❌👈 مرثيه منسوب به امام زمان عليه السّلام درباره شيخ مفيد
♦️لا صوّت الناعى بفقدك انّه
♦️يوم على آل الرسول عظيم
♦️ ان كنت قد غيّبت فى جدث الثرى
♦️فالعلم و التّوحيد فيك مقيم
♦️ و القائم المهدىّ يفرح كلّما
♦️تليت عليك من الدّروس علوم
🔶 كاش هرگز صداى خبر دهنده مرگ تو، به گوش نرسيده بود
🔶 زيرا آن روز، روزى است كه بر خاندان پيامبر بسيار سنگين است.
🔶 گرچه تو اكنون در زير خاك قبر پنهان شدى، امّا دانش و خداشناسى، در تو پايدار و متمركز است.
🔶 هرگاه تو از انواع علوم تدريس مى كردى (يا شاگردان درس را بر تو مى خواندند.)، مهدى قائم عليه السّلام شادمان مى گرديد.
📚 بحارالأنوار ج 53 ص 255
🌹👈 نهم آذر روز بزرگداشت شیخ مفید گرامی باد.
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 شبی شیخ مفید در خواب دید که در مسجد کرخ از مساجد بغداد نشسته است و فاطمه زهرا سلام الله علیها دست امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفته بود و به نزد شیخ مفید آمد
🔷 و فرمود: «یا شیخ! علّمهما الفقه» یعنی «ای شیخ به این دو، فقه تعلیم بده».
🔷 شیخ از خواب بیدار شده و در حیرت افتاد که این چه خوابی بود و من کی هستم که به دو امام فقه تعلیم دهم؟ از سوی دیگر خواب دیدن امامان معصوم خواب شیطانی نیست.
🔷 وقتی صبح شد، شیخ به مسجدی که در خواب دیده بود رفت و در آنجا نشست؛ ناگهان دید که زنی جلیل و محترم در حالی که کنیزان دور او را گرفته و دست دو پسر را در دست دارد وارد مسجد شد.
🔷 وی به نزد شیخ آمد و گفت: «یا شیخ علمهما الفقه». شیخ تعبیر خواب را فهمید و به تعلیم و تربیت آنان همت گماشت و بسیار به آن دو بزرگوار احترام می نمود.
🔷 آن دو پسر کسی نبودند جز «سید رضی» معروف به شریف (جمع آوری کننده نهجالبلاغه) و «سید مرتضی» معروف به علم الهدی، که از فقهای سرامد روزگار شدند.
📚 مستدرک الوسائل ج ۳ ص ۲۱۴
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله شبیری زنجانی حفظه الله
🔷 حاج میرزا فخرالدین جزایری می گفت: یک روز منزل مدرّس رفتم و صد تا هزار تومانی دیدم. حاج میرزا فخرالدین می گفت: من تا آن موقع هزار تومانی ندیده بودم، با اینکه او با اعیان و اشراف مربوط بود.
🔷 آن وقتی هم که ایشان برای ما نقل می کرد، ما هم هزار تومانی هیچ ندیده بودیم. هزار تومانی منحصر به سلاطین و ثروتمندان بود.
🔷 گفتم: این چیست⁉️ گفت: رضاخان این را برای ما فرستاده و گفته که این در اختیار تو باشد، با آن هر کاری می خواهی بکنی، بکن و هر پستی هم بخواهی، ما در اختیارت می گذاریم، ولی کاری به کار ما نداشته باش و بگذار ما زندگی کنیم.
🔷 گفتم: شما چه گفتید: می گفت: منم به آن واسطه گفتم: من با یک شرط قبول می کنم و آن این است که من این پول را صرف مخالفت با خود رضاخان بکنم! اگر با این شرط می پذیرد، من این پول را قبول می کنم و الاّ نه.
🔷 واسطه رفته بود که شرط مدرس را مطرح کند. گفت: ما آنجا بودیم که صدای اسب آمد، آن شخص با اسب آمد و پول را برداشت و برگرداند.
📚 جرعه ای از دریا ج 1 ص 549
♠️ دهم آذر روز بزرگداشت شهادت آیت الله مدرس گرامی باد.
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 امام خمینی رحمة الله علیه
🔶 شما ملاحظه كرده ايد، تاريخ مرحوم مدرس را ديده ايد؛ يك سيد خشكيده لاغرِ، عرض مى كنم لباس كرباسى.
