نامه شهید محمود حامد یوسفیان که امروز ۴آذر۱۴۰۲به نیتشان حدیث کسا خوانده شد ما در انتخاب این شهدا نقشی نداریم و به طور اتفاقی به ما معرفی می شوند همچون شهید علی اصغر شاه پسندی که داستانش ذکر شد 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ به حق زینب کبری سلام الله علیها

اِن شا ء الله فردا به نیت این شهید بزرگوار حدیث کسا خوانده می شود،فردا این شهید نیز در جمع ما حاضر و همگی با مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها برای تعجیل در فرج فرزند دلبندشان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دست به دعا خواهیم برداشت 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ به حق زینب  کبری سلام الله علیها

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم هفتمین روز چله حدیث کسا اِن شا ء الله به صورت لایو(پخش زنده) امروز ۵ آذر ۱۴۰۲ در همین کانال راس ساعت ۶:۳۹ صبح در اماکن زیارتی برگزار می شود لطفا اگر ایتای شما به روز نیست آنرا با برنامه ای که ارسال شده به روز نمایید لایو حدیث کسا فقط وفقط به نیت تعجیل درامرفرج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هرروز به نیابت ازیک شهید درکانال توابین منتظر منتخب برگزار خواهدشد هفتمین روز برگزاری چله مان به نیابت از شهید اکبر زوار جنتی ان شاءالله موردشفاعتشون قراربگیریم دوستان عزیزی که براشون مقدورهست ۲رکعت نمازهم به نیت تعجیل درامرفرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف بخونید عزیزانی که در این ساعت نتوانستند با ما همراه شوند حتما تا شب به نیت تعجیل در فرج حدیث کسا خوانده شود ومن الله التوفیق اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمک 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ به حق زینب  کبری سلام الله علیها

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم هفتمین روز چله حدیث کسا به نیت فقط و فقط تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آمین گوی دعاهایتان آقا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف ان شاءالله اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🕋الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج☘ ۷:۰۷

جواب سوالی که از خانم صدیق‌پور همسر شهید اکبر زوار جنتی مدافع حرم شد 👆👇 تنها دو روز بعد از شهادت همسرتان تصویری از فرزند شهید منتشر شد که مقابل صفوف منسجم پاسداران و همرزمان پدرش ایستاده است. به نظر شما دیدن این تصویر چه پیام خاصی را منتقل می‌کند؟

داستان توبه نصوح یکی از اعضا کانال توابین منتظر منتخب و گرفتن مهر توبه (شفاعت اهل بیت)توسط خود آقا جانمان حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واهلک اعدائهم هشتمين روز چله حدیث کسا اِن شا ء الله به صورت لایو(پخش زنده) امروز ۶ آذر ۱۴۰۲ در همین کانال راس ساعت ۶:۳۹ صبح در اماکن زیارتی برگزار می شود لطفا اگر ایتای شما به روز نیست آنرا با برنامه ای که ارسال شده به روز نمایید لایو حدیث کسا فقط وفقط به نیت تعجیل درامرفرج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هرروز به نیابت ازیک شهید درکانال توابین منتظر منتخب برگزار خواهدشد هشتمین روز برگزاری چله مان به نیابت از شهید سید محسن امین ره ان شاءالله موردشفاعتشون قراربگیریم دوستان عزیزی که براشون مقدورهست ۲رکعت نمازهم به نیت تعجیل درامرفرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف بخونید عزیزانی که در این ساعت نتوانستند با ما همراه شوند حتما تا شب به نیت تعجیل در فرج حدیث کسا خوانده شود ومن الله التوفیق اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمک 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ به حق زینب  کبری سلام الله علیها

شهید سید محسن امین در ۲۲ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش شهید شد.ایشان محب و دلسوخته اهل بیت علیهم السلام بود و به خصوص با نام امام حسین علیه السلام اشکش روان بود .پیام دیگری که در خواب به خود من داده بود این بود که دعا کن امام زمان علیه‌السلام بیایند تا من هم دوباره بیایم اللهم عجل لولیک الفرج 🙏

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم هشتمین روز چله حدیث کسا به نیت فقط و فقط تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آمین گوی دعاهایتان آقا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف ان شاءالله اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🕋الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج☘

ماجرای تحول شهید احمد علی نیری از یکی از دوستان نزدیکش: ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را  بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واهلک اعدائهم نهمین روز چله حدیث کسا اِن شا ء الله به صورت لایو(پخش زنده) امروز ۷ آذر ۱۴۰۲ در همین کانال راس ساعت ۶:۳۹ صبح در اماکن زیارتی برگزار می شود لطفا اگر ایتای شما به روز نیست آنرا با برنامه ای که ارسال شده به روز نمایید لایو حدیث کسا فقط وفقط به نیت تعجیل درامرفرج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هرروز به نیابت ازیک شهید درکانال توابین منتظر منتخب برگزار خواهدشد نهمین روز برگزاری چله مان به نیابت از شهید احمدعلی نیری ره ان شاءالله موردشفاعتشون قراربگیریم دوستان عزیزی که براشون مقدورهست ۲رکعت نمازهم به نیت تعجیل درامرفرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف بخونید عزیزانی که در این ساعت نتوانستند با ما همراه شوند حتما تا شب به نیت تعجیل در فرج حدیث کسا خوانده شود ومن الله التوفیق اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمک 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ به حق زینب  کبری سلام الله علیها

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم نهمین روز چله حدیث کسا به نیت فقط و فقط تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آمین گوی دعاهایتان آقا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف ان شاءالله اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🕋الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج☘

ویس یکی از اعضا جدید کانال توابین منتظر منتخب بنا به در خواست ایشان با تغییر صدا اعمال شد ایشان پرواز روح را اشتباهاً طیّ الارض عنوان فرمودند. این متن توسط خود ایشان تنظیم شده👇👇👇👇 «صدایی از سرزمین گمشدگان در خواب رفته.☘ بیدار شدن زمین مختص فصل بهار هست، اما بیدار شدن انسان هر لحظه و در هر جایی ممکن هست. از کفر و اهانت و شرک و گناه رسیدن به نماز شب، حفظ قرآن، ترک گناه به نظرتون اتفاقی هست؟! به نظر من هر کسی با هر مقداری از گناه میتونه دوباره شروع کنه و به جایی برسه که واقعاً بهش تعلق داره ارباب معذرت میخوام بابت تمام روزهایی که مسبب غیبتت بودم، با شما عهد بستم تا از تمام توانم در راه رسیدن به ظهور شما تلاش کنم . این عهد رو در جمکران با شما و خدا بستم» 📝اینگونه با دعاهای خالصانه شما اعضای منتخب ،خداوند منتظران واقعی را به هم وصل می نماید تا با این کشتی نجات(پنج تن آل عبا)به سر منزل مقصود(ظهور یوسف زهرا سلام الله علیها) دست پیدا کنیم ،اِن شاء الله توابین منتظر منتظران واقعی، منتظریم👇👇👇 https://eitaa.com/montazeran10313 👆👆👆👆👆👆 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ به حق زینب  کبری سلام الله علیها

ماجرای دیدار شهید “احمدعلی نیری” با امام زمان (عج) شهیدی که خیلی ها نمی شناختندش ولی او از اولیاء الله بود… یک بار با احمد آقا و بچه های مسجد عین الدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم. در مسجد جمکران پس از اقامه نماز به سمت اتوبوس برگشتیم . ایشان هم مثل ما خیلی عادی برگشت. راننده گفت : اگر می خواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و …، یک ساعت وقت دارید. ماهم راه افتادیم به سمت مغازه ها یک دفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد ! یکی از رفقایم را صدا کردم گفتم : به نظرت احمد آقا کجا می ره ؟! دنبالش راه افتادیم . آهسته شروع به تعقیب او کردیم ! آن زمان مثل حالا نبود . حیاط آن بسیار کوچک و تاریک بود. احمد جایی رفت که اطراف او خیلی تاریک شده بود . ماهم به دنبالش بودیم . هیچ سر و صدایی از سمت ما نمی آمد . یک دفعه احمد اقا برگشت و گفت ؟ چرا دنبال من می آیید!؟ جا خوردیم . گفتیم :شما پشت سرت رو می بینی؟چطور متوجه شدی؟ احمد آقا گفت : کار خوبی نکردید. برگردید. گفتیم : نمی شه ، ما با شما رفیقیم . هرجا بری ما هم میایم. در ثانی اینجا تاریک و خطرناکه ، یک وقت کسی ، حیوانی ، چیزی به شما حمله می کنه … گفت خواهش می کنم برگردید .ما هم گفتیم : نه، تا نگی کجا می ری ما بر نمی گردیم ! دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی… سرش را انداخت پایین . با خودم گفتم : حتما تو دلش داره مارو دعا می کنه ! بعد نگاهش را در آن تاریکی به صورت ما انداخت و گفت : طاقتش رو دارید؟ می تونید با من بیایید!؟ ما هم که از همه ی احوالات احمد آقا بی خبر بودیم گفتیم : طاقت چی رو ، مگه کجا می خوای بری؟! نفسی کشید و گفت : دارم می رم دست بوسی مولا. باور کنید تا این حرف را زد زانو های ما شل شد . ترسیده بودیم . من بدنم لرزید. احمد آقا این رو گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله . نمیدانید چه حالی بود. شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود . با ترس و لرز برگشتیم . ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید. چهره اش برافروخته بود . با کسی حرف نزد و سرجایش نشست . از آن روز سعی کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم. بار دیگر شبیه این ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد. شادی روح عارف شهید احمدعلی نیری صلوات

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم صحبت های جلسه اول حدیث کساء صحبت های جلسه دوم حدیث کساء صحبت های جلسه سوم حدیث کساء صحبت های جلسه چهارم حدیث کساء صحبت های جلسه پنجم حدیث کساء صحبت های جلسه ششم حدیث کساء صحبت های جلسه هفتم حدیث کساء صحبت های جلسه هشتم حدیث کساء صحبت های جلسه نهم حدیث کساء صحبت های جلسه دهم حدیث کساء صحبت های جلسه یازدهم حدیث کساء صحبت های جلسه دوازدهم حدیث کساء صحبت های جلسه سیزدهم حدیث کساء صحبت های جلسه چهاردم حدیث کساء صحبت های جلسه پانزدهم حدیث کساء صحبت های جلسه شانزدهم حدیث کساء صحبت های جلسه هفدهم حدیث کساء صحبت های جلسه هجدهم حدیث کساء صحبت های جلسه نوزدهم حدیث کساء صحبت های جلسه بیستم حدیث کساء صحبت های جلسه بیست ویکم حدیث کساء صحبت های جلسه بیست ودوم حدیث کساء صحبت های جلسه بیست وسوم حدیث کساء صحبت های جلسه بیست وچهارم حدیث کساء صحبت های جلسه بیست وپنجم حدیث کساء صحبت های جلسه بیست و ششم حدیث کساء صحبت های جلسه بیست وهفتم حدیث کساء صحبت های جلسه بیست وهشتم حدیث کساء صحبت های جلسه بیست ونهم حدیث کساء صحبت های جلسه سی ام حدیث کساء صحبت های جلسه سی ویکم حدیث کساء صحبت های جلسه سی ودوم حدیث کساء صحبت های جلسه سی وسوم حدیث کساء صحبت های جلسه سی وچهارم حدیث کساء صحبت های جلسه سی وپنجم حدیث کساء صحبت های جلسه سی وششم حدیث کساء صحبت های جلسه سی وهفتم حدیث کساء صحبت های جلسه سی وهشتم حدیث کساء صحبت های جلسه سی ونهم حدیث کساء صحبت های جلسه چهلم حدیث کساء اللهم عجل لولیک الفرج ☘انتشار مطالب با ذکر صلوات جهت تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و آمرزش گناهان بلا مانع است🌺