما مي خواهم در رفع مشكل نيروهاي انقلابي و مؤمن كوشا باشيد و خود را خدمتگزار مردم و نيروهاي متعهد بدانيد و از نيروهاي بسيجي كمك بخواهيد در غير اينصورت منافقين، ليبرالها كه لعنت خداوند بر آنها باد به داخل ادارات رخنه كرده و مردم را از مسئولين مخلص نظام و نظام مقدس و الهي ما بدبين مي كنند آن وقت است كه بايد فاتحه اين انقلاب را خواند مسئولين محترم سعي كنيد تقواي الهي پيشه كنيد مطيع محض اما
م و رهبري معظم باشيد و با مردم صادقانه صحبت كنيد كه همين مردم شما را در پشت اين ميزها قرار دادند و اگر بي لياقتي از خود نشان دهيد همين مردم شما را نابود خواهند كرد خود را خدمتگزار شهداء و خانوادة آنان بدانيد و اگر امروز عزتي داريد به بركت خون شهداء داريد. سخن چهارم با نيروهاي انقلابي: حزب اللهي، بسيجي و بسيجيان عزيزان و نور چشمانم با عنايت و توكل بر خدا و رعايت تقواي الهي در تمام صحنه ها اعم از جنگ، علم و فرهنگ حضوري فعالانه داشته باشيد و مطيع محض امام باشيد با دشمنان و سازش كاران جدال كنيد و با هم مهربان باشيد و وحدت خود را حفظ كنيد و از امت حزب الله و خوب ايران مي خواهم دست از ياري امام بر ندارند و با كمك هاي مالي و جاني خود دشمنان نظام را خوار و ذليل نمايند عزيزانم هميشه قدردان شهدا باشيد نماز اول وقت را فراموش نكنيد قدر روزها و ماهها را خصوصاً ماههاي رمضان، محرم و صفر را بدانيد كه در اين ماهها دعاها اگر خالصانه باشد مستجاب خواهد شد امام را دعا كنيد رزمندگان را دعا كنيد و بدانيد عمر رفته هيچگاه باز نخواهد گشت. سخن پنجم با همسرم: براي همسر بسيار وفادار و مؤمن و باتقوا خود آرزوي سلامتي و سربلندي مي كنم و اگر در اين مدت كوتاه زندگي مشترك كه شايد به يك ماه هم نرسد بدي از من رسيد به بزرگواري خودشان ببخشد و مي دانم ايشان هم آرزوي شهادت دارند و اين را بدانند درب شهادت به روي مخلصين باز است و من مطمئنم كه شما هم يكي از همان مخلصين هستيد در آخر براي همه خوبان دوستان و همرزمان و فاميليها حلاليت مي خواهم در آرزوي ديدار شما آرزوي من سلامتي شما و از دور روي شما را مي بوسم. خدايا! اكنون در اين لحظات پاياني عمر از تو مي خواهم كه به اعمال بد و زشتم قلم عفو بكشي و اگر لايق بودم مرا در صف شهداء قرار دهي خدايا! اكنون آنروز بزرگ براي من نزديك شده خدايا تو خود مي داني كه خيلي تهمتها شنيدم به من مارك مقام طلبي زدند و بعضي از آنان نيز دوستانم بودن كه اميدوارم خداوند از سر تقصيراتشان بگذرد خدايا! اگر من مقام طلب بودم پيشنهاد فرماندهي محترم و عزيز نيروي زميني ارتش را كه حقير با درجه سرهنگي در ارتش خدمت كنم را قبول مي كردم لكن من لباس سبز و مقدس سپاه را قبول كردم و تعهد بستم كه تا آخرين نفس در اين لباس باشم خدايا من با چشماني پر از اشك شوق وصال تو اين وصيت نامه را مي نويسم. خدايا! من غير از تو كسي را ندارم پس به دادم برس اي معبود كه من عبد توأم و اي بزرگواري كه من بنده توأم و اي سيدي كه من نوكر توأم! الهي! به حق شهداي كه تو آنان را فرا خواندي پس به من ضعيف به من ذليل رحم كن اي بخشنده و مهربان! به لطافت و ضعف بدن من رحم كن و من را به بزرگواري و آقائيت به مولايت ببخش خدايا! راضي به رضاي توأم و تسليم به امر تو اي خداي بزرگ تو كه مي داني ما بندگان زشت خويي هستيم و تو مي داني كه ما بندگان گناهكار و نمك نشناس توايم ما به خود ظلم كرده ايم و تو رحم كردي ولي اي معبودم تو بخشنده و مهرباني خدايا! بدنم طاقت آتش جهنم تو را ندارد خدايا! من متوسل به فاطمه الزهراء (س) (او مرا از سخترين شرايط در جبهه نجات داد) خواهم شد خدايا! مرا مأيوس مكن. الهي من لي غيرك. امام را فراموش نكنيد. امام امام امام والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته بنده گناهكار خداوند و شرمنده شهداء محمد ابراهيم موسي پسندي اهواز پايگاه شهيد بهشتي ساعت 1 بامداد روز پنج شنبه مورخه 18/1/1362 برابر 23 جمادي الثاني تاريخ ولادت 1340 تاريخ شهادت 9/2/1362
🌹بسم رب الشهداء والصدقین شادی روحش صلوات🌹
📖 🌹 🌷🌷 سال آخر دبیرستان ڪه با احمد همڪلاسی بودم قرار شد دختر خانم ها را بیاورند و ڪلاس ها را بہ صورت مشترڪ برگزار ڪنند . 😐 وضع ظاهری شان خوب نبود . ما بہ این مسأله اعتراض ڪردیم . البته خیلے از بچہ هاے ڪلاس هم بدشان نمےآمد ! 😊 احمد خیلے جدّے و محڪم بہ معلم ریاضی ڪه این ڪار را ڪرده بود ، اعتراض ڪرد و گفت : « بچہ هاے مردم بہ گناه مےافتند ...» 😥 معلم ریاضے هم رفتہ بود دفتر و گفتہ بود : « اگر رحیمے توے ڪلاس باشہ من دیگہ درس نمیدم .! » خلاصہ قرار شد احمد این درس را غیرحضورے بخواند . اینقدر پشتڪار داشت ڪه همان سال در رشتہ پزشڪے دانشگاه تهران با رتبہ عالے پذیرفتہ شد ... 😌 🍃 ولادت : ۱۳۳۸/۱/۳ - بیرجند 🍂 شهادت : ۱۳۶۱/۱/۲۴ - عملیات والفجر
🌱°•. به‌وقت‌صبح‌قیامت...ڪه‌سرزخاڪ‌برآرم به‌گفتگوے‌توخیزم‌...به‌جستجوے‌توباشم أللَّھُمَ؏َجِّلْ‌لِولیک‌ألْفَـرَج 🌞
🌼 در منطقه جراحی که بودیم ؛ یک شب تخم مرغ آب پز با خیارشور آوردند ؛ خیلی گرسنه بودیم حسابی خوردیم. نصف شبی عطش داشتیم که همان موقع یکی از رزمنده ها رفت بیرون آب بخورد که یک مرتبه صدایش بلند شد و ناله اش بالا رفت همه دویدیم که ببینیم چی شده ؛ تا بنده خدا از بس که تشنه اش بوده ؛ بشکه روغن ماشین را به جای آب برداشته و سرکشیده است.😂
🔸شهید عباس باقری🔸 🍁دست از و برندارید چون اگر خدای نکرده چنین اتفاقی بیفتد، بدتر از ها به سر شما می آورند🍁 ✨✨🌼✨✨ ...🍃 💕
✨خبر آمد خبرے در راه است ... باز هم شهرم میهمان دارد اما چه میهمانی ... مادر نازنینم چشمت روشن.... مبارک باشد بازگشت دردانه ات... بسیجی مدافع حرم 🌷🍃 ولادت ۱۳۶۹ شهادت ۱۳۹۴ خانطومان پیکر مطهر شناسایی شده و بزودی به آغوش میهن باز میگردد .... خوش آمدی قهرمان❤
🌹 🌸 برادرم 14 سال بيشتر نداشت كه عاشق دختر همسايه شد! آن هم چه عشقي كه نمي‌توانست آن را از ما مخفي كند. رك و راست به پدرم و برادر بزرگ‌ترمان گفت بايد برايم به خواستگاري برويد. 💐 من اين دختر را مي‌خواهم. خانواده دختر مي‌گفتند علي هنوز كوچك است. نه سربازي رفته و نه كار درست و حسابي دارد.😁 ولي داداش پايش را توي يك كفش كرده بود كه الا و بلا اين دختر را مي‌خواهم.😂 حتي تهديد كرد كه اگر با خواستگاري‌اش موافقت نكنند، با دختر همسايه فرار مي‌كند! سن كمي داشت و سرش داغ بود. دختر خانم هم برادرم را دوست داشت.😍 نهايتاً قرار شد دختر را نشان‌كرده علي كنيم و وقتي سربازي‌اش تمام شد، رسماً به خواستگاري برويم و اين دو با هم ازدواج كنند همان علی که چند ماه قبل فقط از عشق آن دختر خانم دم می‌زد، حالا عاشق جبهه و شهادت شده بود. برادرم 11 ماه در جبهه حضور یافت و نهایتاً در عملیات والفجر5 در بهمن ماه 1362 به شهادت رسید......🌹
بسم رب الشهداء والصدقین شهید مدافع حرم احمد محمد مشلب 🌹اسم جهادی:غریب طوس 🌹اسم مادر:سلام بدرالدین 🌹شهرستان:نبطیه محله ی السرای سکونت میگزید 🌹سن او ۲۱سال وتاریخ تولدش:۱۹۹۵/۸/۳۱میلادی 🌹تاریخ شهادتش:۲۰۱۶/۲/۲۹ که باتوجه به تاریخ هجری قمری ۱۹ جمادی الاول۱۴۳۷ محل شهادتش:تل حمام روستایی در جنوب حلب درجه علمی اش :فارغ التحصیل هنرستان امجاد است نفرهفتم درلبنان ورشته اش تکنولوژی اطلاعات (انفورماتیک)است آرامگاهش:محل شهدای شهر نبطیه است شهید احمد محمد مشلب از دوران کودکی با عشق به اهل بیت در خانواده اش که منشأ این عشق به اهل بیت از آن هاست وبابخشندگی ومحبت تربیت شد وخوگرفت در راه اسلام ناب محمدی گام برداشت واز نو نهالان تابزرگان را با حضرت مهدی (عج)آشنا کرد. وصیت ایشان به تمام زنان این است که:عبا (چادر)است او می گوید عبا مدل است و اولین زنی که صاحب عبای زنانه است حضرت زینب(س)بود او اینگونه بود وهمیشه عبا روی سرش قرار داشت ولی حجابی که الان میکنیم وچیزهایی غیرمعلوم است مهم ترین مسئله این است که دختران وزنان حجاب خود را حفظ کنند. ودختری که بیرون می آید وبه صورت عادی وبدون زینت در برابر دیدگان مردم برود و نگاه هایش را به زمین بدوزد واحترام حجاب وعبایش را نگه دارد. از وصیت هایش این است که :خدا توراکمک کند ای امام زمان! ماانتظار او را نمیکشیم او انتظار مارا میکشد ووقتی خودمان را درست کنیم واصلاح کنیم بعد ساعاتی ظهور می کند. میگویند مردم به خاطر 500دلار به احزاب و به خاطر بیکاری وجهالت می گرایند درحالی که شهیداحمد مَشلب نفرهفتم لبنان در رشته ی تکنولوژی است وچیز
شهید مدافع حرم احمد محمد مشلب شادی روحش صلوات🌹
مدافعان عشـ❤ـق️°•. °|اگر دلت را داده ای به شهدا پَسَش مگیر ... بگذار در این تلاطمِ روزگار دل بماند ...❤|°
عاشقانه ای با شهدا❤️
✨شهیدمصطفی احمدی روشن اتفاق می‌افتد... ولی مهم این است: که ما کجای این باشیم. ...🍃
#عاشقانه_‌ای_با_شهدا 🌹 خوش به حال او مادری که دغدغه اش اینه بچه ای تربیت کنه که به درد امام زمان (عج ) بخوره . 🌱 مثل مادر شهید احمدی روشن که یه مهندس👷♂ برا امام زمان تربیت کرد بعد از شهادت مصطفی ازش پرسیدن : حالا که بچه ات شهید شده می خوای چیکار کنی ؟😍 دست زد روی شونه نوه اش و گفت : ❣یه مصطفی دیگه تربیت میکنم❣ شادی روحش صلوات
🌹 تنها بیست بهار از عمرش گذشته بود که به عقد ازدواج مردی دراومد... 💕💍 که تنها داراییش جبهه، جهاد و سنگر و مبارزه بود...✌️🏻💪🏻 ۱۲_دی_۱۳۶۱… پیوندے خجسته و آسمونی💞💍 بین مرضیه و محمد ابراهیم بسته شد😊😍 که تا لحظه آخر با هم بودنشون هم... از هم گسیخته نشد...😍❤️ و سرانجام... اردیبهشت ماه سال۱۳۶۲... طے حادثه رانندگی و حین مأموریت... به ‌همراه ...💕 به بارگاه کبریایے حضرت حق پر کشید💚
😭 تو عالم خواب پیش آقا امام زمان(عج)بود...😔 آقا داشتن کارنامه ی پر از گناهش رو می دیدن و گریه می کردن...😭 گفت: «آقا»⁉️ آقا گفتن: «جان آقا...⁉️ به من نگو آقا...😊 بگو""»💚 سرشو انداخت پایین...😔 گفت: «... »💔 آقا گفتن: «نبینم سرت پایین باشه ها ... عیبی نداره... بچه هر کاری بکنه، پای باباش می نویسن»😔 "چقدر این جمله برام سنگین تموم شد"...😭😭😭 🌺✨ ...
🎉🎊ﻋﯿﺪﺗﻮﻥ ﻣﺒـﺎﺭﮐــــــــــ🎉🎊 بر مهدی و آن هاله نورش صلوات بر خال لب و جام ظهورش صلوات بی پرده همه ی انس و ملک میگویند بر سال و مه و وقت ظهورش صلوات ولادت حضرت صاحب الزمان«عج» مبارک عیدتون مبارک🎊🎉💥 💐💐 💐💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 💐 🌺🌺 🌺🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 💞عــــیدتون مـــبارک💞 🌷🌷🌷🌷 🌷🌟🌟🌟🌟🌷 🌷🌟⭐️⭐️⭐️🌟🌷 🌷 Like 🌷 🌷🌟⭐️⭐️⭐️🌟🌷 🌷🌟🌟🌟🌟🌷 🌷🌷🌷🌷 🍀 🌵 🍀🍀 🌵 🍀🍀 🍀🍀🍀 🌵🍀🍀 🍀🍀 🌵🍀 🍀🌵 عید آمد وعید آمد با نقل و نبات آمد دنیا شده یڪسرگل هرگوشه پراز بلبل هرخاڪ شده بستان چون نور امید آمد 💞میلاد حضرت مهدی (عج) بر همگان مبارک🎊🎉💃💃🎈🎉🎊
🍃🌹بسم ربـ شهدا والصدیقین 🌹🍃 😍 ✨نام پدر :حسین 🍃تاریخ تولد:۱۳۳۶/۰۲/۰۱☺️ ✨محل تولد : تهران 🍃تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۲ ✨محل شهادت : فکه، عملیات والفجر مقدماتی 🍃نحوه شهادت : حوادث ناشی از درگیری💔😔 ✨محل دفن : بهشت زهرا(س)، قطعه 26 ردیف 52 شماره 1. 🍃وضـعیت پـیکر :جـاویدالاثـر ✨وضعیت تاهل : مجرد 🍃تحصیلات : دیپلم ✨شغل : معلم ورزش☺️ 🌹خصوصیات اخلاقی : احترام به دیگران بود😊 ؛ حتی به دشمن جنگی همیشه میگفت اکثر این دشمنان ما انسانهای جاهل و ناآگاه هستند. به همین خاطر بیشتر مواقع در درگیری به جای کشتن دشمن آنها را به اسارت میگرفت. اغلب بعد از اسارت انها چون عربی بلد بود با آنها صحبت میکرد. هر نوع غذایی هم خودمان میخوردیم برای آنها میبرد. این رفتار او باعث میشد اسرای عراقی مجذوب او شوند.😍 اگر کار برای رضای خداست، گفتن نداره » و یا « مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار می‌کنیم، به جز خدا »❤️ ابراهیم همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست.✨ 🌹🎉 🌱هدیه به روح مطهر شهید ابراهیم هادی صلوات
‌ چادری بودنت را مسخره میکنند؟😔 چه کسانی؟ کسانی که خودشون را عروسک دیگران کرده اند؟😒 این را بدان ☝️ شهید رستمی به من و تو اینگونه خطاب کرد🗣 به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان میدهم که، حجاب را،حجاب را،حجاب را، رعایت کنید. 🙏 حال تو به من بگو 😳 حرف های انها که برای خود ارزشی قائل نیستند برایت مهم تر است یا حرف شهیدی که به خاطر حفظ حجاب تو را به مادرمان زهرا(س) قسم داده است... 😔 چادر یعنی پاکی! 😍 و چه چیزی برتر از پاکی؟☺ ️
✨بسم رب الشهداءوالصدقین✨ 🌹کم سن وسال ترین رزمنده شهید دفاع مقدس شهید محمد حسین ذوالفقاری متولد فروردین ماه سال۱۳۴۸شهرستان میبد کم سن وسال ترین رزمنده شهید دفاع مقدس بود. وی در۲۳مهر۱۳۶۰با اصرار فراوان به جبهه میرود. دوماه بعد برادرش علیرضا در بستان به شهادت می رسد. محمد حسین پس از مراسم تشبیع برادرش به جبهه باز میگردد ودر گردان عاشورا به عنوان تک تیر انداز سازماندهی میشود و سر انجام در تاریخ۲۸‌اذرسال۱۳۶۰در جبهه شوش به شهادت میرسد. محمد حسین در نه سالگی به همراه خانواده به عتبات عالیات مشرف شده ودر نجف اشرف به زیارت امام خمینی(ره)رفته بود.
