📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
میلادی: Thursday - 08 February 2024
قمری: الخميس، 27 رجب 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم، 13سال قبل هجرت
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام
▪️6 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام
▪️7 روز تا ولادت حضرت سجاد علیه السلام
▪️13 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
▪️17 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)
#حدیث
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند :
ای مردم همانا خبر میدهم شما را به دو کار کم هزینه و پر اجری که کاری به مانند این دو کار،انسان را به لقاء خدا نمیرساند :
سکوت طولانی
و خلق نیکو
بحارالانوار ، ج۷۴ ، ص۱۸۱
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
#عباسعلی_چزانی_شراهی
نام پدر: محمدعلی
تاریخ تولد: 1336/12/08
محل تولد: شهرستان های استان تهران - ری
متاهل_فرزند1دختر
تاریخ شهادت: 1361/11/06
محل شهادت: فکه
مزار: تاکنون اثری از پیکرش بدست نیامده است.
💌 #دلنوشته ای از نوه شهید
✍ دختری بود که پدرش شهید شد؛ دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده! ولے هیچوقت نفهمیدندکلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد ٫بابا٫ یک هفته درتب سوخت.!
هیچوقت نفهمیدند درهمان کلاس اول همان نگاه هایی که از هزاران ناسزا گفتن هم بدتر بود نفهمیدند! ارزوی یک دختر دانشگاه نبود بلکه تنها یک عکس در کنار پدرش بود
نوازش گرم دستان پدر بر سرش بود
نفهمیدند نخواستند که بفهمند
فقط دیدند اما چیزی برای دیدن نبود
شهید چهار حرف است ولی تک تک حروف آن حرف های ناگفته دارد پیکر های مفقود
چشمان منتظر دل های بی تاب
قاب عکسی خالی چشمان گریان فرزند
فرزند در انتظار آغوش گرم پدر
مادر در انتظار آغوش گرفتن پسر
امید زندگی یک خانواده
قهرمان یک دختر تکیه گاه فرزند دنیای کودک.
بله!!یک شهید
شهیدی که در ذهن و افکار پوچ تعدادی فقط چهار حرف است شهیدی که نشانه غیرت است… نشانه افتخار یک ملت است
من غیرت اسلامی را با شهدا اموختم
غیرت واقعی نه فقط ناموس خود
آبوخاک وطن
خواسته ی همه ی شهدا میدانید چه بود:
اسلام، اسلام، اسلام،
مبادا رهبرمان تنها بماند…
ما جهادی بودیم و هستیم…:)♥️
هستیم بر آن جهادی که بستیم…🇮🇷✨
🌱 شادی روح پاک همه شهدا و#شهید_عباسعلی_چزانی_شراهی_صلوات 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸عید است و هوا شمیم جنت دارد
🎉نام خوش مصطفی حلاوت دارد
🌸با عطر گل محمدی و صلوات
🎉این محفل ما عجب طراوت دارد
🌸 عید مبعث بر شما دوست عزیز مـبارک بـاد 🌸
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌼🌺🌼
نماز سکوی پرواز 60.mp3
4.53M
#نماز ۶۰
❣الحمدلله که دارَمت؛ علی ع
سایه تو که بر سرم باشد؛
بالهایم برای پریدن قدرت میگیرند.
میدانم؛
که تو راههای آسمان را بیشتراز راههای زمین میشناسی.
پرواز یادَم بدِه
@tashahadat313
❇️ پیامبر اکرم (ص) مظهر صفت مهربانی و رحمت خاصه خداوند متعال
آیت الله بهجت (ره):
✅ خداوند سبحان میفرماید:
📜 «ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِک بِالْحِکمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جَادِلْهُم بِالتِی هِی أَحْسَن؛
📃 با حکمت و اندرز نیکو، [مردم را] به سوی راه پروردگارت بخوان، و با مجادلهی نیکوتر با آنها مجادله کن» (۱)؛
✳️ یعنی با زبان نرم و به نرمی و آرامی، حکیمانه و منطقی و یا با موعظهی نیکو و زبان شیرین مردم را به سوی خدا دعوت کن.
✅ و نیز میفرماید:
📜 «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ؛
📃 پس بهواسطهی لطف و رحمت خدا، با آنها به نرمی رفتار نمودی» (۲).
