eitaa logo
حاج شیخ جعفر توسلی
4.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
425 ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ قَالَ ابوالحسن الرضا سلام الله علیه: كَانَ أَبِی إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الْكِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ. 🖤 امام رضا علیه السلام فرمود: هرگاه ماه محرّم فرا می‌رسید، پدرم امام کاظم علیه السلام خندان دیده نمی‌شد و غم او را فرا می‌گرفت. 🖤 تا اینکه روز دهم محرّم فرا می‌رسید که روز مصیبت و اندوه و گریه او بود و می‌فرمود: امروز روزی است که حسین سلام الله علیه در آن کشته شد. 📚 بحارالانوار، ج ۴۴ ص ۲۸۴ ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی 🖤 سزاوار است حال دوستان آل محمد علیهم السلام بحكم دوستى و وفا و ايمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول كريم، در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماى خود، آثار اندوه و درد اين مصيبت هاى بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. 🖤 بايد مقدارى از لذائذ زندگى را، در خوردن و نوشيدن و حتى خوابيدن و سخن گفتن، ترك نموده و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است. 🖤 مبادا حرمت ناموس خداوند متعال و حرمت پیامبر اکرم صلی‌الله الله علیه و آله و سلم و حرمت امام، نزدش کمتر از حرمت نفس و اهلش باشد. 📚 المراقبات، ص ۲۵ ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤👈 آیت الله شبیری زنجانی 💟 آیت الله خویی گفته بود: ما در نجف اشرف در خانه بسیار کوچکی زندگی می کردیم. خانواده ما روضه می گرفت و مزاحم مطالعه من بود. 💟 من به ایشان گفتم: روضه خوانی در منزل مزاحم مطالعه من است، روضه ترک شد، ولی من مبتلا به چشم دردی شدم که هر چه به دکتر مراجعه کردم، خوب نشد و دکترها از معالجه آن مأیوس شدند. 💟 متوسّل شدیم، در عالم خواب به من گفتند: بنا بود شما کور شوید، ولی حالا که متوسّل شدید، با تربت استشفا کنید، با تریت استشفا کردم، چشمم خوب شد. 📚 جرعه ای از دریا ج 2 ص 681 ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله بهجت رحمة الله علیه 🔶 به آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری گفته شد: روضه خوانی امر مستحبی است، شما با جلوگیری رضاخان از آن مخالفت نکنید. 🔶 ایشان در جواب فرمودند: بله، مستحب است، اما هزار واجب در آن است. 🔶 زیرا مجلس روضه فقط روضه خوانی نیست، بلکه درس احکام و معارف و عقاید و ترویج مذهب است. 📚 در محضر آیت الله بهجت، ج 3 ص 285 ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
📣👈 عالم سالک حاج شیخ جعفر توسلی رحمة الله علیه 🖤 این جمله معروف امام خمینی رحمة الله علیه که فرمودند: این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. 🖤 از آسمان به ایشان إلقاء شده بود، بنده در کشف و شهود خود این جمله را در عرش هم دیدم که نوشته شده بود. ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🔷👈 قسمتی از وصیّت نامه آیت الله قاضی رحمة الله علیه ❇️ اما وصیت های دیگر عمده آنها نماز است، نماز را بازاری نکنید، اول وقت بجا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفّظ کردید، همه چیزتان محفوظ می ماند. ❇️ و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها و آیة الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود، این هم واجبات است. ❇️ و در مستحبات تعزیه داری و زیارت حضرت سیّد الشهداء علیه السلام مسامحه ننمائید. روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است. ❇️ و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیّت و زیارت و غیرهما بجا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار اداء نمی شود، و اگر هفتگی ممکن نشد، دهه اول محرّم ترک نشود. 📚کوه توحید، ص 256 ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله بهجت رحمة الله علیه 🔶 یک بت پرستی بوده در دهه عاشورا، نمی دانم نذری داشته یا چه داشته که باید در این دهه، عزادارهای سیدالشهدا علیه السلام را مثلاً مهمانی بکند. 🔶 البته یک طبقه ای از خانه را منحصر می کرد برای مسلمان ها و می گفت هر طور که خودتان اطعام می کنید و می شویید و هر کاری می کنید، این طبقه تماماً دست شما. 🔶 ظاهراً صد هزار روپیه در هر سال خرج این مطلب می کرد. رفقایش در یک سال گفتند: این پول زیاد است، این را مثلاً نصف بکن. 🔶 این مبلغ پول در آن زمان زیاده بوده است، این شخص در تردید این مطلب که اینها می گویند نصف بکن؛ رفت برای افتتاح کارخانه ای که درست کرده بود. 🔶 همین که داشته تماشا می کرده، لباسش به چرخی که برای کار آورده بودند گیر می کند و داخل آن آهن ها می رود که دیگر به حسب ظاهر کار از کار گذاشته بود. 🔶 اطرافیان می بینند گویا کسی این را گرفت و از داخل کارخانه بیرون انداخت. وقتی به او رسیدند بی حال بود. بعد که به حال آمد گفت: دویست هزار روپیه! گفتند: چه شده؟ 🔶 گفت: من رفته بودم داخل چرخ یک کسی آمد من را گرفت و انداخت بیرون. گفتم: آقا شما کی هستی؟ گفت:«من همان هستم که صد هزار روپیه برای عزاداری من پول خرج می کنی». 📚 رحمت واسعه، ص 206 ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله سید محمدتقی موسوی 💙 به فكر افتادم كتابی درباره فواید دنیوی و اخروی دعا كردن براى تعجيل فرج بنویسم، ولى حوادث زمان و رويدادهاى دوران و ناراحتى ‏هاى پى ‏درپى، مانع از انجام اين كار مى‏ شد. 💙 تا اين‏كه كسى را در خواب ديدم كه با قلم و سخن نتوان او را توصيف نمود، يعنى مولا و حبيب دل شكسته ‏ام و امامى كه در انتظارش هستيم. 💙 ایشان را در خواب ديدم كه با بيانى روح ‏انگيز چنين فرمود: اين كتاب را بنويس و عربى هم بنويس و نام او را بگذار: «مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم عليه السّلام». 💙 همچون تشنه ‏اى از خواب بيدار و در پى اطاعت امرش شدم، ولى توفيق يارى‏ ام نكرد، تا اين‏كه در سال 1330 ه ق به مكّه معظّمه سفر كردم. 💙 چون آنجا وبا آمده بود، با خداوند عهد بستم كه هرگاه مرا از مهلكه نجات دهد و بازگشتم را به سوى وطن آسان گرداند، تأليف اين كتاب را شروع نمايم. 💙 خداوند بر من منت نهاد و مرا به سلامت به وطن بازگرداند، پس به تأليف اقدام نمودم تا به عهدى كه با خداوند بسته بودم، عمل كرده باشم. 📚 مكيال المكارم، ج ‏1 ص 34 ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی (مؤلف کتاب مکیال المکارم) ✅ يكى از دوستان صالح من گفت: مولايمان حضرت حجّت عليه السّلام را در خواب ديدم. ✅ آن حضرت فرمودند: من براى مؤمنى كه مصيبت جدّ شهيدم را يادآور شود، سپس براى تعجيل فرج و تأييد من دعا نمايد، دعا مى‏ كنم. 📚 مکیال المکارم، ج ۲ ص ۶۸ ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله مرتضی تهرانی 🖤حاج اکبر شالچی از پدرش نقل کرد که: سال پیش از انقلاب با دوستم عازم عتبات بودیم. در مرز خسروی یکی از مأموران گمرک که سنّی متعصبی بود، وقتی متوجّه شد که ما شیعه هستیم، برای اینکه ما را اذیّت کند، اثاثیه ما را در هوای گرم بارها تفتیش کرد و از صبح تا ظهر ما را معطل کرد. 🖤 دوستم به مأمور گفت: شکایت تو را به مولایم می کنم، امّا او اعتنایی نکرد. وقتی به حرم امام حسین علیه السلام مشرّف شدیم، دوستم، در حرم دو زانو نشسته بود. در یک لحظه احساس کردم که چُرت می زند، ولی دیدم لبخندی زد و گفت: شکایت آن مرد را به آقا کردم و از ایشان خواستم که وی را گوشمالی دهد. 🖤 آقا فرمود: نمی توانم کاری بکنم. او بر ما حقّی دارد! گفتم: ما از شیعیان شما هستیم و او ما را اذیّت کرده! آقا فرمود: هفده سال پیش این شخص در کربلا شبگرد بود. 🖤 در شبی مهتابی چشمش به آب فرات افتاد. با خود گفت:«چه می شد که به طفل شیرخوار امام حسین علیه السلام آبی می دادند، زنده می ماند یا نمی ماند». چشمش تر شد و حقّی بر ما پیدا کرد. 🖤 در بازگشت مجدداً همان مأمور ما را در گمرک دید و خطاب به دوستم گفت: شکایت کردی؟ می بینی که چیزی نشد و من سالم هستم. دوستم گفت: بیا برویم در کناری بشین تا بگویم. 🖤 کنارش نشست و گفت: من شکایت تو را کردم، ولی آقا چنین فرمود. آن مرد به محض شنیدن این سخن حالش منقلب شد و شروع کرد به اشک ریختن و گفت: آن شب هیچ کس با من نبود و این ماجرا را جز من و خدا کسی نمی داند. حقّ با آقای شماست. و همانجا شیعه شد. 📚 خاطره های آموزنده، ص 33 ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 کدام صحنه دل مادر شهید حججی را آتش زد⁉️ 🖤 امان از دل حضرت رباب ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی