eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ بزرگــۍمـۍگفـت: طورۍزندگۍڪنیــد ڪہ هر وقت بہ‌حسیـن‌بـن‌علـی‌سلام‌ مۍدهید جانمۍسردهــدوبگویـد: سلام‌علیکـم هـر‌ڪہ‌عاشق‌حـسـیـن‌شـد‌ مـجـذوب‌حـسـیـن‌مــۍشود و‌از‌جنس‌حسـیـن‌زندگـۍمیڪند ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
ما سینه زدیم.... بیصدا باریدند.... از هر چه دم زدیم .... آنها دیدند.... ما مدعیان صف اول بودیم.... از آخر مجلس شهدا را چیدند.... سلام بر شهید "حسن عشوری" 🌷@tashahadat313🌷
❤️اطلاعات شخصی شهید امنیت بسیجی شهید حسن عشوری ❤️ 🌷ولادت: ۱۳۶۸/۵/۲۴ 🌷شهادت: ۱۳۹۶/۳/۲۴ 🌷مصادف با ۱۹رمضان 🌷محل شهادت: چابهار در درگیری گروهک تروریستی 🌷@tashahadat313🌷
شهید حسن عشوری از سربازان گمنام امام زمان (عج) بود که در درگیری با گروه‌های تروریستی تکفیری در سیستان و بلوچستان که می‌خواستند با جلیقه های انفجاری در شهرهای مختلف از جمله تهران، دست به عملیات خرابکارانه بزنند، به شهادت رسید. سربازان گمنام امام زمان(عج) این عملیات را شناسایی و پس از درگیری و غافلگیر کردن آنها، نیت شوم تروریست ها را در نطفه خفه کردند. 🌷@tashahadat313🌷
از ویژگی های بارز شهید حسن عشوری ساده زیستی بود. علی رقم این که از نظر مالی مشکلی نداشت اهمیتی برای پول قائل نمی شد و از طرفی در سنی بود که مثل همه ی جوان ها شاید علاقه داشت خیلی چیزهارا داشته باشد و تجربه کند ولی راه خودش رو انتخاب کرده بود و کسب رضایت الهی و همرنگی با شهدا رو بر همه چیز مقدم میدانست. 🌷@tashahadat313🌷
وصیت‌نامه شهید حسن عشوری خواندنی است، وصیتی که از پرداخت تاوان سهل‌انگاری‌ها دراستفاده از بیت‌المال درآن به چشم می‌خورد تا پرهیز از اسراف در برگزاری مراسم یابود. اما شاید یکی از جالب‌ترین بخش‌های وصیتنامه این شهید، بند آخر از آخرین صفحه از وصیت اوست که در آن، بخشی از حقوقش را به یتیمان کمیته امداد امام خمینی (ره) اختصاص داده است. 🌷@tashahadat313🌷
التماس دعای شهادت... یا علی✋✋ 🌷@tashahadat313🌷
‌ یِ حمد شفا بخونیم براۍ تمام مریضا و یـھ مریض سفارشۍ ڪھ خیلـے محتـٰاج بـھ دعاهاتون هستن !((:💔
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
به وقت ☕️😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #هفتادوهشت اسکلت ماشینی در کوهی از آتش مانده و کف خیابان
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ در گوشم صدای سعد می آمد.. که رهایی مردم سوریه مستانه نعره میزد _بالرّوح، بالدّم، لبیک سوریه! و حالا مردم سوریه تنها این بدمستی سعد و همپیاله هایش بودند... کنار راهروی بیمارستان روی زمین کِز کرده بودم.. و میترسیدم مصطفی شهید شود..که فقط بیصدا گریه میکردم... ابوالفضل بالای سرم تکیه به دیوار زده.. و چشمان زیبایش از حال و روز مردم رنگ خون شده بود که به سمتش چرخیدم و با گریه پرسیدم _زنده می مونه؟ از تب بی تابی ام حس میکرد دلم برای مصطفی با چه ضربانی میتپد.. که کنارم روی زمین نشست و به جای پاسخ، پرسید _چیکاره اس؟ تمام استخوانهایم از و میلرزید.. که بیشتر در خودم فرو رفتم و زیرلب گفتم _تو داریا پارچه فروشه، با جوونای از حرم حضرت سکینه(س) میکردن! از درخشش چشمانش فهمیدم حس از حرم به کام دلش شیرین آمده.. و پرسیدم _تو برا چی اومدی اینجا؟ طوری نگاهم میکرد که انگار هنوز عطش دو سال ندیدن خواهرش فروکش نکرده و همچنان تشنه چشمانم بود که تنها پلکی زد و پاسخ داد _برا همون کاری که سعد رو میکرد! لبخندی عصبی لبهایش را گشود، طوری که دندانهایش درخشید.. و در برابر حیرت نگاهم با همان لحن نمکین طعنه زد _عین آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه، این بنده خداها همه شون میخوان مردم سوریه مبارزه کنن! این تکفیری هام که میبینی با خمپاره و انتحاری افتادن به جون زن و بچه های سوریه، معارضین صلحجو هستن!!! و دیگر این حجم غم در سینه اش... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