eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مدافع حرم 🕊🌹 شادی روح همه شهدا صلوات...❣
🔥هجوم عمر به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ✍🏻 ابن‌ عبدربّه در العقد الفريد می‌نويسد: 💥ابوبكر به عمربن خطاب مأموريّت داد كه برود و آنان را از خانه بيرون بياورد و به وى گفت: چنانچه مقاومت كردند و از بيرون آمدن خوددارى كردند، با آنان جنگ كن. 🔥🔥🔥 عمر با شعله آتشى كه همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه عليهاالسّلام برداشته بود، به سوى آنها حركت كرد. فاطمه عليهاالسّلام فرمود: - اى پسرخطاب! آتش آورده‌اى خانه مرا بسوزانى؟ گفت: بلى، مگر اين كه به آنچه امّت در آن داخل شده‌اند (بيعت با ابوبكر) شما هم داخل شويد. 📚 منبع: العقد الفريد، ابن عبدربّه، ج۵، ص۱۳
سال ۶۲ یا ۶۳ بچه‌های سپاه که دم درب ریاست جمهوری بودند گفتند یک پیرزنی از اراک آمده و میگوید من حضرت آقا را می‌خواهم ببینم. من رفتم گفتم بفرمایید مادر! کاری داری شما؟ گفت که والله هر چی دارم و ندارم برداشتم آوردم بدهم به آقا برای جبهه. من رفتم خدمت حضرت آقا و عرض کردم این طور شده است. گفتند سریع بگویید بیاید داخل. رفتم او را آوردم داخل. یک زیلو، یک سجادة نماز، یک انگشتر یا النگو - در حدّ همین چند قلم بود که - به حضرت آقا داد و گفت من دیگر امیدی به زنده بودن ندارم.
🌷شهید غلامرضا مسافری( عضو لشکر ویژه ۲۵ کربلا)، شهادت ۴ آذر ۱۳۶۲ ... 🔹خواهر شهید: یادم هست که در عملیات والفجر 4 در کردستان حدود یک ماه از غلامرضا هیچ خبری نداشتیم به تعاونی سپاه و هر جا که سراغ داشتیم رفتیم اما نتیجه ای نگرفتیم بعد یکی به ما اطلاع داد که برادر شما دارد می آید . من رفتم منزل پدرم گفتم که غلامرضا دارد می آید پدر شوکه شد اصلاً باور نمی کرد . فکر کرد دارد خواب می بیند . وقتی غلامرضا را دید او را به گرمی در آغوش گرفت و بعد از ۴ ـ ۵ روز حال غلامرضا بد شد و درمان روی او اثر نکرده شیمیایی او را راهی بهشت کرد. خیلی زود از میان ما پرکشید و با دوستان شهیدش همنشین شد.
حروف اول اسمتون چیه؟ آ 👈🏻 ¹⁰صلوات ب 👈🏻 ¹⁵صلوات پ 👈🏻 ⁵ صلوات ت 👈🏻 ¹⁷ صلوات ث 👈🏻 ²⁰ صلوات ج 👈🏻 ²² صلوات ح 👈🏻 ²⁵ صلوات خ 👈🏻 ⁹ صلوات د 👈🏻 ³⁰ صلوات ر 👈🏻 ³¹ صلوات ز 👈🏻 ¹⁹ صلوات س 👈🏻 ³ صلوات ش 👈🏻 ³² صلوات ص 👈🏻 ¹⁸ صلوات ط 👈🏻 ⁹ صلوات ظ 👈🏻 ³ صلوات ع 👈🏻 ¹³ صلوات غ 👈🏻 ¹⁴ صلوات ف 👈🏻 ² صلوات ق 👈🏻 ³² صلوات ک 👈🏻 ¹² صلوات گ 👈🏻 ²³ صلوات ل 👈🏻 ¹¹ صلوات م 👈🏻 ²² صلوات ن 👈🏻 ²⁶ صلوات و 👈🏻 ²¹ صلوات ه 👈🏻 ³¹ صلوات ی 👈🏻 ³⁷ صلوات ثوابش رو تقدیم کن به امام زمان(عج)
ٺـٰاشھـادت!'
حروف اول اسمتون چیه؟ آ 👈🏻 ¹⁰صلوات ب 👈🏻 ¹⁵صلوات پ 👈🏻 ⁵ صلوات ت 👈🏻 ¹⁷ صلوات ث 👈🏻 ²⁰ صلوات ج 👈🏻 ²² صل
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چه کار های قشنگی، و همین که اعمال مستحبی زندگی مونو هدیه کنیم به اقا صاحب الزمان عج چقدر قشنگ تره؟ خیییییلییییییییی چون اون عمل مستحبی قراره برسه به دست آقا خب معلومه که باید بهش ارزش داده بشه و این عمل هم خیلی قشنگ تر و با ارزش تر میشه 😌🌻
و حیفه همگی اینجاییم و دلا یه دله واسه سلامتی خودتون ، خانوادتون‌ بچه های زحمت کشمون ادمیناو مدیرِ مهربونمون و هرکی بیماره لباس عافیت پوشیده بشه بهش یه صلوات قشنگ بفرستین و اونایی که خوبن همینطور خوب بمونن و دعا گو باشن🌸🌷
أنا علی (.mp3
3.19M
زهرا ؟! أنا علی :))))
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۰۷ آذر ۱۴۰۲ میلادی: Tuesday - 28 November 2023 قمری: الثلاثاء، 14 جماد أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️19 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️29 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️36 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️45 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️46 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
. حضرت_زهرا(س) 🔹اگر به آنچه تو را به آن فرمان می‌دهیم، عمل کنی، و از آنچه بر حذر می داریم، دوری کنی، از شیعیان مایی و الاّ هرگز .
🔖ارادت به حضرت زهرا (سلام الله) و سادات ✍داشت سوار تویوتا می شد که برود، رفتم جلو و گفتم:  برادر تورجی می خواهم بیایم گردان یا زهرا (سلام الله). گفت: شرمنده جا نداریم. گفتم: مگر می شود گردان مادرمان برای ما جا نداشته باشد؟  تا فهمید سیدم پیاده شد، خودش برگه ام را برد پرسنلی و اسمم را نوشت. یک روز هم رفتم مرخصی بگیرم. نمی داد.  نقطه ضعفش را می دانستم. گفتم: شکایتت را به مادرم می کنم. از سنگر که آمدم بیرون، پا برهنه و با چشمان اشک آلود  آمده بود دنبالم. با یک برگه مرخصی سفید امضاء. گفت: هر چقدر خواستی بنویس؛ اما حرفت را پس بگیر. 🎙راوی: سید احمد نواب