🔶 كه يكى از فحشهايى كه آن شاعر به او داده بود، همين بود كه تنبان كرباسى پوشيده، يك همچو آدمى در مقابل آن قلدرى كه هر كس آن وقت را ادراك كرده مى داند كه زمان رضا شاه غير زمان محمد رضا شاه بود.
🔶 آن وقت يك قلدرى بود كه شايد تاريخ ما كم مطلع بود، در مقابل او همچو ايستاد، در مجلس، در خارج كه يك وقت گفته بود: سيد چه از جان من مى خواهى؟ گفته بود كه مى خواهم كه تو نباشى، مى خواهم تو نباشى!
🔶 اين آدم كه مى آمد در مدرسه سپهسالار (كه مدرسه شهيد مطهرى است حالا) درس مى گفت (من يك روز رفتم درس ايشان) مثل اينكه هيچ كارى ندارد، فقط طلبه اى است دارد درس مى دهد؛ اين طور قدرت روحى داشت.
🔶 در صورتى كه آن وقت در كوران آن مسائل سياسى بود كه بايد حالا بروند مجلس و آن بساط را درست كند. از آنجا (پيش ما) رفت مجلس.
🔶 آن وقت هم كه مى رفت مجلس، يك نفرى بود كه همه از او حساب مى بردند. من مجلس آن وقت را هم ديده ام. كانَّهُ مجلس منتظر بود كه مدرس بيايد؛ با اينكه با او بد بودند، ولى مجلس كانَّهُ احساس نقص مى كرد وقتى مدرس نبود.
🔶 وقتى مدرس مى آمد، مثل اينكه يك چيز تازه اى واقع شده. اين براى چه بود؟ براى اينكه يك آدمى بود كه نه به مقام اعتنا مى كرد و نه به دارايى و امثال ذلك.
🔶 هيچ اعتنا نمى كرد؛ نه مقامى او را جذبش مى كرد، نه دارايى، ايشان وضعش اين طور بود.
📚 صحيفه امام، ج16، ص 451
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
❌👈 حكم امام خمینی سلام الله علیه به بانك مركزى
بسمه تعالى
سزاوار است كه بر اولين اسكناس كه در ايران به طبع مى رسد، عكس اولين مرد مجاهد در رژيم منحوس پهلوى چاپ شود. خداوند رحمت فرمايد ايشان را.
روح اللَّه الموسوی الخمينى
📚 صحيفه امام، ج19، ص 431
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 پيام امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به آقای واعظ طبسی
❌👈موضوع: تعمير و بازسازى آرامگاه شهيد مدرس
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
✅ در عصر شكوفايى انقلاب اسلامى، بزرگداشت مجاهدى عظيم الشأن و متعهدى برومند و عالم بزرگوارى كه در دوران سياه اختناق رضا خانى مى زيست لازم مى باشد.
✅ زيرا در زمانى كه قلمها شكسته و زبانها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دريغ نمى كرد.
✅ در آن روزگار، در حقيقتْ حق حيات از ملت مظلوم ايران سلب شده بود، و ميدان تاخت و تاز قلدرى هتاك در سطح كشور باز، و دست مزدوران پليدش در سراسر ايران تا مرفق به خون عزيزان آزاده وطن و علماى اعلام و طبقات مختلف آغشته بود.
✅ اين عالِم ضعيف الجثه، با جسمى نحيف و روحى بزرگ و شاداب از ايمان و صفا و حقيقت و زبانى چون شمشير حيدر كرار، رويارويشان ايستاد و فرياد كشيد و حق را گفت و جنايت را آشكار كرد، و مجال را بر رضا خان كذايى تنگ و روزگارشان را سياه كرد.
✅ و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزيز و ملت شريف نثار كرد. و به دست دژخيمان ستمشاهى در غربت به شهادت رسيد، و به اجداد طاهرينش پيوست.
✅ در واقع شهيد بزرگ ما، مرحوم مدرس، كه القاب براى او كوتاه و كوچك است، ستاره درخشانى بود بر تارك كشورى كه از ظلم و جور رضا شاهى تاريك مى نمود.
✅ و تا كسى آن زمان را درك نكرده باشد. ارزش اين شخصيت عالی مقام را نمى تواند درك كند. ملت ما مرهون خدمات و فداكاری هاى اوست.
✅ و اينك كه با سر بلندى از بين ما رفته است، بر ماست كه ابعاد روحى و بينش سياسى و اعتقادى او را هر چه بهتر بشناسيم و بشناسانيم؛ و با خدمت ناچيز خود مزار شريف دور افتاده او را تعمير و احيا نماييم.
📚 صحيفه امام، ج19، ص 73
♠️ دهم آذر روز بزرگداشت شهادت آیت الله مدرس گرامی باد.
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
تصویر قدیمی از مرقد شهید مدرس بعد از دفن👆
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🖍👈 آدرس مزار: استان خراسان رضوی، شهر کاشمر
نمای درب ورودی مزار شهید آیت الله مدرس رحمة الله علیه👆👆
لینک مکان مقبره در گوگل مپ👇👇
https://goo.gl/maps/X33yT4sXU8M2
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
عکس گنبد و صحن مزار آیت الله شهید مدرس رضوان الله تعالی علیه
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
تصویر قبر آیت الله شهید سید حسن مدرس رحمة الله علیه
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤👈 شهید مدرس رحمة الله علیه در بیان امام خمینی رضوان الله تعالی علیه
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
30.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤👈 حاج آقا صدیقی
❌👈 بیان گوشه ای از حالات معنوی و عرفانی، عالم سالک حاج شیخ جعفر توسلی رحمة الله علیه
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
❌👈 بیان گوشه ای از حالات عرفانی حاج شیخ جعفر توسلی رحمة الله علیه
✅ حاج آقا صديقى روز جمعه ٢٤ذي الحجه ١٤٣٨ در دیدار با حاج آقا عبدالقائم شوشترى؛ به درخواست ایشان به بيان جريانى پرداختند كه حاكى از تشرف رهبرعزيز انقلاب است متن سخنان معظم له و فيلم آن در بيت استاد شوشترى تقديم می گردد
✅ آقا (مقام معظم رهبرى )که خودشون بروز و ظهوری ندارن، تعبد ایشون در تمام شئون سیاسی، اجتماعی، بر ايشان حاکمه، خیلی ملموس، محسوس حافظ وجوه دینیه هستند
✅ اما چندتا جریان رو که ما بعضی جاها نقل کردیم، بعضی شون دست خوش تحریف قرار گرفته. يكى از آ ن جريانات اين است
✅ یکسال من در تشرّفی که به حج داشتم، یکی از آقایون به من گفت در قم یک آقایی هست که حالاتی براشون پیش میاد که هم گذشته رو، هم آینده رو إشراف دارند، آنوقتی که حضرت آقا مدرسه حجتیه بودن، همين شخص آنوقت به آقا گفته بودن:«در آینده شما رهبر این کشور خواهید بود».
✅ او یک ذکری گفته، کنار حجرۀ حضرت زهراء سلام الله علیها، در آن قسمت محراب تهجد، منتهی الیه ش، حداقل ۱۰۰ بار گفته شود، ذکر لعنی است: «لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةُ الزهراء»
✅ اونجا جای شلوغیه، آدم باید منتظر باشه، من تا این رو شنیدم به ذهنم آمد که ما در این سفر مهمان خانم حضرت زهرائیم و بی بی سُفره رو از اینجا پهن کرده، هر شب که من می رفتم گویا جای من رو نگه داشتن، می نشستم و ذکر رو می گفتم.
✅ بعد که رفتیم در بعثه آقا، بعضی از آقایون بودند و حرفای معمولی می زدند. یه آقای که قیافه ش رو دیده بودم ولی نمی شناختم، ایشون گفتند:می دونید اینجا کجاست؟! شما روحانی هستید، اینجا بشینید حرفای اینجوری بزنید؟! خیلی خسراته! شما باید اینجا گنج ها پیدا کنید.
✅ من مُلهم (الهام) شدم به اونیکه گذشته و آینده رو میبینه و این ذکر رو گفته ایشونه، باهاشون مأنوش شدیم، الان هم مریض هستند و خدا شفاشون بده
✅ من با ایشون بودم، ایشون بمن گفت: شما در این سفر به مدینه بر می گردید و مهمان حضرت زهرائید.
✅ ایشون فرمودند که آقای خامنه ای گوهر پاکیه، نگاه به دولت و اطرافیان نکنید، عبای آدم ممکنه نجس بشه، ولی گوهر، گوهر پاکیه به همین دلیل مکرّر خدمت حضرت مشرّف شده.
✅ سال دوم هم باز ایشون رو در موسم حج دیدیم و تا بعد از منا و عرفات بود گفت:طوبی له، (آقای خامنه ای رو گفت)، حضرت در عرفات به اسم دعاشون کرده
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله شبیری زنجانی
✅ مرحوم مدرّس خیلی عجیب بود و فوق العادگی داشت. در تمام مدتی که مملکت با حرفهای او می چرخید، دو تا درس فقه و اصول می گفت و تعطیل نمی شد.
