eitaa logo
حاج شیخ جعفر توسلی
4.2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
422 ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤👈 شهید مدرس رحمة الله علیه در بیان امام خمینی رضوان الله تعالی علیه ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
30.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤👈 حاج آقا صدیقی ❌👈 بیان گوشه ای از حالات معنوی و عرفانی، عالم سالک حاج شیخ جعفر توسلی رحمة الله علیه ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
❌👈 بیان گوشه ای از حالات عرفانی حاج شیخ جعفر توسلی رحمة الله علیه ✅ حاج آقا صديقى روز جمعه ٢٤ذي الحجه ١٤٣٨ در دیدار با حاج آقا عبدالقائم شوشترى؛ به درخواست ایشان به بيان جريانى پرداختند كه حاكى از تشرف رهبرعزيز انقلاب است متن سخنان معظم له و فيلم آن در بيت استاد شوشترى تقديم می گردد ✅ آقا (مقام معظم رهبرى )که خودشون بروز و ظهوری ندارن، تعبد ایشون در تمام شئون سیاسی، اجتماعی، بر ايشان حاکمه، خیلی ملموس، محسوس حافظ وجوه دینیه هستند ✅ اما چندتا جریان رو که ما بعضی جاها نقل کردیم، بعضی شون دست خوش تحریف قرار گرفته. يكى از آ ن جريانات اين است ✅ یکسال من در تشرّفی که به حج داشتم، یکی از آقایون به من گفت در قم یک آقایی هست که حالاتی براشون پیش میاد که هم گذشته رو، هم آینده رو إشراف دارند، آنوقتی که حضرت آقا مدرسه حجتیه بودن، همين شخص آنوقت به آقا گفته بودن:«در آینده شما رهبر این کشور خواهید بود». ✅ او یک ذکری گفته، کنار حجرۀ حضرت زهراء سلام الله علیها، در آن قسمت محراب تهجد، منتهی الیه ش، حداقل ۱۰۰ بار گفته شود، ذکر لعنی است: «لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةُ الزهراء» ✅ اونجا جای شلوغیه، آدم باید منتظر باشه، من تا این رو شنیدم به ذهنم آمد که ما در این سفر مهمان خانم حضرت زهرائیم و بی بی سُفره رو از اینجا پهن کرده، هر شب که من می رفتم گویا جای من رو نگه داشتن، می نشستم و ذکر رو می گفتم. ✅ بعد که رفتیم در بعثه آقا، بعضی از آقایون بودند و حرفای معمولی می زدند. یه آقای که قیافه ش رو دیده بودم ولی نمی شناختم، ایشون گفتند:می دونید اینجا کجاست؟! شما روحانی هستید، اینجا بشینید حرفای اینجوری بزنید؟! خیلی خسراته! شما باید اینجا گنج ها پیدا کنید. ✅ من مُلهم (الهام) شدم به اونیکه گذشته و آینده رو میبینه و این ذکر رو گفته ایشونه، باهاشون مأنوش شدیم، الان هم مریض هستند و خدا شفاشون بده ✅ من با ایشون بودم، ایشون بمن گفت: شما در این سفر به مدینه بر می گردید و مهمان حضرت زهرائید. ✅ ایشون فرمودند که آقای خامنه ای گوهر پاکیه، نگاه به دولت و اطرافیان نکنید، عبای آدم ممکنه نجس بشه، ولی گوهر، گوهر پاکیه به همین دلیل مکرّر خدمت حضرت مشرّف شده. ✅ سال دوم هم باز ایشون رو در موسم حج دیدیم و تا بعد از منا و عرفات بود گفت:طوبی له، (آقای خامنه ای رو گفت)، حضرت در عرفات به اسم دعاشون کرده ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله شبیری زنجانی ✅ مرحوم مدرّس خیلی عجیب بود و فوق العادگی داشت. در تمام مدتی که مملکت با حرفهای او می چرخید، دو