🌸سلامبرعاشقانولایت🌸
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۱۵ آبان ۱۴۰۰
میلادی: Saturday - 06 November 2021
قمری: السبت، 30 ربيع أول 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
▪️8 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️10 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️34 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️42 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
•♥️•
✨بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحيمِ ✨
❇️ به توصیه رهبر عزیزمان قرائت هر روز این
دعا را برای دفع بلاهای نازله فراموش نکنیم
✨دعای هفتم صحیفیه سجادیه ✨
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
یا أَرحَمَ الرَّاحِمينَ ، امينَ رَبَّ العالَمینَ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
برای سلامتی وظهور امام زمان (عج)
صلوات
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#سلام_امام_زمانم💖
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شـب تار بـر مـلا خواهــــد شد
در راه، عزیـزی ست که با آمـدنش
هر قطبنمـا، قبلهنمـا خواهـد شد
#السلامعلیڪیابقیةاللهفیارضه
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌴#حدیث _ روز
✅ امام على عليه السلام :
📍كُلُّ يَومٍ لا يُعصَى اللّه ُ فيهِ فَهُوَ عِيدٌ ؛
📌هر روزى كه در آن خداوند نافرمانى نشود ، عيد است
📚 [ نهج البلاغه ، حكمت 428 .]
•♡ټاشَہـادَټ♡•
نقـاش . . .
ڪہ پـرداخت
بـہ چشمـان سیـاهت
دیوانہ شد از طرزِ نگاهت ، قلمانداخت
🖇سلام ، صبحتون شهدایی
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌷فعالیتامروزڪانالمتبرڪبهنامشهیدراه اسلام ⬇️
محمدایاسه
•
⬅️نامونامخانوادگے: محمدایاسه
⬅️ٺاریختولد: ۲۴/ ۴/ ۱۳۴۵
⬅️ٺاریخشھادت: ۱۶/ ۱۲/ ۱۳۶۳
⬅️محلتولد: تهران🍃
⬅️محلشھادٺ: ایلام
⬅️محلدفن: قطعه ۲۷بھشت زهرا
•♡ټاشَہـادَټ♡•
⟮🕊🖤 ⟯
دشـ👺ـمن باید بداند و
این تجربہ را ڪسب ڪردھ باشد ڪه..☝️🏽
#شهیدگراف💌 | #شهیدمحمودڪاوه💔
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌷🌷🌷
بسم الله...
زینب جان! ای الگوی صبر و وفا
شرمنده ایم
شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما "بی حسین" شدن تو بود.
و شرمنده تر از آنکه تو بی حسین شدی و ما "حسینی " نشدیم...!
و حسین و یارانش تا پای جان بر سر پیمان مانند تا
عهد و وفا، عدالت و آزادی
عشق و عرفان, برابری و برداری
را ترجمانی ماندگار برای همه اعصار و قرون نمایند
تا من، تا تو, تا همه ی ما
چگونه ماندگاری را بیاموزیم
🌷 @tashadat 🌷
🌷🌷🌷
شهید علی سعد در تاریخ ۱۳۵۷/۰۵/۰۲ در دزفول چشم به جهان گشود.
🌷 @tashadat 🌷
🌷🌷🌷
سرهنگ پاسدار شهید علی سعد در دیماه سال ۹۴ برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) پیرو امور مستشاری به سوریه رفت و یک ماه بعد یعنی در بهمن ماه همان سال، در منطقه خانطومان در شهر حلب سوریه در جریان مبارزه با گروهکهای تروریستی تکفیری به شهادت رسید.
🌷@tashadat 🌷
🌷🌷🌷
روایت رازی که تا پس از شهادت فاش نشد
همسر شهید با بیان اینکه علی حافظ کل قرآن بود و هیچ کسی از این مسئله تا زمان شهادت او اطلاع نداشت، بیان کرد: بنده هم به صورت بسیاری اتفاقی متوجه این مسئله شدم. علی طبق عهده و عادتی که داشت هر شب قبل از خواب یک جزء قرآن باید تلاوت و بعد میخوابید و زمان بیداری برای نماز شب او نیز بین 3.30 تا 4 شب بود.
🌷 @tashadat 🌷
🌷🌷🌷
وی از لحظه دیدن پیکر همسرش بعد از 4 سال دوری میگوید: زمانی که از طرف ایثارگران یگان سپاه به منزل ما آمده و خبر بازگشت پیکر علی را به ما گفتند؛ به یاد خواسته علی افتادم که او گفت «اگر من یک روز شهید شدم و پیکرم را آوردند، دوست ندارم جیغ و داد کنی و گریه و زاری راهبندازی که همکارانم صدای شما را بشنوند».
🌷 @tashadat 🌷
🌷🌷🌷
همسر شهید سعد تأکید کرد: علی همیشه میگفت که «اگر من یک روز شهید شدم و پیکرم را آوردند، دوست ندارم جیغ و داد کنی و گریه و زاری راه بندازی که همکارانم صدای شما را بشنوند».
🌷 @tashadat 🌷
🌷🌷🌷
همسر شهیدسعد ادامه میدهد: همان روز که خبر بازگشت پیکرمطهر علی را به ما اطلاع دادند برای مراسم وداع به سمت معراج حرکت کردیم؛ لحظه وداع درخواست کردم میخوام با علی تنها باشم زمانی که کفن پیکرمطهر علی را باز کردند تصورم این بود بعد از 4 سال صورت علی را ببینم نه استخوانهای علی را، جمجمه علی را که بغل کردم گفتم خدایا این واقعا علی است.
🌷 @tashadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌷
به یاد شهید علی سعد.....
🌷 @tashadat 🌷
🌷🌷🌷
مینویسم تا یادم نرود....
تمام اقتدار میهنم را از پرواز شما دارم...
با شهدا بودن سخت نیست، باشهدا ماندن سخته...
گویند مرا به رسم رفاقت دعا کنید...
اما مرا به قصد شهادت دعا کنید....
التماس دعای شهادت....
یا علی✋✋
🌷 @tashadat 🌷
ٺـٰاشھـادت!'
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_شانزدهم 💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با
📚 #تنها_میان_داعش
📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
❤️ #قسمت_هفدهم
💠 ما زنها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست #داعشیها همه تن و بدنمان میلرزید.
اما #غیرت عمو اجازه تسلیم شدن نمیداد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رختخوابها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!»
💠 چهارچوب فلزی پنجرههای خانه مدام از موج #انفجار میلرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم.
آخرین نفر زنعمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکشهای انفجار بهتون نمیخوره!»
💠 اما من میدانستم این کمد آخرین #سنگر عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپشهای قلب #عاشقش را در قفسه سینهام احساس کردم.
من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر میشد؟
💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما #دفاع کند. دلواپسی زنعمو هم از دریای دلشوره عمو آب میخورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد :«بیاید دعای #توسل بخونیم!»
در فشار وحشت و حملات بیامان داعشیها، کلمات دعا یادمان نمیآمد و با هرآنچه به خاطرمان میرسید از #اهل_بیت (علیهمالسلام) تمنا میکردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه میلرزد.
💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفسمان را در سینه حبس کرد. نمیفهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجرههای اتاق رفت.
حلیه صورت ظریف یوسف را به گونهاش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا میکرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد :«جنگندهها شمال شهر رو بمبارون میکنن!»
💠 داعش که هواپیما نداشت و نمیدانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره #آمرلی آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتشبازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم.
تحمل اینهمه ترس و وحشت، جانمان را گرفته و باز از همه سختتر گریههای یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش میکرد و من میدیدم برادرزادهام چطور دست و پا میزند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد.
💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمیدانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان میداد و مظلومانه گریه میکرد و خدا به اشک #عاشقانه او رحم کرد که عباس از در وارد شد.
مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرتزده نگاهش میکرد و من با زبان #روزه جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم.
💠 ما مثل #پروانه دور عباس میچرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل #شمع میسوخت.
یوسف را به سینهاش چسباند و میدید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد :«قراره دولت با هلیکوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید :«حمله هوایی هم کار دولت بود؟»
💠 عباس همانطور که یوسف را میبویید، با لحنی مردد پاسخ داد :«نمیدونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح #مقاومت کردیم، دیگه تانکهاشون پیدا بود که نزدیک شهر میشدن.»
از تصور حملهای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد :«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانکها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچهها میگفتن #ایرانیها بودن، بعضیهام میگفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد :«بچهها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برقها تموم نشده میتونیم گوشیهامون رو شارژ کنیم!»
💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لبهای خشکم به خنده باز شد
به #همت جوانان شهر، در همه خانهها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباطمان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بیپاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید :«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!»
💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد.
نمیدانست از اینکه صدایم را میشنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بیخبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید :«تو که منو کشتی دختر!»..
ادامه دارد...
┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅
•♡ټاشَہـادَټ♡•
+غرورنگیرتٺ...
استادی میگفٺ :
بچہ وقتے میخواد یہ چیزۍ
براےبابا مامانشبخره♡
از خودشوݩپوݪ میگیرهو برا اونامیخره
و کُلے ذوق میکنہاز..🍃 اینڪہخودشبراشوݩخریده ...
در حالیڪہ همش از بابا یا مامانہ!
ما هم اینجورے هستیم ...،🚶♀
یہ ڪارِخوبے ازموݩ سر میزنہ
،ذوق میڪنیم!
درحالیڪہ همش ازخداسٺ !♡
انقدر خودمونو تحویݪ نگیریم:)
#بدون_تعارف🖐🏽
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
4_453935123579011404.mp3
432.7K
قرار.شبانه
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
امام زمان عج
✨به شیعیان و دوستان مابگویید
که خدا را به حق عمه ام
حضرت زینب س قسم دهند
که فرج مرانزدیک گرداند✨
اللهم العجل لولیک الفرج بحق زینب کبری س
•♡ټاشَہـادَټ♡•