ادامه مطلب قبل...
🔻«وَ لَكِنَّكُمْ كَثَّرْتُمُ اَلْأَمْوَالَ»؛ در صدد تکاثر بودید و زیاد کردن [اموال] به گونهای که طلبتان نسبت به امام زمان (علیه السلام) تحت الشعاع زیادهخواهی مالیتان قرار گرفت.
🔸 این نکته اش اینجاست نه این که بگویند اشکال دارد، نه، اما اگر ما امام زمان را میخواهیم، آن هم ملاقات با ایشان را میخواهیم، آن هم شرایط دیگری دارد.
🔹 «وَ لَكِنَّكُمْ كَثَّرْتُمُ اَلْأَمْوَالَ وَ قَطَعْتُمُ اَلرَّحِمَ» داری زندگیات را مدیریت میکنی، مواظب باش که قوانین عاطفی ارتباط با ذوی الارحام [را رعایت کنی]، چون [اگر رعایت نکنی] کسی صدایش درنمیآید، ولی دردش هست و [از این قطع رحمِ شما رنج می برد]. [باید قوانین عاطفی را] با افراد، مخصوصا ذوی الارحام که حق و حقوقی دارند، تحت الشعاع [مسائل اقتصادی] قرار ندهید.
🔸 «وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلَى ضُعَفَاءِ اَلْمُؤْمِنِينَ» این را هم کلی میگویند: شماها پایتان رفت روی پای یک نفر، بر نمیدارید، فشار میدهید و نکنید [این کار را]، اگر امام زمان را میخواهید، پس مواظب باشید.«وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلَى ضُعَفَاءِ اَلْمُؤْمِنِينَ» یعنی در جامعۀ مهدوی نباید فاصلۀ طبقاتی خیلی باشد. و متأسفانه...
https://eitaa.com/tasharofaat
#داستان_تشرف
🔻جماعتی از علما، از سید فاضل امیر علّام برای من (علامه مجلسی) حکایت کردند که گفت:
در یکی از شب ها در صحن مطهر حضرت امیر المؤمنین سلام الله علیه بودم. آن موقع قسمت عمده شب گذشته بود. در اثنایی که در صحن گردش می کردم، دیدم شخصی از مقابل من به طرف حرم منور امیرالمؤمنین سلام الله علیه می رود. وقتی نزدیک رفتم، دیدم استاد بزرگوارم ملا احمد اردبیلی (#مقدس_اردبیلی) رضوان الله تعالی علیه است. خود را از وی پنهان نگاه داشتم تا این که به طرف درِ حرم آمد. در بسته بود، ولی به محض رسیدن او، باز شد و او وارد حرم گردید. شنیدم که سخن می گوید؛ مثل این که با کسی درگوشی حرف می زند. آن گاه از حرم بیرون آمد و در بسته شد. من هم پشت سر او رفتم، تا از شهر نجف خارج شد و به سمت #مسجد_کوفه رفت. من دنبال او بودم، ولی او مرا نمی دید.
همین که وارد مسجد کوفه گردید، به سمت محرابی که حضرت امیر المؤمنین سلام الله علیه در آن جا شهید شد رفت و مدتی در آن جا ایستاد و سپس برگشت و از مسجد بیرون آمد و آهنگ نجف کرد. من هم چنان پشت سر او بودم تا این که به نزدیک مسجد حنانه رسیدیم. در آن جا سرفه ام گرفت، به طوری که نتوانستم خودداری کنم. وقتی صدای سرفه مرا شنید، برگشت و نگاهی به من کرد و مرا شناخت.
پرسید: تو میرعلّام هستی؟ گفتم: آری. گفت: این جا چه می کنی؟ گفتم: از موقعی که شما وارد صحن مطهر شدید تاکنون همه جا با شما بوده ام. شما را به صاحب این قبر مطهر قسم می دهم آن چه امشب بر شما گذشت از اول تا آخر به من اطلاع دهید! گفت: می گویم، ولی به این شرط که تا من زنده ام، به کسی نگویی! وقتی به وی اطمینان دادم، فرمود: در پاره ای از مسائل علمی فکر می کردم و حلّ آن برایم مشکل می نمود. به دلم افتاد خدمت امیرالمؤمنین سلام الله علیه بروم و حلّ آن مشکل را از آن حضرت بخواهم. هنگامی که به درِ حرم رسیدم، چنان که دیدی درِ بسته به رویم گشوده شد و داخل حرم شدم و از خداوند خواستم که شاه ولایت جواب سؤالم را بدهد. ناگهان صدایی از قبر منور شنیدم که فرمود: به مسجد کوفه
"برو و از قائم ما سؤال کن،
زیرا او امام زمان توست".
👈من هم به کنار محراب آمدم و آن حضرت را آن جا دیدم.
"مسئله خود را پرسیدم و حضرت جواب آن را مرحمت فرمود"👉
و اینک به منزل برمی گردم.
📚بحار الانوار ج ۵۲، ص ۱۷۴
https://eitaa.com/tasharofaat
#داستان_تشرف
🔻اهل شهر قنات و قناعت بود.
دلش، یک سقف بالای سر می خواست، که نداشت.
با هزار امید، رفت جمکران.
متوسل شد به آخرین امیدِ همه منتظرها.
امامش را صدا زد و خانه ای خواست.
چشمش به جمال گمشده عالم روشن شد.
سید حسین یزدی، علاوه بر خانه، چند دُرّ نصیحت هم هدیه گرفت.
از امام عصر سلام الله علیه شنید که:
آن جلسه #دعای_ندبه ای که می روی، هیچ وقت ترک نکن! از عمه جانم #زینب_کبری سلام الله علیها یاد کنید! هم در آن جلسه. هم در مجالس دیگر!
📚کتاب مسجد مقدس جمکران تجلی گاه صاحب الزمان سلام الله علیه، به نقل از آیت الله بهجت.
https://eitaa.com/tasharofaat
1_2491666339.mp3
6M
▪️امام زمان سلام الله علیه به او فرمود:
برایم روضه مادرم را بخوان!
#داستان_تشرف پیر غلام آستان مقدس مهدوی و صاحب سرّ امام زمان " سلام الله علیه " مرحوم حاج قدرت الله #لطیفی_نسب " رضوان الله تعالی علیه و رزقنا الله مقاماته و درجاته من فضله "
📚 شیدای گمنامی، ص۵۲.
https://eitaa.com/tasharofaat
1_8184551383.mp3
4.22M
🔸#داستان_تشرف یکی از سادات به محضر امام عصر سلام الله علیه در حرم رضوی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/tasharofaat
#داستان_تشرف
🔻مرحوم فشندی تهرانی نقل می کند:
در #مسجد_جمکران قم اعمال را به جا آورده و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند. گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد. فرمود:
"شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند، اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد".
این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان (صلوات الله علیه) را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا نموده است.
📚شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، ج ١، ص ١۵۵
https://eitaa.com/tasharofaat
💠 عملی مورد پسند امام زمان علیهالسلام
#تشرف
❇️ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
⬅️ آقایی میگفت: محضر امام زمان علیه السلام مشرّف شدم، ولی نمیدانستم اصلاً محضر چه کسی هستم! کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از اینکه دیدارمان تمام شد، یکدفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است.
🔹 این آقا میگفت که من ضمن صحبتهایم به ایشان عرض کردم: خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم، مورد توجه حضرت میشوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام اینها را تکرار کردم.
⬅️ حضرت فرمود: یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع میشود، این است که به محض اینکه صدای اذان بلند شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی!
📚 کتاب حضرت حجت ص ۳۳۶
#امام_زمان
https://eitaa.com/tasharofaat