✅ به نظرم از آقای داماد (آیت الله سید محمد یزدی، داماد حاج شیخ عبدالکریم حائری) شنیدم، او هم از شیخ محمدرضا مسجد شاهی شنیده بود که می گفت: ما در نجف که بودیم، دو قبیله از قبایل عرب به نام «شِمِرت» و «زِگُرت» از زمان شیخ جعفر کاشف الغطاء تا این اواخر درگیری داشتند و گاهی میان آنها آدم کشی در می گرفت.
✅ یکی از همان ایام که در صحن حرم حضرت علی علیه السلام گلوله می ریخت، ما در پستوی حجرات مخفی شده بودیم؛ ولی مرحوم مدرس در ایوان حرم مشغول بود و تقریرات درس مرحوم آخوند را می نوشت.
✅ یکی از آن گلوله ها هم روی کاغذهایش می افتد، آن را آن طرف می اندازد و باز مشغول می شود. از این چیزها قلبش هیچ تکان نمی خورد و ترس و وحشتی نداشت.
✅ ایشان ملاّ و عالم تراز اول بود. جزء مدرّسین خارج در تهران بود که دو درس خارج می گفت.
📚 جرعه ای از دریا ج 1 ص 547
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی
🔶 آیت الله بهجت رحمة الله علیه گفتند: ابتلائات شیعه امروز بسیار زیاد است، باید در مشاهد مشرّف و مواقف مهمّه برای رفع ابتلائات شیعه دعا کرد و تضرّع نمود.
🔶 امام خمینی رضوان الله تعالی علیه گفتند: آیت الله سیّد عبدالهادی شیرزای برای معالجه به تهران آمد و بعد به مشهد رفت.
🔶 من به دیدن ایشان رفتم، ایشان بینایی چشمش را از دست داده بود، به همه اطرافیان خود متوسّل می شد که برای من دعا کنید.
🔶 ابتلائات شیعه از ابتلای آقای سیّد عبدالهادی به مراتب بیشتر است، ما از همه باید بخواهیم که متوسُل شوند و دعا کنند و تضرّع نمایند تا بلکه فرجی حاصل شود.
📚 روزنه هایی از عالم غیب ص 50
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
52.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤👈 آیت الله بنابی حفظه الله
🔺مبادا خودت را از چشم امام زمان علیه السلام بندازی.❗️❗️
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
✅عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: كُلُ ذَنْبٍ يُكَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ الدَّيْنَ لاَ كَفَّارَةَ لَهُ إِلاَّ أَدَاؤُهُ أَوْ يَقْضِيَ صَاحِبُهُ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي لَهُ الْحَقُّ.
✅ حضرت باقر عليه السّلام مى فرمايد: كسى كه در راه خدا شهيد شود از هر گناهى پاك مى شود
✅ مگر بدهى كه كفاره اش منحصر در این است که يا بايد دينش پرداخت شود و یا رفیقش از جانب او پرداخت کند و یا طلبکار از حقّ خود بگذرد.
📚 كافی، ج 5، ص 94
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی
♦️ حجة الاسلام بهمنی گفت: یکی از اساتید دانشگاه اصفهان که شاگرد آیت الله جوادی آملی بود، نقل کرد: یکی از شهدای انقلاب جمهوری اسلامی ایران را در خواب دیدم.
♦️ گفت: برائت نامه ام را به دستم دادند، دیدم روی آن ضرب در کشیده و آن را باطل کرده اند.
♦️ گفتم: به چه علّتی ضرب در بطلان خورده است⁉️
♦️ گفتند: شما موقعی که در آموزش و پرورش بودی، خانمی را بی جهت از کار بی کنار کردی و این ظلم است که برائت نامه شما را باطل ساخته است.
♦️ آن شهید از من خواست در حلالیت گرفتن از آن زن تلاش کنم.
♦️ من از خواب بیدار شدم و به سراغ برادر آن شهید رفتم و با هم سراغ آن خانم رفتیم و جریان را به او گفتیم.
♦️ آن خانم گفت: او حیثیت مرا از بین برد و مرا بیچاره کرد، من راضی نمی شوم.
♦️ گفتیم: نصف اموال او را به شما می دهیم، راضی شو، اما راضی نشد.
📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص 161
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
💟 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ أَنْ يَا أَخَا الْمُرْسَلِينَ يَا أَخَا الْمُنْذِرِينَ أَنْذِرْ قَوْمَكَ لاَ يَدْخُلُوا بَيْتاً مِنْ بُيُوتِي وَ لأَِحَدٍ مِنْ عِبَادِي عِنْدَ أَحَدٍ مِنْهُمْ مَظْلِمَةٌ فَإِنِّي أَلْعَنُهُ مَا دَامَ قَائِماً يُصَلِّي بَيْنَ يَدَيَّ حَتَّى يَرُدَّ تِلْكَ الظُّلاَمَةَ إِلَى أَهْلِهَا
💟 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند متعال بر من وحى فرستاد كه اى برادر انبيا و اى برادر بيم دهندگان! قومت را بترسان از اينكه وارد خانه اى از خانه هاى من شوند (یعنی مساجد) در حالى كه حقى از بندگان من بر عهده آنان است.
💟 چون مادامى كه اين فرد در برابر من نماز مى گزارد، او را لعنت مى فرستم تا زمانى كه آن حق را برگرداند.
📚 بحار الأنوار، ج81، ص 257
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط می گوید: جمعی بودیم که همراه جناب شیخ به قصد ریاضت و ذکر حقّ و دعا، روانه کوه بی بی شهر بانو شدیم.
🔷 نان و خیاری گرفتیم و از کنار بساط خیار فروش قدری نمک برداشتیم و بالا رفتیم.
🔷 آنجا که رسیدیم، جناب شیخ گفت: برخیزید برویم پایین که ما را برگرداندند.
🔷 می گویند: اول پول نمک را بدهید، بعد بیایید مناجات کنید.
📚 تندیس اخلاص، ص 31
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 قَالَ عَلِيٌّ: لَقَدْ صَلَّى بِأَصْحَابِهِ ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ مَا هَاهُنَا مِنْ بَنِي النَّجَّارِ أَحَدٌ وَ صَاحِبُهُمْ مُحْتَبَسٌ عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ بِثَلاَثَةِ دَرَاهِمَ لِفُلاَنٍ الْيَهُودِيِ وَ كَانَ شَهِيدا.
ً🔷 حضرت علی علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یک روز پس از آنکه با اصحاب خود نماز گزارد، فرمودند: آیا از قبیله بنی النجار کسی در اینجا هست؟
🔷 شخصی از این قبیله که شهید گشته، جلو در بهشت متوقف شده است و نمی تواند وارد بهشت شود.
🔷 چون به فلان شخص یهودی سه درهم بدهی دارد.
📚 بحارالأنوار، ج 17 ص 295
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی
💟 مرحوم پدرم حاج سیّد مهدی خرازی از حاج جعفر صابونی نقل کرد: شبی چهارده صلوات می فرستادم و از خدا می خواستم امر تازه ای را به من نشان دهد.
💟 در عالم خواب حاج میرزا عباس شیشه بر را دیدم که حیوانی رو به روی او نشسته و مزاحم اوست، آن حیوان بسیار وحشتناک بود.
💟 حاج عباس گفت: این حیوان در اثر نارضایتی میرزا حسام پهلوان است.
💟 از خواب بیدار شدم و شخصی را پیش میرزا حسام فرستادم تا از قضیّه مطّلع شوم.
💟 میرزا حسام پس از فهمیدن جریان، گفت: بلی درست است، در اثر تهمتی که به من زده است، از او ناراضی هستم.
💟 بالاخره خودم پیش او رفتم و راضی کردم که از حقّی که بر میرزا عباس دارد، بگذرد.
💟 بعد میرزا عباس را در عالم خواب دیدم که از شرّ آن حیوان خلاص شده است.
📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص 190
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
💟 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد»ِ قَالَ قَنْطَرَةٌ عَلَى الصِّرَاطِ لاَ يَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَةٍ.
💟 در تفسير آیه «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ». بدرستی كه پروردگارت در كمينگاه است.
💟 از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: مرصاد، پلى است در صراط كه هيچ بنده اى با بدهكارى از آن نگذرد.
📚 کافی، ج2 ص 331
❌ کپی با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی
✅ آیت الله خزعلی گفتند: پاسبانی برای من نقل کرد: زنی بچه های یتیم داشت و برای امرار معاش خود باقلا می فروخت.
