🎤👈 حاج آقا واله
🔷آیت الله میرزا جواد تهرانی از منزل بیرون آمده بودند و از حاشیه خیابان در حال گذر بودند که ناگهان دوچرخه سواری با شدّت با ایشان برخورد کرد؛ به نحوی که عبا و عمامه و عصا و نعلین ها هر کدام به طرفی پرت شدند و اعضاء و جوارح ایشان زخمی گردید.
🔷 پس از لحظه ای ایشان از جایشان بلند شدند، قبل از اینکه بسوی عبا و عمامه و عصا بروند، به سراغ دوچرخه سوار رفتند، او را از زمین بلند کردند و گفتند: پسرجان، حالت چطور است؟ آیا جایی از بدنت درد می کند؟ در صورتی که شاید او مقصر هم بود.
🔷 دوچرخه سوار با تعجّب با خود می گفت: این آقای مهربان و دلسوز کیست؟ من به ایشان زدم، ولی در عین حال ایشان معذرت خواهی می کند! با خجالت و شرمندگی عذرخواهی کرد و سوار دوچرخه اش شد و رفت.
📚 خاطراتی از آیینه اخلاق، ص 27
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله بنابی حفظه الله
🔷 گناه موجب نامحرم شدن انسان با امام زمان علیه السلام می شود.
🔷 امام زمان علیه السلام مشتری دل های متعفن نیست.
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 حاج آقا قرائتی
✅ يكى از محترمين تهران كه به زيارت حضرت آيت اللَّه حاج شیخ عبدالکریم حائرى (مؤسّس حوزه علميه قم) رفته بود، صورتش را تراشيده بود.
✅ وقتى خدمت آقا رسيد، آقا پس از آنكه صورتش را بوسيد فرمود: اگر به من علاقه داريد از اين به بعد جاى بوسه مرا نتراشيد!
✅ آن مرد قبول كرد و گفت: چشم آقا.
📚 خاطرات حجة الاسلام قرائتى، ج 2 ص 115
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🔶 مدت ها بود که آیت الله میرزا جواد تهرانی، با یک سلمانی ریش تراشی دوست بودند، بعضی ها از دوستی ایشان تعجّب می کردند و نمی توانستند بفهمند که چرا ایشان با او رفاقت می کنند.
🔶 تا اینکه یک روز هنگامی که آقا از کنار مغازه سلمانی رد می شوند و می بینند که او یک مشتری را روی صندلی نشانده و به صورت او صابون یا خمیر ریش مالیده و تیغ در دست آماده تراشیدن ریش مشتری است.
🔶 در همان موقع آقا یا یک حالت خاص می گویند: فلانی و رد می شوند. شخص سلمانی با دیدن ایشان دست از تراشیدن صورت مشتری برمی دارد و به دنبال آقا می دود و اظهار ندامت و پشیمانی می کند.
🔶 همین امر باعث می شود که دیگر از این شغل دست بر می دارد و به شغل دیگری مشغول می شود. و این تأثیر رفاقت آقا با مرد سلمانی است.
📚 خاطراتی از آیینه اخلاق، ص 24
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
❌👈 پاداش حضرت علی علیه السلام به علامه امینی به خاطر تألیف کتاب الغدیر👇👇
✳ آيت الله سيد محمّدتقى بحرالعلوم: بعد از وفات مرحوم علاّمه امينى، در اين فكر بودم كه در آن عالم برخورد مولا با علاّمه امينى چگونه بوده؟
✳ يكى از شبهاى جمعه، در خواب ديدم باغى خيلى مجلّل است كه در وسط آن كاخى قرار دارد و افرادى به آنجا مى روند. پرسيدم: آقا! اينجا چيست؟ گفتند: اينجا «آب كوثر» است و أميرالمؤمنين علیه السلام شيعيان را سيراب مى كنند.
✳ ديدم دريايى موّاج است و ليوانهاى بلورى هم دور و برش گذاشته اند و أميرالمؤمنين علیه السلام ايستاده و آنها را پر مى كنند و به شیعیان مى دهند. ناگهان همهمهای شنيدم، ديدم جمعيت به هم ريختند، پرسيدم: چه شده؟ گفتند: علاّمه امينى مى آيد.
✳ علاِمه امينى جلو آمد، حضرت ظرف را زمین گذاشتند، آستینها را بالا زده و دستان مبارکشان را پر از آب کردند و به علّامه آب خورانیدند و فرمودند:«بَيَّضَ اللهُ وَجهَكَ كما بَيَّضْتَ وَجْهى».خداوند رویت را سفید کند که روی ما را سفید کردی.
📚 آداب كوى جانان، ص ۳۴
♠️ ۱۲ تیر ماه سالروز وفات مدافع بزرگ حریم ولایت علامه امینی تسلیت باد.
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 استاد فاطمی نیا
✴ در زمان علّامه امینی، پسر وزیر معارف عراق، بیماری سختی پیدا می کند و اطباء ناامید می شوند.
✴ پدرش نامه ای به علّامه امینی می نویسد و در آن می گوید: شما که این قدر به حضرت علی علیه السلام ارادت دارید و عمرتان را در این راه گذارده اید، الان فرزند من دارد می میرد؛ آیا از حضرت علی علیه السلام کاری ساخته است⁉️
✴ علّامه امینی نامه را که دریافت می کند، فوراً می نویسد«بسم الله الرحمن الرحیم خداوند به برکت امیر المؤمنین فرزند شما را شفا داد!».
✴ نامه را می دهد به نامه رسان که به وزیر معارف برساند. علّامه لباس می پوشد و به حرم مشرّف شده و عرض می کند: من یک حواله ای فرستاده ام، شما مرا روسیاه نفرمایید!
✴ می گویند: همین که نامه می رسد به بالای سر مریض، فوراً بلند می شود و شفا پیدا می کند!
📚 نکته ها از گفته ها، ج ۳ ص ۱۴۲
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 عشق بی جواب نمی ماند.
🔷👈 جواب حضرت علی علیه السلام به حواله علامه امینی رحمة الله علیه
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
💓🌸🌺 نماز بسیار مهم یکشنبه ماه ذی القعده
🔴 آثار فراوان چهار رکعت نماز
✅ پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمود: هر بنده ای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا می شود:«ای بنده خدا، عمل خود را از نو آغاز كن؛ زیرا توبه تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد.»
✅ فرشته ای از زیر عرش به او خطاب می كند: «ای بنده، خجسته باد بر تو و خاندان و فرزندان تو!» فرشته ای دیگر ندا می كند: «ای بنده، دشمنان تو در روز قیامت از تو راضی خواهند گردید.»
✅ فرشته ای دیگر ندا می كند:«ای بنده، تو مؤمن از دنیا می روی و دین تو از تو گرفته نمی شود و قبر تو گشوده و نورانی می شود.»
✅ فرشته ای دیگر ندا می كند: «ای بنده، پدر و مادر تو از تو راضی خواهند گردید، اگر چه از تو ناخشنود باشند و پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده شدند و روزی تو در دنیا و آخرت گسترده و فراوان خواهد بود.»
✅ جبرئیل ندا می كند: «من همراه با فرشته مرگ می آیم و به او سفارش می كنم كه با تو به نرمی رفتار كند و اثر مرگ حتی خراشی در تو ایجاد نخواهد كرد، و فقط روح تو به آرامی از بدنت خارج خواهد شد».
✅ عرض كردیم: ای رسول خدا، اگر بنده ای این عمل را در غیر این ماه انجام دهد، چه اثری خواهد داشت؟ فرمود: «همانند آنچه توصیف كردم برای او خواهد بود».
✅ این سخنان را جبرئیل آن گاه كه خداوند مرا به آسمان [معراج] برد، به من آموخت.
📕 اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۲۰
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 سیّد محمدتقی طباطبایی
🔷 در اسارت متأسفانه بعضی نه تنها اهل نماز و معنویّت نبودند؛ بلکه دنبال لهو و لعب و حتی قمار بازی هم بودند. به گردنشان صلیب می انداختند و کارهای ناشایستی می کردند.
🔷 ولی حاج آقا ابوترابی در عرض دو سه ماه با محبّت اینها را که 500 الی 600 نفر بودند، عوض کرد. جوری که انسان فکر می کرد یک عده دیگری را جای آنها آورده اند.
🔷 گاهی ما از حاج آقا گله من بودیم که چرا این قدر وقتش را با بی نمازها و ضد انقلاب ها و حتی با عراقی ها می گذراند. همیشه اعتراض داشتیم که چرا برای ما بیش تر وقت نمی گذارد. آن زمان حکمت این کار را نمی فهمیدیم. ولی بعدها به فلسفه اش پی بردیم.
🔷 چون همان محبّت باعث شد که آنها جذب شوند. یعنی نه تنها به نماز روی آوردند، بلکه نماز شب و حافظ قرآن و دعای کمیل هم شدند. ایشان امر به معروف را با محبّت و آرامش انجام می داد.
🔷 و البته از نظر نهی از منکر هم خیلی محکم بود. برای همین اگر خدای ناکرده انحرافی می دید، برخورد می کرد. ایشان برای این کار در اردوگاه یک گروه ضربت داشت که به صورت محرمانه بود.
🔷 این گروه در اردوگاه بازوی حاج آقا بودند. اگر شخصی را می دید که انحرافی دارد، اول نصحیتش می کردند؛ حتی خود ایشان با او صحبت می کرد. ولی اگر می دید اصلاح پذیر نیست، به گروه ضربت می گفت یک گوشمالی مختصری به او بدهند.
📚 تلخ و شیرین از اسارات، ص 116
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 عبدالله رجبی
✅ آقای ابوترابی در اردوگاه محرم اسرار بود؛ تا جایی که بعضی از عراقی ها هم مشکلاتشان را با ایشان در میان می گذاشتند.
✅ یک بار یکی از عراقی ها که با همسرش اختلاف پیدا کرده بود، پیش حاج آقا آمد و مشکلش را گفت. ما دیدیم حاج آقا نیم ساعتی با او در حال صحبت کردن است.
✅ بچه ها شاکی شدند و به حاج آقا گفتند: اینکه دشمن است، چرا این قدر برایش وقت می گذارید؟! آقای ابوترابی گفت: خب، دشمن باشد، از من راهنمایی خواست، من هم راهنمایی کردم.
✅ مدتی بعد مأمور عراقی به مرخصی رفت. وقتی برگشت یک جعبه شیرینی برای حاج آقا آورد و گفت: راهنمایی های شما زندگی مرا 180 درجه عوض کرد. زندگی ام در آستانه طلاق بود، ولی راهکار شما ما را نجات داد.
✅ وی وقتی به مرخصی می رفت، فکر می کرد منزل هم اردوگاه است و با همسرش مثل اسیران با داد و تشر برخورد می کرد و توقع داشت همسرش هم هر چه او گفت، بگوید چشم.
✅ حاج آقا به او گفت: اینجا محیط نظامی و محل کارتان است. شما فکر کردی چون سر ما داد می زنی و فحش می دهی، با همسرت هم می توانی همین جور رفتار کنی؟ ما مجبوریم تحمّل کنیم، ولی همسرت که اسیر تو نیست تا این شرایط را تحمّل کند.
✅ باید روحیه ات را عوض کنی. برای همسرت هدیه بخر، ملاطفت و مهربانی کن. اگر جواب نداد بیا و هر بلایی خواستی سر ما بیاور.
✅ نصیحت های حاج آقا علاوه بر حل مشکلش، باعث شد برخوردهای او نسبت به اسرا هم بهتر شود و آن خشونت سابق را نداشته باشد.
📚 تلخ و شیرین از اسارات، ص 130
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤👈 حاج آقا ناصری
✅ شب ۲۵ ماه ذی القعده (امشب) شبی است که هر کس در خانه برود، محروم برنمی گردد.
❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇
🆔👉 @tavasolitabrizi