تا درس فقه و اصول می گفت و تعطیل نمی شد. ✅ به نظرم از آقای داماد (آیت الله سید محمد یزدی، داماد حاج شیخ عبدالکریم حائری) شنیدم، او هم از شیخ محمدرضا مسجد شاهی شنیده بود که می گفت: ما در نجف که بودیم، دو قبیله از قبایل عرب به نام «شِمِرت» و «زِگُرت» از زمان شیخ جعفر کاشف الغطاء تا این اواخر درگیری داشتند و گاهی میان آنها آدم کشی در می گرفت. ✅ یکی از همان ایام که در صحن حرم حضرت علی علیه السلام گلوله می ریخت، ما در پستوی حجرات مخفی شده بودیم؛ ولی مرحوم مدرس در ایوان حرم مشغول بود و تقریرات درس مرحوم آخوند را می نوشت. ✅ یکی از آن گلوله ها هم روی کاغذهایش می افتد، آن را آن طرف می اندازد و باز مشغول می شود. از این چیزها قلبش هیچ تکان نمی خورد و ترس و وحشتی نداشت. ✅ ایشان ملاّ و عالم تراز اول بود. جزء مدرّسین خارج در تهران بود که دو درس خارج می گفت. 📚 جرعه ای از دریا ج 1 ص 547 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی 🔶 آیت الله بهجت رحمة الله علیه گفتند: ابتلائات شیعه امروز بسیار زیاد است، باید در مشاهد مشرّف و مواقف مهمّه برای رفع ابتلائات شیعه دعا کرد و تضرّع نمود. 🔶 امام خمینی رضوان الله تعالی علیه گفتند: آیت الله سیّد عبدالهادی شیرزای برای معالجه به تهران آمد و بعد به مشهد رفت. 🔶 من به دیدن ایشان رفتم، ایشان بینایی چشمش را از دست داده بود، به همه اطرافیان خود متوسّل می شد که برای من دعا کنید. 🔶 ابتلائات شیعه از ابتلای آقای سیّد عبدالهادی به مراتب بیشتر است، ما از همه باید بخواهیم که متوسُل شوند و دعا کنند و تضرّع نمایند تا بلکه فرجی حاصل شود. 📚 روزنه هایی از عالم غیب ص 50 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
52.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤👈 آیت الله بنابی حفظه الله 🔺مبادا خودت را از چشم امام زمان علیه السلام بندازی.❗️❗️ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
✅عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: كُلُ‏ ذَنْبٍ‏ يُكَفِّرُهُ‏ الْقَتْلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ الدَّيْنَ لاَ كَفَّارَةَ لَهُ إِلاَّ أَدَاؤُهُ أَوْ يَقْضِيَ صَاحِبُهُ‏ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي لَهُ الْحَقُّ. ✅ حضرت باقر عليه السّلام مى‏ فرمايد: كسى كه در راه خدا شهيد شود از هر گناهى پاك مى‏ شود ✅ مگر بدهى كه كفاره اش منحصر در این است که يا بايد دينش پرداخت شود و یا رفیقش از جانب او پرداخت کند و یا طلبکار از حقّ خود بگذرد. 📚 كافی، ج ‏5، ص 94 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی ♦️ حجة الاسلام بهمنی گفت: یکی از اساتید دانشگاه اصفهان که شاگرد آیت الله جوادی آملی بود، نقل کرد: یکی از شهدای انقلاب جمهوری اسلامی ایران را در خواب دیدم. ♦️ گفت: برائت نامه ام را به دستم دادند، دیدم روی آن ضرب در کشیده و آن را باطل کرده اند. ♦️ گفتم: به چه علّتی ضرب در بطلان خورده است⁉️ ♦️ گفتند: شما موقعی که در آموزش و پرورش بودی، خانمی را بی جهت از کار بی کنار کردی و این ظلم است که برائت نامه شما را باطل ساخته است. ♦️ آن شهید از من خواست در حلالیت گرفتن از آن زن تلاش کنم. ♦️ من از خواب بیدار شدم و به سراغ برادر آن شهید رفتم و با هم سراغ آن خانم رفتیم و جریان را به او گفتیم. ♦️ آن خانم گفت: او حیثیت مرا از بین برد و مرا بیچاره کرد، من راضی نمی شوم. ♦️ گفتیم: نصف اموال او را به شما می دهیم، راضی شو، اما راضی نشد. 📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص 161 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
💟 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ أَنْ يَا أَخَا الْمُرْسَلِينَ يَا أَخَا الْمُنْذِرِينَ أَنْذِرْ قَوْمَكَ لاَ يَدْخُلُوا بَيْتاً مِنْ‏ بُيُوتِي‏ وَ لأَِحَدٍ مِنْ عِبَادِي عِنْدَ أَحَدٍ مِنْهُمْ مَظْلِمَةٌ فَإِنِّي أَلْعَنُهُ مَا دَامَ قَائِماً يُصَلِّي بَيْنَ يَدَيَّ حَتَّى يَرُدَّ تِلْكَ الظُّلاَمَةَ إِلَى أَهْلِهَا 💟 پیامبر اکرم صلی‌ الله علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند متعال بر من وحى فرستاد كه اى برادر انبيا و اى برادر بيم دهندگان! قومت را بترسان از اينكه وارد خانه‏ اى از خانه‏ هاى من شوند (یعنی مساجد) در حالى كه حقى از بندگان من بر عهده آنان است. 💟 چون مادامى كه اين فرد در برابر من نماز مى‏ گزارد، او را لعنت مى‏ فرستم تا زمانى كه آن حق را برگرداند. 📚 بحار الأنوار، ج‏81، ص 257 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط می گوید: جمعی بودیم که همراه جناب شیخ به قصد ریاضت و ذکر حقّ و دعا، روانه کوه بی بی شهر بانو شدیم. 🔷 نان و خیاری گرفتیم و از کنار بساط خیار فروش قدری نمک برداشتیم و بالا رفتیم. 🔷 آنجا که رسیدیم، جناب شیخ گفت: برخیزید برویم پایین که ما را برگرداندند. 🔷 می گویند: اول پول نمک را بدهید، بعد بیایید مناجات کنید. 📚 تندیس اخلاص، ص 31 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 قَالَ عَلِيٌّ: لَقَدْ صَلَّى بِأَصْحَابِهِ ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ مَا هَاهُنَا مِنْ بَنِي النَّجَّارِ أَحَدٌ وَ صَاحِبُهُمْ مُحْتَبَسٌ عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ بِثَلاَثَةِ دَرَاهِمَ لِفُلاَنٍ‏ الْيَهُودِيِ‏ وَ كَانَ شَهِيدا. ً🔷 حضرت علی علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی ‌الله علیه و آله و سلم یک روز پس از آنکه با اصحاب خود نماز گزارد، فرمودند: آیا از قبیله بنی النجار کسی در اینجا هست؟ 🔷 شخصی از این قبیله که شهید گشته، جلو در بهشت متوقف شده است و نمی تواند وارد بهشت شود. 🔷 چون به فلان شخص یهودی سه درهم بدهی دارد. 📚 بحارالأنوار، ج 17 ص 295 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی 💟 مرحوم پدرم حاج سیّد مهدی خرازی از حاج جعفر صابونی نقل کرد: شبی چهارده صلوات می فرستادم و از خدا می خواستم امر تازه ای را به من نشان دهد. 💟 در عالم خواب حاج میرزا عباس شیشه بر را دیدم که حیوانی رو به روی او نشسته و مزاحم اوست، آن حیوان بسیار وحشتناک بود. 💟 حاج عباس گفت: این حیوان در اثر نارضایتی میرزا حسام پهلوان است. 💟 از خواب بیدار شدم و شخصی را پیش میرزا حسام فرستادم تا از قضیّه مطّلع شوم. 💟 میرزا حسام پس از فهمیدن جریان، گفت: بلی درست است، در اثر تهمتی که به من زده است، از او ناراضی هستم. 💟 بالاخره خودم پیش او رفتم و راضی کردم که از حقّی که بر میرزا عباس دارد، بگذرد. 💟 بعد میرزا عباس را در عالم خواب دیدم که از شرّ آن حیوان خلاص شده است. 📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص 190 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