✅ روزی به او گفتم: بساط خود را جمع کن. گفت: نمی کنم؛ چون بچه یتیم دارم.
✅ من از جمع کردن بساط او منصرف شدم، ولی رفیقی داشتم که به سراغ او رفت و گفت: جمع کن. زن گفت: نمی کنم.
✅ رفیق پاسبانم با لگد، دیگ باقلای او را روی زمین ریخت. پس از این جریان رفیق من پا درد شدیدی گرفت به نحوی که هر چه معالجه کرد، خوب نشد.
✅ عاقبت تصمیم گرفت به کربلا برود. وقتی به کربلا رسید، شب بود، هنگامی که صبح شد گفت: اثاث را بردارید تا به وطن برگریدیم. گفتند: چرا⁉️
✅ گفت: حضرت عباس علیه السلام را دیشب در خواب دیدم، به من فرمود: با بچه های یتیم آن طور رفتار می کنی و بعد به اینجا می آیی⁉️
✅ اگر به حرم من بیایی، تو را مکافات می کنم. رفیقم زیارت نکرده برگشت. روزی پیش من آمد و گفت: فلانی می توانی آن زن را پیدا کنی❓
✅ من تفحص کردم و بالاخره آن زن را پیدا کردم. به آن زن گفتم: یادت هست روزی پاسبانی با تو چه کرد⁉️
✅ گفت: آری. هر شب او را نفرین می کنم که از پایش خیری نبیند. با او صحبت کردم تا او را به درِ خانه رفیقم آوردم تا او از آن زن عذر خواهی کند.
✅ دوستم با دیدن زن، از او تقاضای عفو و گذشت کرد و آن زن با بزرگواری خود از او درگذشت.
📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص 188
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
✴️ از پسر عموی آیت الله گلپایگانی رضوان الله تعالی علیه نقل شده است: در سنین کودکی با هم به مکتب می رفتیم.
✴️ من برای کوتاه شدن راه از میان کشتزارها می گذشتم، و هر چه به ایشان اصرار می کردم که شما هم به دنبال من بیایید او نمی پذیرفت.
✴️ و می گفت: شاید صاحبان آنها راضی نباشند ما از مزرعه آنها عبور کنیم.
✴️ من می گفتم: اولاً ما وزنی نداریم که بخواهیم کشت آنها را پایمال کنیم. ثانیاً ما از جاهای خشک می گذریم.
✴️ اما ایشان قبول نمی کرد و لذا دیرتر از من به مکتب می رسید و مورد اعتراض معلّم قرار می گرفت و او هم علّت اصلی دیر آمدن خود را نمی گفت.
📚 اختران فقاهت ج 2 ص 1103
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 روزگاری که آیت الله گلپایگانی رحمة الله علیه به مکتب می رفتند و پدر و مادر را هم از دست داده بودند.
🔷 رسم چنان بود که هنگام ظهر و وقت نهار، کودکان غذایشان را بر روی هم ریخته و با هم می خوردند.
🔷 اما آیت الله گلپایگانی به کناری رفته و جداگانه غذایش را می خورد و هر چه دیگران اصرار می کردند که ایشان هم با آنان غذا بخورد نمی پذیرفت.
🔷 می گفت: شاید پدران شما راضی نباشند که من از غذای شما استفاده کنم.
🔷 روزی بچه ها غذای او را برداشتند و بر روی غذای خود ریختند تا مجبور شود با آنها نهار بخورد، ایشان آن روز نهار نخورد و در خوراک آنها شرکت ننمود.
📚 اختران فقاهت ج 2 ص 1102
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
حاج محمدعلی فشندی رحمة الله علیه
✅ در مسجد جمكران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم مى آمدم.
✅ ديدم آقايى نورانى داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند.
✅ گفتم: «اين سيد در اين هواى گرم تابستان از راه رسيده تشنه است».
✅ ظرف آبى به دست ایشان دادم تا بنوشند، پس از آنكه ظرف آب را پس داد.
✅ گفتم:«آقا شما دعا كنيد و فرج امام زمان علیه السلام را از خدا بخواهيد تا امر فرجش نزديك گردد».
✅ فرمود:«شيعيان ما به اندازه آب خوردنى، ما را نمى خواهند، اگر بخواهند دعا مى كنند و فرج ما مى رسد».
✅ اين را فرمود و تا نگاه كردم آقا را نديدم.
📕📙 میر مهر، ص ۴۹
📛 ارسال با ذکر منبع👇👇👇
🆔 @tavasolitabrizi