💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
شرح ماجــراے غمــبارشهادتــــ #ابراهــیم_هـــادی
✍عصر بود که حجم آتش کم شد، با دوربین به نقطه ای رفتم که دید بهتری روی کانال داشته باشم.
آنچه می دیدم باور نکردنی بود.
از محل کانال فقط دود بلند می شد ومرتب صدای انفجار می آمد.
اما من هنوز امید داشتم.با خودم گفتم:ابراهیم شرایط بسیار بدتری از این را هم سپری کرده، نزدیک غروب شد.
من دوباره با دوربین به کانال نگاهی انداختم احساس کردم از دورچیزی پیداست و در حال حرکت است
با دقت بیشتری نگاه کردم کاملاً مشخص بود،سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند ودرمسیر مرتب زمین می خوردند و بلند می شدند وزخمی وخسته به سمت ما می آمدند معلوم بود از کانال می آیند فریاد زدم و بچه ها را صدا کردم به بقیه هم گفتم تیراندازی نکنید.بالاخره آن سه نفر به خاکریز ما رسیدند
پرسیدم:از کجا می آیید.
حال حرف زدن نداشتند یکی از آنها آب خواست سریع قمقمه رو به او دادم
دیگر دیگری هم از شدت ضعف وگرسنگی بدنش می لرزید وسومی بدنش غرق به خون بود.
وقتی سرحال آمدند گفتند:از بچه های کمیل هستند با اضطراب پرسیدم: بقیه بچه ها چی شدن؟در حالی که یکی از آنها سرش را به سختی بالا می آورد گفت:فکر نمی کنم کسی غیراز ما زنده باشد هول شده بودم دوباره وبا تعجب پرسیدم:این پنج روز چه جوری مقاومت کردید؟باهمان بی رمقی اش جواب داد زیر جنازه ها مخفی شده بودیم اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود عجب آدمی بود! یک طرف آر پی جی می زد و یک طرف تیربار شلیک می کرد یکی از اون سه نفرپرید توی حرفش وگفت همه شهدا رو ته کانال هم می چید آذوقه وآب رو پخش می کرد،به مجروح ها می رسید اصلاً این پسر خستگی نداشت گفتم :مگر فرمانده ها ومعاون های دوتاگردان شهید نشدن پس از کی داری حرف می زنید؟
گفت:یه جوونی بود که نمی شناختیمش موهایش این جوری بود ، لباسش اون جوری و چفیه داشت روح از بدنم جدا می شد سرم داغ شده بود آب دهانم را قورت دادم اینها همه مشخصه های ابراهیم بود با نگرانی نشستم ودستانش را گرفتم وگفتم:آقا ابراهیم الان کجاست؟
گفت: تا آخرین لحظه که عراق آتش می ریخت زنده بود وبه ما گفت :تا می تونید سریع بلند بشیدو تا کانال رو زیر ورو نکردند فرار کنید.
یکی ازاون سه نفر هم گفت:من دیدم که زدنش.با همون انفجار اول افتاد روی زمین این گفته ها آخرین اخباری بود که از کانال کمیل داشتیم و ابراهیم تا به حال حتی جنازه ای هم ازش پیدا نشده ، همیشه دوست داشت گمنام شهید شود چند سال بعداز عملیات تفحص شهدا، محمودوند از بچه های تفحص که خود نیز به درجه رفیع شهادت رسید نقل می کند: یک روز در حین جستجو، در کانال کمیل شهیدی پیدا شد که دروسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود، درآخرین صفحه این دفترچه نوشته شده بود: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب و غذا را جیره بندی کردیم، شهدا انتهای کانال کنارهم قرار قرار دارند، دیگر شهدا تشنه نیستن
فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)
.🏴 @taShadat 🏴
💠 خواب سید محمد فرزند شهید مدافع حرم #سید_رضا_طاهر
قصد داشتم برای #اربعین به کربلا برم.
پیاده روی نجف تا #کربلا، به نیابت از شهیدم و همه شهدا...
همه بهم میگفتن سید محمدو تنها نذار و نرو؛ اون بچه تو این موقعیت به حضورت نیاز داره
ولی با اطمینان میگفتم: سید محمد مشکلی نداره، اونو می سپرم به باباش. حتما باباش مراقبش هست که این سفرو برام جور کرده.
دلم پر میزد برای رفتن
سید محمدو گذاشتم پیش مامانم و رفتم.
مامانم باجون ودل مراقبش بود
یه شب که همه خواب بودن، مامانم با صدای بلند خنده های سید محمد از خواب بیدار میشه.
میبینه که اون بلند بلند و از ته دل میخنده.
بعد چند لحظه بیدار میشه و میگه: «مادر جون، باباجونم اومد پیشم. بالا بود، پیش سقف.
کلی باهام بازی کرد. برام غذا آورد. بهم گفت:سیدمحمد از چیزی نترس من همیشه پیشتم
#شهید_سیدرضا_طاهر🌷
▪️ @taShadat ▪️
#معرفی_روزانه_شهدا
🌷شهید مدافع حرم سردار #هادی_کجباف🌷
▫️نام شهید :هادی کجباف زاده
▫️ولادت: 1340(شهرستان شوشتر)
▫️شهادت: 1394/1/30(سوریه)
▫️اخرین مقام:سردار مدافعان حرم
#نحوه_شهادت:
سردار شهید هادی کجباف پس از سال ها مجاهدت به هنگام ظهر ۳۰ فروردین ماه سال ۱۳۹۴ و در منطقه “بصری الحریر” واقع در حاشیه شمال شرقی استان درعا سوریه و پس از نبردی جانانه و به همراه عده ای از رزمندگان دلاور “تیپ سرافراز فاطمیون ، دفاع وطنی و ارتش سوریه” به آرزویش رسید و بال در بال ملائک گشود.
🏴 @taShadat 🏴
˙·•°❁ #معرفی_شهدا ❁°•·˙
🕊🌹 #شهید_مرتضی_خاکزاد🕊🌹
▫️نام پدر: علی
▫️تاریخ تولد: 1340
▫️محل تولد: رهنان
▫️شغل: نجار
▫️یگان اعزام کننده: بسیج
▫️تاریخ شهادت: 62/7/24
▫️محل شهادت: کردستان
▫️زیارتگاه: گلزار شهدای اصفهان
#پیام_شهید:
پروردگارا به سویت شتافتم تا از من راضی و خشنود شوی ما در راه خدا و اسلام و به فرمان رهبر عزیزمان با دشمنان اسلام مبارزه می کنیم، اسلامی که ما را عزیز و گرامی ساخته است. اگر پیروز گشتیم، افتخار به دست آورده ایم و اگر جام شهادت نوشیدیم به آرزوی خود رسیده ایم.
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
شادی روح پاک شهید #صلوات
🏴 @taShadat 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق یعنی به تو رسیدن
#پویانفر
#تااربعین
🏴 @taShadat 🏴
🔹 #سید_ابراهیـم میگفت دفعه اول که به سوریه اعزام شدم در عملیات تدمر خمپاره درست خورد کنار من ولی به من چیزی نخورد!
🔸 گفتم شاید مشکل مالے دارم خدا نخواسته شهید بشم... آمدم ایران و مباحث مالی خودم را حل کردم.
🔹 دفعه دوم که رفتم سوریه، باز خمپاره خورد کنار من و به من چیزی نخورد!
🔸 گفتم شاید وابستگےبه خانواده و بچه هاست که نمیذاره شهید بشم... آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم.
🔹 و برای بار سوم که به سوریه اعزام شدم در عملیاتے ترکش خوردم و مجروح شدم ولی شهید نشدم.
🔸 به ایران که آمدم نزد عارفی رفتم و از او مشکلم را پرسیدم... ایشان گفتند: "من کان لله کان الله له" تو برای خدا به جبهه نمی روی برای شهادت می روی.
👈 نیتت را درست کن، خدا تو را قبول می کند👉
🔹 پدرش مے گفت: این دفعه آخر مصطفی (سیدابراهیم) عجیب بال و پر درآورده بود دیگر زمینی نبود🕊
رفت
و به
آرزویش
رسید...
#شهید_مدافع_حرم #مصطفی_صدرزاده #سید_ابراهیم #سوریه #حلب
🏴
🏴 @taShadat 🏴