فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دژ_خندق
فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی شرق دجله عراق و دژ و جاده خاکی خندق در #عملیات_بدر
یاد باد آن روزگاران یاد باد
#عملیات_بدر ، اسفند ماه ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی #شرق_دجله_عراق انجام شد. رزمندگان اسلام در اولین روزهای عملیات موفق به شکست دشمن و تصرف مناطق زیادی شدند ، اما متاسفانه بعداً به دلیل برخی ناهماهنگی ها و سست کاریها ، مهمات و نیروهای پشتیبانی به خطوط نبرد نرسیده و باعث پیشروی عراقیها و شکست عملیات گردید و رزمندگان بعد از هفت روز نبرد سنگین و نزدیک و تن به تن مجبور به عقب نشینی و ترک منطقه عملیاتی شدند .
#دفاع_مقدس
#عملیات_بدر
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
🌸بسماللهالرحمنالرحیمـ🌸
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۰۲ فروردین ۱۴۰۲
میلادی: Wednesday - 22 March 2023
قمری: الأربعاء، 28 شعبان 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️12 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️17 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️20 روز تا اولین شب قدر
▪️21 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
#حدیث
امام علی ( علیه السلام )
از این انسان که با چربی (چشم که جنسش از چربی است) میبیند، با گوشت (زبان) میگوید، با استخوان (گوش) میشنود و از سوراخ بینی نفس کشد، تعجّب کنید [که با این نعمتها، شاکر خدا نیست]»!
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۹۸
نهج البلاغه، ص۴۷۰ / نورالثقلین
یکۍ از همسنگرهایش میگفت؛
من بستن کمربند ایمنی را در سوریہ از محمود رضا یاد گرفتم . .
یک بار بھ او گفتم اینجا دیگر چرا کمر بند میبندی؟!
اینجا کہ پلیس نیست!
گفت :《میدانی چقدر زحمت کشیدهام که با تصادف نمیرم؟
#شهیدمحمودرضابیضائی🌷
🔰 فرازی از وصیت نامه شهید؛
در حال حاضر آمریکا و شوروي با تمام توان در میدان آمده اند و صدام و اکثر کشورهای عرب مرتجع منطقه با هم همکاری می کنند اما دیگر دیر شده است و روز به روز رسواتر و شکست خورده تر و عصبانی تر عقب نشینی می کنند آن ها می خواهند با کی بجنگند؟ با خدا؟ با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)؟
مگر می شود آن ها پیروز شوند؟
مگر وعده خدا خلاف است؟
کور خوانده اند و بدانند که جایشان در زباله دان تاریخ است
و « نصرمن الله و فتح قریب» در راه اسلام از هیچ کوششی دریغ ننمایید و مسئله جنگ را فراموش نکنید.
اگر توانایی رزمی دارید به جبهه بیایید و نور حق را در لشکر اسلام و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشاهده کنید و لطف خدا را ببینید و ببینید تمام مجاهدان و مومنین اسلام را.
شهید حاجت مراد بیگدلی🌷
ولادت: ۱۳۳۷/۱/۱، روستاي لالپ از توابع شهرستان باغملك
شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ ، هورالعظيم
سلام و درود
سال نو رو خدمتتون تبریک عرض میکنمـ🌸
ان شاءالله سال پرخیر و برکتی داشته باشید💐
امروز رمان جدید کانال رو تقدیم نگاه پرمهرتون میکنم 🌹
با نام #عشق_در_یک_نگاه ❤️
ان شاءالله که دوست داشته باشید🙃
منکه دوست داشتم😅
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق دریک نگاه💗
قسمت1
با صدای زنگ ساعت گوشیم بیدار شدم
ساکمو برداشتم وسیله هایی که نیاز داشتم و داخلش گذاشتم در اتاق باز شد
زهرا: نرگس هنوز آماده نشدی؟
-الان زود آماده میشم
زهرا: از دست تو ،همیشه آخرین نفریم بدو
- چشم
تند تند وسیله هامو جمع کردم
لباسمو پوشیدم
چادرمو سرم کردم
رفتم پایین
همه در حال صبحانه خوردن بودن
- سلام به اهل خانه صبحتون بخیر
مامان : سلام عزیزم بیا صبحانه تو بخور
- دستتون درد نکنه
بابا: زهرا بابا خیلی مواظب خودتون باشین
زهرا: چشم بابا جون
زود باش نرگس خانم دیر شد
- همین الان بابا گفت مواظب خودتون باشین ،میخوای چیزی نخورم بی افتم رو دستت
مامان: خدا نکنه ،اره بخور مادر
زهرا: لووس ،من میرم دم در بیا
( اولین سفری بود که منو زهرا میخواستیم باهم بریم اونم کجاا شلمچه ،زهرا دو سال از من بزرگتر بود ،باهم تو یه دانشگاه درس میخونیم
البته من چون نیمه اولی هستم ،زهرا نیمه دومی ،اینجوری یه سال از نظر درسی عقبم )
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
توی راه زهرا همش میگفت : وااای نرگس دیر میرسیم همه میرن ،ما جا میمونیم
- نترس آبجی گلم ،شهدا اگه بطلبه مارو ،هیچ کسی جایی نمیره تا ما برسیم
دست بر قضا اتوبوسی که ما میخواستیم سوارش بشیم اشکال فنی پیدا کرده بود
رسیدم دم در دانشگاه
- دیدی گفتم نرفتن
خانم موسوی(مسئول بسیج دانشگاه): سلام دخترا کجایین شما
زهرا: شرمنده خانم موسوی،پس ماشین برادرا کجاست
خانم موسوی: نیم ساعتی میشه حرکت کرده
آقا راننده: خانم موسوی درست شده بریم
خانم موسوی:خدا رو شکر،بریم بچه ها سوار شین
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
..............................................