❇️ پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم مظهر صفت خاصهی رحمت حضرت حق تبارک و تعالی و
📜 «بِالْمُؤْمِنِینَ رَئُوفٌ رحِیمٌ؛
📃 نسبت به مؤمنان بسیار مهربان و دلسوز» (۳)
🌅 و آیینهدار جمال حق است که نور رحمت در او به ظهور پیوسته و از او به دیگران میتابد و خود بالذات ندارند. نظیر آیینهای که نور آفتاب در آن تابش نماید و از آن به دیگری منعکس شود، که در حقیقت روشنی آفتاب است، نه آیینه.
✅ خداوند متعال خطاب به آن حضرت میفرماید:
📜 «لَعَلک بَاخِعٌ نفْسَک أَلا یکونُواْ مُؤْمِنِینَ؛
📃 چهبسا برای اینکه آنان ایمان نمیآورند جان خود را میفرسایی» (۴).
✅ و نیز میفرماید:
📜 «فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُک عَلَیهِمْ حَسَرَاتٍ؛
📃 مبادا جان تو بهخاطر آنها از روی حسرتهای پیدرپی بفرساید»؛(۵)
✳️ یعنی مگر میخواهی از سختی و ناراحتی جان دهی که این گونه از شدت رحمت و رأفت بر مؤمنین، در هدایت و ایمانآوردن آنها خودخوری میکنی؟!
⬅️ در محضر بهجت، جلد اول، نکته ۵۰۴
۱. نحل: ۱۲۵.
۲. آلعمران: ۱۵۹.
۳. توبه: ۱۲۸.
۴. شعراء: ۳.
۵. فاطر: ۸.
🏷 #حضرت_محمد_ص #مبعث #عید_مبعث
هر انسانی لبخندی از خداوند است
سلام بر تو ای شهید که زیباترین لبخند خدایی..❤️
هوای مارو داشته باش داش ابرام کھ سخت محتاج نگاهتیم..💔
#داداش_ابراهیم
#شهیدانه
[🌸🍃]
آیت الله گلپایگانے:
+امروز چادر بانواݩ،
از عباے مݩ با ارزشٺراسٺ!
بانواݩ با حفظ حجاݕ برٺر خود، مروج
دیݩاسݪامهسٺند.
#ریحانه
⭐ مرور بخشهایی از بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی:
🔷 بزرگترین و مبارکترین حادثه تاریخ، بعثت پیامبر اعظم(ص) است
🔶 نسخه کامل، نهایی و همیشگی سعادت بشر در بعثت ارائه شد
🔷 دعوت بعثت همچنان ادامه دارد؛ رشد و پیشرفت دنیا و سعادت آخرت در گرو اجابت این دعوت است
🔶 مصیبت غزه مصیبت بشریت است و نشان میدهد نظم کنونی جهانی نظم باطلی است و این قابل دوام نیست
🌷 Farsi.Khamenei.ir
یه جمله داره حاج قاسم
میگه اینقدر نگید شهید،
شهید شهید شم
نگو دعا کن شهید شم!
شهادت خوبه
ولی بهترشم هست؛
دعا کنید موثر باشید :)🌹
#حاج_قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃فیلم کمتر دیده شده از شهید حججی
اینها فکر میکنند من شهید میشم!
#شهید_محسن_حججی🕊🌹
«أَنِاشْکُرلِلهِوَمَنیَشْکُرفَإِنَّمایَشْکُرُ
لِنَفْسِهِوَمَنکَفَرَفَإِنَّاللَّهَغَنىٌِّحَمِیـدٌ»
شکرخداۍرابہجاۍآورکہهرکس
شکرخدارابہجاآورد . .
بہسودخودسپاسگفتہاست
وهرکسکفرانکندخدا . .
بۍنیازوستودهاست❤️
#خدایا_شکرت
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نمنمعشق 💗 قسمت19 پدرمهسو:اختیارمام دست شماست حاج اقا...بفرمایید. بعدازسلام و احوال
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#نم_نم_عشق💗
قسمت20
یاسر
بعد از صرف شام راهی خونه شدیم
به خونه که رسیدیم گفتم:
_بابابااجازتون من برم یه چرخی بزنم یکم فکرم درگیره...
+چیه خان داداااش؟درگیرعروس خانمی؟
باخنده نگاهی بهش کردم و گفتم
_اونوقتم که باشم...نبینم تو زندگیه مادخالت کنیا...
باآویزون شدن لب و لوچه اش صدای خنده امون کوچه رو برداشت
++باشه باباجان،بروپسرم.مراقب خودت باش...فعلا
_چشم حاجی..یاعلی همگی
دوباره پشت فرمون نشستم و به سمت مقصد روندم..
***
همیشه عاشق اینجا بودم...
اینکه ببینی کل شهر زیرپاته حس خوبیه...
حس میکنی مشکلات دربرابرت قدرتی ندارن و خلع سلاحن...
جذابه...
گوشیموازجیب کتم بیرون آوردم به ساعت نگاه کردم...۲شب بود...
نمیدونستم کاردرستیه یا نه ولی...پیامک زدم
_«سلام بیداری»
بعد از گذشت چن ثانیه صدای زنگ پیامم بلندشد...
#پستوهمبیداری...
+«سلام،بله..شماچرابیدارید؟»
هیچوقت از پیامک دادن خوشم نمیومد،دلو به دریا زدم و دکمه ی اتصال رو فشاردادم..
بوق اول...بوق دوم...بوق سوم
+الو...
_سلام
+سلام
_ازپیامک دادن خوشم نمیاد...شرمنده
+موردنداره...میتونم حرف بزنم
_حالت خوبه؟چرانخوابیدی؟
+من خوبم.شماخوب هستین؟خواب به چشمم نمیادذهنم درگیره
_اولا این که من یه نفرم...شما گفتن رو زیاددوس ندارم.ممنون میشم اگه منوجمع نبندی.الان دیگه همسرمنی،موردنداره ..دوما ذهنت درگیر چیه؟بریزبیرون...
+سختمه مفرد به کار ببرم آخه..
_سخته ولی لطفا عادت کن...من و تو قراره دوست باشیم برای هم...
+باشه..
_خب،نگفتیدرگیر چی هستی؟یادت نره ازین به بعد کل حرفاتو باید بگی تا بتونم مراقبت باشم..پس یالا بریز بیرون...
مهسو
کمی مکث کردم...
_نمیدونم آقایاسر...یعنی...یاسر
خودم کلی خجالت کشیدم..برام واقعا عجیب بود..این همون پسریه که روز اول بهش گفتم امل و مسخره اش کردم؟؟؟
پس حالا چرا...
+میفهمم...وقتی آدم نمیدونه چرادلش گرفته و ذهنش مشغوله کار خیلی سخته...
دراصل اگه بدونی چرادرگیری داری زیادحاد نیست آخه خود به خود نصف ماجرا حل شده محسوب میشه...
_ظاهرااینجوره...امیدوارم ته همه ی این بازیا یه نتیجه ی خوب باشه لااقل...
+شنابلدی؟
_چی؟😳چه ربطی داره؟
+واضح بود..شنابلدی یا نه؟
_خب..خب آره چطور؟؟؟
+پس اینومیدونی که وقتی دریاطوفانی میشه دست و پازدن فقط غرقت میکنه...
پس باید خودتو به جریان آب بسپاری تا طوفان تموم بشه...
ازاین تعبیر قشنگش ذهنم آروم شد...یه حس اعتماد به دلم حاکم شد...درست مثل وقتی که اون جمله رو گفت:
« #بسماللهالرحمنالرحیم »
_تعبیرزیبایی بود.آرومم کرد...راستی اون جمله رو که گفتی موقع حلقه انداختن...
اونم آرومم کرد.مثل آبی که روی آتیش ریختن...شنیده بودم ارامش میده ولی باورش نداشتم...
+خوبه که تونستم آرامشو بهت القاکنم اونم به وسیله ی زیباترین جمله ی دنیا...
لبخندی زدم و...
_ممنون
+بودن وظیفه ی منه...بروبخواب فردامیام ببرمت دانشگاه.
درضمن از بدقولی متنفرما
خنده ای زدم و گفتم...
_این یه مورد رو حسابی یادم میمونه سیدیاسرخان..
صدای تک خنده ی مردونه اش و بعدش
+شب خوش
_شب بخیر
#ماییمونوایبینوایی
#بسمللهاگرحریفمایی
🍁محیا موسوی🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗نمنم عشق💗
قسمت21
یاسر
اهههههه..قسم میخورم یه روز این فناوریه زنگ بیدارباش رو تحریم کنم..خددددا
نگاهی به ساعت انداختم راس ۶صبح...
فقط سه ساعت خوابیدم خدا...😢😢
عوارض متاهل بودنه...بریم که داشته باشیم اولین روزش رو
یاعلی گفتم و از تختم بیرون اومدم..