🌴 🌴 ✨خدایا تو شاهد باش که هدف اینجانب از رفتن به جبهه فقط رضای تو بوده است. زیرا می دانم کسی که در راه خدا می جنگد چه بکُشد و چه کشته شود پیـروز است.✨  🌺
❤️بسم الرب الشهداء و الصدیقین❤️ شهید مدافع حرم کربلایی حامد بافنده در روز دوم خرداد ماه سال هزار و سیصد و شصت و شش ۱۳۶۶/۰۳/۰۲ در مشهد مقدس چشم به جهان گشود . سوم اردیبهشت ماه سالروز شهادت #شهید_حامد_بافنده 🌹گرامی باد 🌹 تاریخ شهادت: 96/02/03 روز شهادت امام موسی کاظم(ع) محل شهادت : حما_سوریه
❣بنای ازدواجم با مصطفی   او به  بود... ❤️دوست داشتم دستم را بگیرد و از این ظلمات و روزمرگی بیرون بیاورد. همین مبانی بود که مهریه ام را با بقیه مهرها متفاوت کرده بود. 🍃مهریه ام قرآن کریم بود و تعهد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند. 🌸اولین عقد در شهر صور بود که عروس چنین مهریه ای داشت یعنی در واقع هیچ وجهی در مهریه اش نداشت. راوی: همسر  🌷
💠این جمله را به یاد داشته باشید : اگر در راه خدا را تحمل نکنید! مجبور خواهید شد در راه رنج را تحمل کنید..... 🍂
🌹  💍 مخالفت خانواده ام وقتی علنی شد که از تصمیمم برای ازدواج با یک جانباز قطع نخاعی باخبر شدند!⚡️ روی همین حساب هم بود که مهریه را نسبتا زیاد گرفتند تا شاید این ازدواج سر نگیرد.🙃 ولی من که خیر دنیا و آخرت را هدف گرفته بودم،بدون هیچ مخالفتی مهریه تعیین شده را که 124 سکه بود،با حسین در میان گذاشتم.❣ او هم که از عقیده ام مطلع بود،گفت مانعی ندارد.🌸 اما خدا می داند که مهریه من،ارزش جانبازی او بود و بس؛که این بالاتریتن ارزش ها و مهریه هاست....❣❣ 🌹 ...
🌹 🔖 هنوز یک دختر بچه بودم‌. یک روز از کنار بانکی در میدان احمد آباد رد می‌شدم که داخل کوچه کناربانک، ماشین ساواک ایستاده بود.🚔 در همان حال، چند پسر جوان آمدند و شیشه‌های بانک را شکستند و‌ آتش زدند و می‌خواستند به سمت همان کوچه فرار کنند🏃‍♂ من جلو رفتم و به یکی‌شان گفتم که داخل کوچه ساواکی‌ها منتظرند‌🍃 بعدها فهمیدم ان پسری که لنگه کفشش را حین فرار در میدان جا گذاشت، اسمش غلامرضاست😍 غلامرضا! پسری که حالا هم اسمش ‌ را در شناسنامه من جا گذاشته بود...❣❣ 🌹 ...