💟 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد»ِ قَالَ قَنْطَرَةٌ عَلَى الصِّرَاطِ لاَ يَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَةٍ. 💟 در تفسير آیه «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ». بدرستی كه پروردگارت در كمين‏گاه است. 💟 از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: مرصاد، پلى است در صراط كه هيچ بنده ‏اى با بدهكارى از آن نگذرد. 📚 کافی، ج2 ص 331 ❌ کپی با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی ✅ آیت الله خزعلی گفتند: پاسبانی برای من نقل کرد: زنی بچه های یتیم داشت و برای امرار معاش خود باقلا می فروخت. ✅ روزی به او گفتم: بساط خود را جمع کن. گفت: نمی کنم؛ چون بچه یتیم دارم. ✅ من از جمع کردن بساط او منصرف شدم، ولی رفیقی داشتم که به سراغ او رفت و گفت: جمع کن. زن گفت: نمی کنم. ✅ رفیق پاسبانم با لگد، دیگ باقلای او را روی زمین ریخت. پس از این جریان رفیق من پا درد شدیدی گرفت به نحوی که هر چه معالجه کرد، خوب نشد. ✅ عاقبت تصمیم گرفت به کربلا برود. وقتی به کربلا رسید، شب بود، هنگامی که صبح شد گفت: اثاث را بردارید تا به وطن برگریدیم. گفتند: چرا⁉️ ✅ گفت: حضرت عباس علیه السلام را دیشب در خواب دیدم، به من فرمود: با بچه های یتیم آن طور رفتار می کنی و بعد به اینجا می آیی⁉️ ✅ اگر به حرم من بیایی، تو را مکافات می کنم. رفیقم زیارت نکرده برگشت. روزی پیش من آمد و گفت: فلانی می توانی آن زن را پیدا کنی❓ ✅ من تفحص کردم و بالاخره آن زن را پیدا کردم. به آن زن گفتم: یادت هست روزی پاسبانی با تو چه کرد⁉️ ✅ گفت: آری. هر شب او را نفرین می کنم که از پایش خیری نبیند. با او صحبت کردم تا او را به درِ خانه رفیقم آوردم تا او از آن زن عذر خواهی کند. ✅ دوستم با دیدن زن، از او تقاضای عفو و گذشت کرد و آن زن با بزرگواری خود از او درگذشت. 📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص 188 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ از پسر عموی آیت الله گلپایگانی رضوان الله تعالی علیه نقل شده است: در سنین کودکی با هم به مکتب می رفتیم. ✴️ من برای کوتاه شدن راه از میان کشتزارها می گذشتم، و هر چه به ایشان اصرار می کردم که شما هم به دنبال من بیایید او نمی پذیرفت. ✴️ و می گفت: شاید صاحبان آنها راضی نباشند ما از مزرعه آنها عبور کنیم. ✴️ من می گفتم: اولاً ما وزنی نداریم که بخواهیم کشت آنها را پایمال کنیم. ثانیاً ما از جاهای خشک می گذریم. ✴️ اما ایشان قبول نمی کرد و لذا دیرتر از من به مکتب می رسید و مورد اعتراض معلّم قرار می گرفت و او هم علّت اصلی دیر آمدن خود را نمی گفت. 📚 اختران فقاهت ج 2 ص 1103 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 روزگاری که آیت الله گلپایگانی رحمة الله علیه به مکتب می رفتند و پدر و مادر را هم از دست داده بودند. 🔷 رسم چنان بود که هنگام ظهر و وقت نهار، کودکان غذایشان را بر روی هم ریخته و با هم می خوردند. 🔷 اما آیت الله گلپایگانی به کناری رفته و جداگانه غذایش را می خورد و هر چه دیگران اصرار می کردند که ایشان هم با آنان غذا بخورد نمی پذیرفت. 🔷 می گفت: شاید پدران شما راضی نباشند که من از غذای شما استفاده کنم. 🔷 روزی بچه ها غذای او را برداشتند و بر روی غذای خود ریختند تا مجبور شود با آنها نهار بخورد، ایشان آن روز نهار نخورد و در خوراک آنها شرکت ننمود. 📚 اختران فقاهت ج 2 ص 1102 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
حاج محمدعلی فشندی رحمة الله علیه ✅ در مسجد جمكران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم مى ‏آمدم. ✅ ديدم آقايى نورانى داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند. ✅ گفتم: «اين سيد در اين هواى گرم تابستان از راه رسيده تشنه است». ✅ ظرف آبى به دست ایشان دادم تا بنوشند، پس از آنكه ظرف آب را پس داد. ✅ گفتم:«آقا شما دعا كنيد و فرج امام زمان علیه السلام را از خدا بخواهيد تا امر فرجش نزديك گردد». ✅ فرمود:«شيعيان ما به اندازه آب خوردنى، ما را نمى‏ خواهند، اگر بخواهند دعا مى‏ كنند و فرج ما مى‏ رسد». ✅ اين را فرمود و تا نگاه كردم آقا را نديدم. 📕📙 میر مهر، ص ۴۹ 📛 ارسال با ذکر منبع👇👇👇 🆔 @tavasolitabrizi
🔶 از دیشب متوجه شدم که هرچی میگردم کارت‌های بانکی‌ام رو پیدا نمی‌کنم. همه‌ی جیب‌های خودم رو زیر و رو کردم ، فایده نداشت که نداشت. 🔶 صبح به مدت یک ساعت شروع کردم گشتن تمام مسیری که شب‌ قبلش از مغازه خرید کرده بودم. جوری این خیابون‌ها رو می‌گشتم که گویی خودم را کف این خیابون‌ها و کوچه‌ها گُم کرده بودم! 🔶 البته شاید بیشتر بخاطر این بود که حال و حوصله‌ی تلف شدن وقتم برای اینکه برم چهارتا کارت رو دوباره بگیرم نداشتم. 🔶 وقتی در حال جست‌وجوی این‌ها بودم همه‌ی حواسم پیش کارت‌ها بود و چشمم هیچ چیزی را نمی‌خواست جز کارت‌هایش را . 🔶 از مغازه‌ی دیشب هم سوال کردم، نبود که نبود. یک ساعتی طول کشید تا به خانه برگشتم. دیگه کاملا نا امید شده بود که رفتم تو اتاقم را یک بار دیگه خوب بگردم. 🔶 جالب اینه که کارت جلوی چشمام بود ، روی اسپیکر، کنار لب‌تابم. خودمونیم از پیداشدنش خیلی خوشحال شدم. 🔶 انگار قرار بود به من بفهمونند که آهای آقای نسبتا محترم؛ تو برای چهارتا کارت اینطوری حاضری بگردی و سراغ بگیری، اما تا حالا یک بارم این حالت نسبت به امام زمانت رخ نداده، علتش چیه⁉️ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
دلتنگ شدم ماهِ دل آرایم را یڪ‌عمر شڪستم دلِ آقایم را العفو،ڪه آوارهٔ صحراڪردم با دسٺ خودم یوسف زهرایم را. ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
1_186205210.mp3
2.78M
❌👈 برای امام زمان خویش چه کرده ایم⁉️ ❌👈 چندنفر را با او آشنا کرده ایم⁉️ اللّهُمَّ عَجِّل لِولیِّکَ الفَرَج ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ احمد بن أَبی الْحَوَاری‏ می گوید: آرزو داشتم در عالم خواب، أبو سليمان دارانى را كه از عبّاد و زهّاد بود ببينم. ♦️ پس از گذشت يك سال از فوتش او را ديدم و گفتم: خداوند با تو چطور معامله كرد⁉️ ♦️ گفت: اى احمد! وقتى در دنيا بودم بار شترى را ديدم، يك چوب كوچك به اندازه خلال از آن گرفتم. ♦️نمى‏ دانم با آن خلال كردم يا دور افكندم، اكنون‏ يك سال است كه مبتلا به سختى حساب آن هستم‏. ♦️ آرى، أمير المؤمنين عليه السلام به اين حقيقت اشاره مى‏ فرمايد:«وَ اعْلَمُوا عِبادَ اللّهِ انَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سائِلُكُمْ عَنِ الصَّغيرِ مِنْ عَمَلِكُمْ وَ الْكَبيرِ مِنْ عَمَلِكُمْ‏». ♦️ اى بندگان خدا بدانيد كه خداوند از عمل كوچك و بزرگ شما در قيامت خواهد پرسيد. 📚 بحار الأنوار، ج 74 ص 167 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله بهجت رحمة الله علیه 🔷 عدّه ای از جنّیان شخصی را برای اجرای عقد نکاح با خود بردند، پس از پایان مراسم می خواستند به او شیرینی بدهند. 🔷 مقداری طول کشید تا اینکه مقداری نُقل برای او آوردند و گفتند: از فلان مغازه ی قنادی آورده ایم. 🔷 دیروز به عنوان فلان مقدار نُقل برای شخصی کشید، ولی فلان مقدار از وزن آن را کم کشید و ما به اندازه ی کسر ترازویش، از او برداشتیم و اینجا آورده ایم. 🔷 ایشان نُقل را گرفت و نزد همان قنادی که گفته بودند، برد و ماجرا را گفت و صاحب قنادی هم تصدیق کرد. 🔷 آن آقا به قنّاد گفت: دیگر کم فروشی مکن. 📚 در محضر آیت الله بهجت، ج 2 ص 264 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
✅ مرحوم استاد احمد امين در كتاب «التكامل فى ‏الاسلام» نقل كرده است: دو نفر مأمور پست، تهران را به منظور زيارت قبر حضرت سيد الشهداء عليه السلام ترك كردند و چون دولت اجازه مسافرت به عتبات مقدسه را به كسى نمى ‏داد ناچار از راه قاچاق رفتند. ✅ در بيابان شوره زارى گرفتار شدند و به قدرى تشنگى بر آنها فشار آورد كه يكى از آنها از تشنگى مُرد و ديگرى سخت به زحمت افتاد و بالأخره خودش را به تهران رسانيد. ✅ پس از مدتى آن دوست و همكار و همسفر خود را در خواب ديد كه در باغ زيبايى با كمال راحتى به سر مى‏ برد، از حال او پرسيد، پاسخ داد خدا را سپاسگزارم كاملاً راحتم ولى عقربى همه‏ روزه پيش من مى ‏آيد و انگشت ابهام پاى مرا نيش مى ‏زند و به قدرى مرا رنج مى ‏دهد كه نزديك است جان بدهم. ✅ به من خبر داده ‏اند كه اين ناراحتى براى اين است كه روزى در خانه فلان دوستم مهمان بودم و ضمن اينكه با دوستم باقلا مى‏ خوردم، چاقوى كوچكى از خانه او سرقت كردم و آن را در گوشه سمت چپ در فلان نقطه خانه ‏ام پنهان ساخته ‏ام. ✅ از تو انتظار دارم كه به خانه‏ ام بروى و سلام مرا به همسرم برسانى و از قول من به او بگويى كه چاقو را به تو بدهد و به صاحبش برگردانى و از او براى من بخشش بخواهى، شايد خداوند از خطاى من بگذرد. ✅ اين شخص گويد من طبق خوابى كه ديده بودم عمل نمودم، مرتبه ديگر دوستم را در خواب ديدم كه در كمال خوشى و راحتى است و از من سپاسگزارى نمود. 