ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 پارت چهارده علی نگاهی به سمیه که روبرویش،کنارعالیه روی مبل دونفره نشسته،انداخت.سمیه هم نگ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#به_شرط_عاشقی
پارت پانزدهم
باهم قدم میزدند.امروز به اصرار خانواده،باسمیه به پارک رفته بودند.
سمیه:راسی..با بابا حرف زدم..راضیش کردم...
علی به طرفش برگشت:واقعا؟
+بله.
علی لبخندی زد:ممنون...نمیدونم اگه نبودی چیکار میحواستم بکنم..خیلی خوبی سمیه.
سمیه لبخندی محزون زد:خوشحالم
_چرا؟
+چون که تو میگی خوبم.
علی خندید:یجوری حرف میزنی انگار تحفه ام من.
+ازکجامیدونی نیسی؟
_نمیدونم.
+کی میری؟
_کجا؟
+سوریه.
_هروخ کارام درست شه..بریم خونه؟
+بریم.
به طرف ماشین رفتند وسوارشدند...
🌷🌷🌷
صندلی رابیرون کشید وپشت میزنشست:راستی..سمیه خانواده شو راضی کرده برای رفتن.
همه متهجب به علی چشم دوختند.
عاطفه خانم:واقعا؟
_بله.دیگه باید برم دنبال کارام که ان شاا...
عاطفه خانم عصبی،حرف علی را قطع کرد:توغلط میکنی.
هرسه متعجب بخ عاطفه خانم نگاه میکردند.
آقامحمد:خانم مگه شرطط همین نبود؟
عاطفه خانم:علی من نمیتونم بڋارم تو بری.
_پس چراهی امیدوارم میکنی؟
+چون نمیتونم ناراحتیتو ببینم.
علی ازپشت میزبرحاست:مامان بدکردی درحقم.
+علی بشین سرجات.
_این همه کسایی که رفتن شهیدشدن..مادرنداشتن؟عشق وزندگی نداشتن؟وابستگی نداشتن؟
وبه طرف پله ها رفت وبه صدازدن های عاطفه خانم توجهی نکرد...
به قلم🖊️:خادم الرضا
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پارت شانزده
چندروز از ماجرای مخالفت دوباره عاطفه خانم گڋشته است وعاطفه خانم هنوز راضی نشده است.
امروز روز سوم ماه رمضان است.علی دیگر نمیدانست چطور مادرش راراضی به رفتن کند.برای بارآخر میخواست تلاش کند...اگرراضی نشد..بیخیالش شود...شایدبه صلاحش نبودرفتن..شاید امام حسین نمیخواست علی شبیه به اوشود.آخر،علی همیشه دوست داشت شبیه امام حسین شود..و شبیه به اوازاین دنیابرود..همیشه آرزویش بود درمحرم شهید شود..ماه شهادت سیدالشهدا...
🌷🌷🌷
واردخانه شد تابرای بازآخر شانسش راامتحان کند.ازقبل باسمیه تماس گرفت و گفت به خانه شان برودتاشاید بتوانند باهم عاطفه خانم را راضی کنند.عاطفه حانم و سمیه هردو روی مبل نشسته اند وصحبت میکنند.قرارشده بودسمیه ازقبل باعاطفه خانم صحبت کند.عالیه کلاس ریاضی بود.دوسه روزبعد،امتحاناتشان شروع میشد.
علی بلند سلام کرد.سمیه وعاطفه خانم به طرفش برگشتند وجواب سلامش رادادند.
_برم لباسامو عوض کنم،میام الان.
همانطورکه به سمت پله ها میرفت،دورازچشم عاطفه خانم روبه سمیه لب زد:حرف زدی باهاش؟
سمیه سرش رابه علامت آره تکان داد.
ازپله هابالاواتاقش رفت.لباسهایش راباتیشرت زردرنگ و شلوارخانگی مشکی عوض کردواز پله ها پایین رفت....
به قلم🖊️:خادم الرضا
ادامه دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tashahadat313
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥طنز ازدواج از رهبری😊
طرح لبخند تو پایان پریشانی هاست ❤️
▫️فرا رسیدن ربیع الاول مبارک باشد💐
#لبیک_یا_خامنه_ای
#تلنگر
براۍ ترویج حجاب رفت اینستاگرام . .
شد جزء فعالان ضد حجاب!
+ خیلی روی خودت مطمئن نباش🌿
داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم میخورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا (س) بگذارند . .
کہ اگـــــر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س)♥🌹''
#شهید_هادی_ذوالفقاری
هواشناسی اعلام کرد :
هوای مهدی فاطمه را داشته باشید
خیلی تنهاست
سلامتیش ۵ تا صلوات
خجالت نکش رفیق
کپی کردنش
عشق میخواد
#طنز_در_جبهه_سوریه😄😄
قبل از عملیات بود ...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم
اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم📞
به همرزمامون خبر بدیم ...
ڪه تڪفیریا نفهمن ...
یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍
*بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ...
بدونید دهنم سرویس شده .....* 😂😐
#شهید_مصطفے_صدرزاده🕊
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱رسول همیشه سر به زیر بود
و از نگاه به نامحرم إبا میکرد.
شنیدم از اطرافیان که گفتن: تو صحبت با نامحرم حتی بستگان هم همیشه سرش پایین بود.
من میگم: شهادت خیلی سخت نیست، فقط یکم تمرین میخواد و مبارزه با نفس...
#شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۲۷ شهریور ۱۴۰۲
میلادی: Monday - 18 September 2023
قمری: الإثنين، 2 ربيع أول 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹احتجاج سلمان بر مردم در دفاع از امیرالمومنین، 11ه-ق
🔹تخریب و سوزاندن کعبه به امر یزید لعنة الله علیه، 64ه-ق
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام
▪️6 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️7 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج
▪️15 روز تا ولادت پیامبر و امام صادق علیه السلام
▪️32 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام