#سالروز_تخریب_بقیع
#روز_بقیع
#غزل
چارتا گنبد کنار هم ، عجب قابی ! که نیست
خیره ام شبها به سمت چار مهتابی که نیست
چارتا اذن دخول از چارتا باب المراد
می روم سمت بهشت از چارتا بابی که نیست
گوشۀ صحن حسن می ایستم با احترام
دلخوشم در آرزوهایم به آدابی که نیست
در میان زائران گاهی به کنجی قانعم
گرم قرآن خواندنم در کنج سردابی که نیست
با دو رکعت عاشقی بالای سر، حالم خوش است
سجده کردم بارها در بین محرابی که نیست
میروم نزدیک سقّاخانۀ ام البنین
تشنهام، باید بنوشم جامی از آبی که نیست
خادمی میبیندم هرگاه پلکم بسته ماند
با پر قو میشوم بیدار از خوابی که نیست
صحن و ایوان و رواقی نیست شاید، من ولی
حاجتی دارم که میگیرم از اربابی که هست
#محسن_ناصحی