توی سرویس اتاقم صورتمو شستم و وضوگرفتم.
بعدازبیرون اومدن رفتم سراغ انتخاب لباس...
مامانم همیشه میگفت خوبه پسری و اینقد پای لباس پوشیدنت وقت میذاری..
هوای آذرماه سردبود..سرمای خاص خودش رو داشت..
ترجیح دادم امروز اسپرت بپوشم..
البته من هررررچی بپوشم بهم میاد..
خودشیفته هم نیستم اصلا😁😅
شلوارکتون طوسی رنگ و پیراهن یقه مردونه خاکستری رنگم روپوشیدم آستین لباس رو تا روی ساعد تا زدم..
کت تک چرم پاییزه ام رو که مشکی بود پوشیدم
آستیناش تقریبا سه ربع بود و قبل از تای آستین لباسم قرارمیگرفت...
کتونی های مشکیم که خطای طوسی داشت هم دستم گرفتم تابپوشم
ساعت رولکسم رو دستم کردم و یه دوشم با ادکلنم گرفتم و...
د برو که رفتیم...
_یاسی؟مامان؟
+جانم مادر چراخونه روگذاشتی رو سرت این وقت صبح؟
_سلام برمادرم،سلطان قلبم.ببخش منوالهام بانو ولی شدیدا دیرم شده نرسیدم تختمومرتب کنم شرمننننده.
+خیلی خب دشمنت شرمنده باشه.خودم جمع میکنم.حالابااین تیپ خوشگل کجامیری ؟
چشمکی زدم و گفتم
_اولین روزمتاهلی بدقول بشم خیلللی بده سلطان.
بوسه ای روی پیشونیش گذاشتم و...
_یاعلی
+علی یارت پسر
دم در کتونیهامو پازدم و...
*
_اینم دانشگاه...بفرمایید حاج خانم
چشاشوگرد کرد و گفت
+حااااج خانممم؟
_چراقیافتواینجوری میکنی اول صبحی ادم میگرخه😂
+دلتم بخاد من همه جوره خوشگلم.اول صبح و آخرشبش فرق نداره...
درضمن حاج خانومم نگو بدم میاد،یاد این پیرزنای چاق میفتم
از تشبیهش شروکردم به خندیدن...
_چشم ماه بانو..پیاده شو به کلاس نمیرسی
خودمم پیاده شدم..
+توکجامیای؟نکنه توی کلاسم میخای بیای؟
نگاهی بش کردم و گفتم
_خب مسلمه😳ازین به بعدمنم سر کلاس هستم..ولی نه به عنوان همسر یا محافظت.به عنوان یه دانشجو که این ترم مهمانه
+عجببببب.شماهافکرهمه جارو کردین آره؟
_بیابریم دختتتتر
مهسو
ماشالله مخ نیست که سانتریفیوژه..
گوشیم زنگ خورد طنازبود..
_سلام پلانگتون کجایی؟
+سلام عزیزدلم.فرشته ی من توکجایی دوست نازم
ازلحنش کپ کردم..
_پلانگتون خودتی؟
+آره عزیزم.آبجیه گلم ،اقا امیرحسین هم اینجاست.
_اوووووهوع پس بگو اوشون پیشته که لفظ قلمی.الکی مثلا باادبی آره؟خیلی خب کجایین؟
+پیش سلف عزیزم.منتظریم
_اومدیم.بای
+طنازخانم بودن؟
_بله.امیرحسینم پیششه.
بابهت برگشت طرفم و گفت
+کی پیششه؟
_امیرحسین دیگه...همکارت
چندلحظه تو چشمام خیره شد و گفت
+شما الان همسرمنی.ناموس منی.درشأن یه دخترخانم مسلمون نیست که اقایون رو به اسم کوچیک صدابزنه.یااصلازیادباهاشون بگوبخندکنه و حرف بزنه.
خواهش میکنم اگه میخای خطابش کنی آقا امیرحسین یا آقای مهدویان به کار ببر...پسرهمین حاج آقاییه که دیشب محرمیتمون رو خوند..حالاهم تادیر نشده لطفا راه بیوفت
چه دستورایی که نمیده.دوبار تو روش خندیدم پروشده.اه.حیف که خرم روی پل تو گیر کرده...
دنبالش به راه افتادم و به سمت سلف حرکت کردیم..