📚 داستانهاى شگفت، ص 255 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله حق شناس رحمة الله علیه 💟 یک نفر به انطاکیه (یکی از شهرهای ترکیه کنونی است) رفته بود و از کسی یک سوزن گرفت که قبایش را بدوزد. 💟 بعد فراموش کرد که سوزن را پس بدهد و از آنجا به شهر دیگری رفت. 💟 وقتی به یادش آمد که سوزن دیگری در دستش جا مانده، تصمیم گرفت که به انطاکیه برگرد و سوزن را به صاحبش بدهد! 📚 مواعظ آیت الله حق شناس، ج 3 ص 127 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🎤👈 آیت الله خرازی 🔷 مرحوم آیت الله حاج سیّد أبوالحسن رفیعی قزوینی (استاد امام خمینی) نقل کردند: پدرم در درس یکی از اساتید شرکت می کردند. 🔷 ایشان گفتند: من دیدم استاد دست خود را موقع درس و غیره در کاسه آب سردی فرو می برد و آب آن کاسه را هم پس از مدتی عوض می کند. 🔷 پدرم از دیدن این منظره تعجّب می کند، روزی خصوصی از علّت این کار از استادش سؤال می کند. 🔷 استاد می گوید: روزگاری مردم نزد من وجوهی برای نماز و روزه می آورند، من آنها را به یکی از دوستان که به تصوّرم آدم خوبی بود، می دادم و او پول ها را از من می گرفت، اما در واقع نه نماز می خواند و نه روزه می گرفت. 🔷 من از این موضوع هیچ اطّلاع نداشتم، تا اینکه او مُرد، به تشییع جنازه او رفته و خودم او را در قبر گذاشتم. موقعی که قصد داشتم بند کفن را باز کنم، ناگاه دیدم سطح بدن او پوشیده از پول های گداخته شده است. 🔷 در این هنگام نوک انگشتان من با آن پول های گداخته اصابت کرد. از آن روز به بعد انگشتان من سوزش شدیدی پیدا کرده است که من ناچارم برای رفع سوزش، آن را در آب سرد فرو کنم و پس از مدتی آب سرد که گرم می شود، باید آب را عوض کنم. 📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص 182 ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
❌👈 عالم سالک، روحانی معنوی و عرفانی حاج شیخ جعفر توسلی رحمة الله علیه در حال استخاره کردن👆👆👆 ❌👈 نمونه ای از استخارات ایشان👇👇👇 💟 حاج آقا توسلی رضوان الله تعالی علیه در مدرسه دارالشفاء نشسته بودند که یک نفر آمد و گفت: حاج آقا برای من یک استخاره بکنید. 💟 ایشان استخاره کردند و گفتند: این کار خوب است ولی برای شما خوب نیست. 💟 آن شخص ناراحت شد و گفت: من فقط می خواستم دروغ بودن استخاره های شما را اثبات کنم. 💟 قصد داشتم در دعای ندبه شرکت کنم، گفتم: از شما یک استخاره بگیرم ببینم چه می گویید. 💟 دعای ندبه که خوب است، چرا شما می گویید برای من بد است⁉️ 💟 بعد از ظهر جمعه، همان شخص آمد و گفت: حاج آقا مرا حلال کنید، من اشتباه کردم. 💟 حاج آقا گفتند: چی شده؟ 💟 گفت: رفتم و در دعای ندبه شرکت کردم. آنجا بحثی شد، من هم یک حرفی زدم که همه به هم ریختند و دعوا به راه افتاد. 💟 می خواستند مرا را هم بزنند؛ گفتند که از هفته آینده دیگر شما در این مراسم شرکت نکنید. 💟 آنجا فرمایش شما که گفته بودید: این کار خوب است ولی برای شما خوب نیست، برایم روشن شد و فهمیدم‼️ ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
firugi_aga.mp3
4.48M
🎤👈 حاج آقای فروغی ❌👈 هارا گئدیرسن⁉️ ❌ سخنرانی به زبان ترکی می باشد. ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi