eitaa logo
♦️تا ظهور مولا (عج)♦️
483 دنبال‌کننده
150.2هزار عکس
106.2هزار ویدیو
216 فایل
🤲🏻🌹کانال تحلیلی خبری ؛فقط در جهت ظهور و جهاد تبیین🌹🤲🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
2.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️پخش بانگ الله‌اکبر از مسجد نورشمس در کرانه باختری به بهانه عملیات اسیرگیری نیروهای مقاومت فلسطینی در غزه https://eitaa.com/tazohoorhazrat
✌️سلاح‌هایی که مجاهدان قسام از صهیونیست‌ها به غنیمت گرفتند https://eitaa.com/tazohoorhazrat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌سلام بر تو آن هنگام که بر کبریایی پروردگار تکبیر می گویی! 🔹‌و سلام بر شهادت گفتن تو بر وحدانیت او که تمام بُت 🔹‌ها را سرنگون می کند! https://eitaa.com/tazohoorhazrat
می‌گفت زمان جنگ در خوزستان پشه‌ها حسابی کلافه‌مان کرده بودند. پشه‌هایی که حتی از روی روزنه‌های پوتین هم نیش می‌زدند... برای در امان ماندن از نیش پشه‌ها به سر و صورتمان گازوییل می‌مالیدیم، این کار اگرچه برای وضو گرفتن دردسر ساز بود ولی به سختی‌اش می‌ارزید. روزها به همین منوال طی شد و این شد که کم کم موهام ریخت... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/tazohoorhazrat
🖼 ۱۲ رمز زندگی بهتر آیت الله ره https://eitaa.com/tazohoorhazrat
4.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 وزیر دفاع: ریشه‌های مستحکم جمهوری اسلامی نمی‌گذارد اختلالی در کشور ایجاد شود. https://eitaa.com/tazohoorhazrat
🔸️ رسانه‌های اپوزیسیون ایران مخاطبشون رو اینطوری گول میزنن! https://eitaa.com/tazohoorhazrat
🔸️مرامِ لاتی این نیست روایت شنیدنی یک راننده نیسان از روز تشییع شهید جمهور: ◾️امیرعبداللهیان از بچه محله‌های ما بود؛ بچه شهر رِی. قرار بود توی حرم شاه‌عبدالعظیم خاک‌ش کنند، ولی رئیسی چی؟ هزار کیلومتر راه! با خودم گفتم نامردی است نروم؛ مَرام لاتی این نیست. بلاخره رئیس‌جمهور بود، نون و نمک هم‌دیگر را خورده بودیم. اینطوری شد که ساعت چهار صبح یکه و تنها نشستم پشت نیسان آبی‌ام و زدم به دل جاده. توی مسیر، عکس رئیسی را چسباندم کنار اسم «دلبر». ساعت دو ظهر رسیدم مشهد. قلیان کشیدم و مستقیم رفتم تشییع. فشار تو فشار رفتم تا نزدیک ماشین. داشتم لِه می‌شدم. به زور دستم را مالیدم به تابوت رئیسی. چیزی نخواستم، چیزی خواستن لوطی‌گری نبود. دستم را مالیدم به تابوت شهید و یک کلام گفتم: «دمت گرم!» ◾️همین! هیچ چیز دیگر حتی توی ذهنم نیامد. «دمت گرم» و دیگر هیچی! دوباره گوله شدم و کشیدم بیرون از ازدحام. رفتم حرم. چون عرق داشتم و حمام نرفته بودم، از توی صحن یه سلام دادم آقا و برگشتم. ساعت ۶ غروبی دوباره راه افتادم سمت تهران. https://eitaa.com/tazohoorhazrat