- هَمقرار'
برای همین هم هست که خیلیا حاضرن برای مقدساتشون "خون" بدن.
خون چیزِ کمی نیست، نقطهی اتصال انسان به همون مقدّساتشه! یعنی خون چیزیه که میتونی باهاش بمونی کنار باورِ خودت، مقدّسات خودت، چیزای مهمِ خودت.
حالا فکر کن جونتو بدی، "از خودت بگذری" برای موندنِ مقدّساتت و "مطمئن هم باشی" که مقدساتت چه حفظ بشه چه نشه، تو کارِ خودتو کردی، ته تلاشتو گذاشتی وسط.
ترجمهی ایمان همینه.
ترجمهی دفاعمقدس ما هم همینه.
هدایت شده از - هَمقرار'
گاهی فکر میکنم به آنهایی که تو را ندارند؛ از فقدان وجود تو در زندگیِ احتمالی خیلیها، قلب من، اینجا، چنان میایستد که گویی رنگِ نبض وُ طعمِ خون برایش بیمعناست! گاهی اوقات هم فکرم راه میکِشد سمت آنانی که تو را دارند؛ خوشا به بختشان، چقدر با #تو، 'واقعی' میشوند ..
- هَمقرار'
شما، حریمِ تعصب مایی خداجان. #هو
خدایا شکرت بابت اینکه از مقدّساتِ مایی. :)
- هَمقرار'
تفاوت مفهومِ آزادی، میانِ ما و آزادانگاران چیست؟ آزادی از هر تقید و تعهد، یا آزادی از هر تعلق؟! -
- کتاب تعلیم و تربیت در اسلام؛
شهید مرتضی مطهری :
هراندازه که «خودِ» انسان جنبهی شخصی و فردی و جدایی از خودهای دیگر پیدا کند مربوط به «ناخود» اوست، یعنی مربوط به جنبههای بدنی و تن است. ولی انسان در باطن ذات خود حقیقتی دارد که اصلا حقیقت اصلی ذاتش اوست و اینهای دیگر را که به عنوان خود احساس میکند، در واقع ناخودِ خود را احساس میکند.
او همان چیزی است که قرآن از او در آیهی ۲۹ سورهی حجر تعبیر میکند؛ یعنی یك حقیقتی است نه از سنخ ماده و طبیعت، بلکه از سنخ ملکوت و قدرت، و از سنخ عالمی دیگر.
به آن "خود" توجه کردن، یعنی حقیقت انسانیت خویش را دریافتن و شهود کردن. وقتی انسان به او توجه میکند، آن را به عنوان محض حقیقت در مییابد، چون جوهر او جوهر حقیقت است و با باطل و ضد حقیقتها و پوچها و عدمها ناسازگار است. او چرا با راستی سازگار است؟ چون راستی حقیقت است. و دروغ چون پوچی و نیستی و بیحقیقتی است، با او ناسازگار است. اصلا جنسش با دروغ ناسازگار است. او از سنخ قدرت و ملکوت است، پس با عجز و ضعف و زبونی ناسازگار است؛ از سنخ علم است، با جهل ناسازگار است؛ از سنخ نور است، با ظلمت ناسازگار است؛ از سنخ حریت و آزادی است، چون منِ واقعی انسان آزاد است. او چون از جوهر اراده و حریت و آزادی است، پس با ضد آزادیها و ذلت و بردگی -اعم از اینکه انسان بخواهد برده انسان دیگری باشد یا برده شهواتش که ناخود اوست- ناسازگار است.
عقیده داشت جبران روزهای دوریِ تو، ناممکن است. ناممکنی مانند اینکه عکسهایی که با اشک تر میشوند، باز همانطور صاف بمانند؛ این را عکسهای کربلایِ تو، یادَش داده بود.
- هَمقرار'
روزایی که از دست پدر و مادرت ناراحت میشی، یادت بیار که اگه اونا نبودن، امامحسینو نمیشناختی، نداشتی . . غریبه بودی.
شنونده بودن یه موهبته که خدا فقط تقدیم بندههای خیلی خوب میکنه تا بشه نعمت برای بقیهی بندهها.
خدا ما رو برای همه حرفایی که به اسم اعتقادات شخصی نشر میدیم توی یه جمع عمومی ببخشه. شما هم حلال کنید ما رو بابت این وقتی که ما ازتون گرفتیم و میگیریم با حرفایِ بیهودهی خودمون.
این بغضِ گلویِ همیشگیِ شیعهها، یقیناً یه روزی جبران میشه. #اللهمعجلالولیکالفرج