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است
در غیر این صورت نویسنده راضی نیست
و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت2
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
زهرا هم یه مفاتیح ریز از کیفش درآورد شروع کرد به خوندن
منم هندزفری رو گوشم گذاشتم و مداحی گوش میکردم
کم کم خوابم برد
زهرا: نرگس ،اجی بیدار شو وقت نماز و ناهاره
( چشمامو به زور باز کردم ): چشم
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم نماز و خوندیم
بعد نماز همه رفتن داخل رستوران ،منم چون از غذاهای بیرون اصلا خوشم نمیاومد رفتم داخل اتوبوس نشستم
ده دقیقه بعد زهرا اومد
زهرا: خانم خانوما یه دفعه غش نکنی بیافتی رو دستمون
- خیالت راحت بادمجون بم آفت نداره
دست کرد داخل کیفش
زهرا: بیا ،مامان جونت واست ساندویج درست کرد ،میدونست چیزی نمیخوری
- قربون دستش برم
زهرا: منم مسئول حمل و نقلش بودمااا
- قربون شما هم برم
( ساندویج کتلت بود ،واقعن گشنم بود )
خانم موسوی: زهرا جان بیا اماره بچه هارو بگیر حرکت کنیم
زهرا: چشم،الان میام
هوا تاریک شده بود که رسیدیم
واقعن تو تاریکی شب هم میشد ،بوی شهدا رو حس کرد
این چند روز خیلی زود گذشت ،ولی دلم میخواست ثانیه ها یه عمر بگذره تا بیشتر بمونیم اینجا
یه شب بعد از خوندن دعا و نماز شب
خوابم برد ،خواب دیدم یکی داره اسممو صدا میزنه و میگه بیا
چند بار هم این جمله رو تکرار کرد
اصلا چهره اش مشخص نبود فقط صداشو میشنیدم
از خواب بیدار شدم
نگاهی به اطرافم کردم همه خواب بودن
یه ترس عجیبی افتاد توی دلم
چادرمو سرم کردم از چادر زدم بیرون
همه جا ظلمات و تاریک بود
ترسیدم
کجا باید برم ،اون صدای کی بود ؟
رفتم دورو برم و گشتم
یه دفعه صدای گریه ای شنیدم
دنبال صدا رفتم
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
...................................................
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است
در غیر این صورت نویسنده راضی نیست
و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت3
همینطور که میگشتم چشمم افتاد به یه نفر که چپیه روی سرش بود و به خاک سجده کرده بود و گریه میکرد
صداشو واضح نمیشنیدم که داشت چی زمزمه میکرد
خواستم جلو تر برم
که
خانم موسوی : نرگس ،اینجا چیکار میکنی
یه دفعه اون اقا بلند شد و روش رو کرد سمت ما
- ببخشید خوابم نبرد اومدم بیرون
خانم موسوی: ببخشید آقای زمانی ،حواسم نبود کی خانم اصغری اومدن بیرون
اقای زمانی یه نگاهی به من کرد: اشکالی نداره
خانم موسوی: بریم نرگس
- چشم
تا برسیم به چادر خانم موسوی هیچی نگفت
داخل چادر شدیم و هیچ کس بیدار نبود
رفتم کنار زهرا دراز کشیدم
ولی اصلا خوابم نبرد
فکرم همش در گیر خوابم و اون اقا بود
از ترس خانم موسوی ،نمیتونستم تکون بخورم
با شنیدن صدای اذان زهرا رو صدا زدم
- زهرا ،زهرا پاشو اذانه
( چشماشو نیمه باز کرد):
چه عجب بیداری تو؟
- خوابم نبرد ،پاشو بریم نماز
زهرا: باشه
رفتیم نمازمونو خوندیم
بعد از نماز صبح حرکت کردیم سمت تهران
چپیه ای که دور گردنم بود و گذاشتم روی صورتمو چشمامو بستم
زهرا: نرگس جان چیزی شده؟
- نه خواهری دیشب خوب نخوابیدم ،بخوابم بهتر میشم
سرمو تکیه دادم به شیشه
و خوابم برد
نزدیکای ظهر واسه نماز و ناهار ماشین وایستاد منم رفتم نمازمو خوندم و برگشتم سمت ماشین
که چشمم به اون اقا افتاد
کنار اتوبوس ایستاده بود داشت باگوشیش صحبت میکرد
رفتم کمی نزدیکتر
آقای زمانی: چشم مادر من ،مواظب هستم ،الانم اگه کاری ندارین من برم نماز و ناهار ،قربونتون برم به بابا سلام برسون یاعلی
حرفاش که تمام شد روش و برگردوند
چشمامون برای چند لحظه به هم افتاد
و سرمونو انداختیم پایین
از کنارش رد شدم و آروم سلام کردم
آقای زمانی: علیک السلام
از اتوبوس داشتم بالا میرفتم
آقای زمانی: ببخشید شما ناهار نمیخورین؟
- نه ،من کلن غذای بین راهی و دوست ندارم
زمانی: اینجوری که ضعف میکنین
- نه خوبم ،مشکلی پیش نمیاد
زمانی: باشه ،یا علی
- ببخشید ،یه سوالی داشتم
زمانی: بفرمایید ؟
- ممممم ،هیچی چیزه مهمی نبود ،شرمنده یاعلی
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
................................................
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است
در غیر این صورت نویسنده راضی نیست
و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
1_1542302364.mp3
4.4M
🎙 نکات حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)درباره وداع با ماه شعبان و ورود به ماه مبارک رمضان.
🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشاپیش ماه رمضان مبارک
🌹🌻🌹🌻🌹🌻🌹
🌸بسماللهالرحمنالرحیم🌸
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۰۳ فروردین ۱۴۰۲
میلادی: Thursday - 23 March 2023
قمری: الخميس، 1 رمضان 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹بیعت مردم با امام رضا علیه السلام به ولایت عهدی، 200ه-ق
🔹احتجاج اُبی بن کعب بر ابوبکر
🔹مرگ مروان بن حکم لعنة الله علیه، 65ه-ق
🔹غزوه تبوک، 9ه-ق
🔹وفات سیده نفیسه از نوادگان امام حسن مجتبی
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️14 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️17 روز تا اولین شب قدر
▪️18 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
▪️19 روز تا دومین شب قدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث
💚امام رضا علیه السلام:
📖مَنْ قَرَأَ فِے شَهْرِ رَمَضَانَ آیَهً مِنْ
📖ڪِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ڪَانَ ڪَمَنْ خَتَمَ
📖الْقُرْآنَ فِے غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور
📖ڪسے ڪه ماه رمضان یک آیه از
📖ڪتاب خدا را قرائت ڪند،مثل این است ڪه
📖در ماههاے دیگر تمام قرآن را بخواند.
📗بحار، ج۹۳، ص ۳۴۶
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷#مـعـرفـی_شــهــدا
شهید مدافع حرم
حسین هریری(سید عمار)
نـام پـدر:عــبـاس
تولد: ۱۳۶۸/۸/۳، مشهد.
شهادت: ۱۳۹۵/۸/۲۲، حلب، سوریه.
گلزار شهید: بهشت رضا علیهالسلام، مشهد
#خـــاطـــره_شـــهــیـــد🌷
پدر شهید.
پسرم بسیار اهل شعر و ادب بود و با هم مشاعره میکردیم. از شهادت هیچ وقت صحبت نمیکرد و گفته بود، درست است در گوشه ذهنم شهادت هست و آرزوی شهادت دارم و شب عاشورا امام رضا(ع) امضا کرده است، اما هدفم این نیست بروم برای شهادت، هدفم این است که شر دشمنها را از سر مردم مظلوم سوریه و منطقه و ایران کم کنم.
همیشهحرفِ شهیداینبود:اگرمیخواهیممصیبتِ
اهل بیت عـلـیـــه سـلام رادرڪڪنیم؛
نبایدراحتطلبیرادرزندگیبرایخود اختیارڪنیم.
#وصـــیــت_نـامــه🌷
من نمیتوانم آن روزی را ببینم که ما باشیم؛ نسل بعد از ما هم باشد اما اثری از حریم اهل بیت علیهمالسلام نباشد. آنوقت نسلهای بعد از ما هم، ما را مثل مردم کوفه مورد لعن قرار میدهند...
بیقرارم... باید بروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم...
همسرم! من که شهید شدم نمیگذاری صدای گریههایت را مرد نامحرم بشنود. نمیگذاری که زنان و مردان نامحرم، اشکهایت را ببینند که دوست را ناراحت کنی و دشمن را خوشحال...
برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت ولی عصر عجل الله، خود و همه ی شما را به پشتیبانی از ولایتفقیه توصیه میکنم.
و مبارزه با نفس را همیشه در خود تقویت کنیدو سرلوحهی همه اعمال، انجام واجبات و ترک محرمات میباشد.
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید حـســـیـن هـریـری صـلوات🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 صحبت های عارفانه امام خمینی(ره)به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
🌙 فرا رسیدن ماه عبودیت گرامی باد.
#رمضان
#ماه_رمضان