آخرین روز در منزل مادر... روز سوم ماه جمادی الثانی، حضرت علی (ع) وارد خانه شدند. در کمال ناباوری دیدند که فاطمه (س) خمیر نان را آماده کرده‌اند. ظرف آبی آماده کرده اند تا موهای حسنین و لباسهایشان را بشویند. با تعجب علت رو جویا شدند؛ حضرت زهرا در حالی که اشک بر صورتشان جاری بود، فرمودند: زمان فراق من رسیده، شما فردا مشغول غسل و کفن من هستید و می ترسم فرزندانم گرسنه بمانند و سرهایشان غبار آلود شده و لباس هایشان تمیز نباشد. 📚 گزارش لحظه به لحظه از شهادت حضرت زهرا از محمد رضا انصاری @teb_islami_najafabad

آخرین وصیت ها ... حضرت زهرا فرزندانش را به زیارت قبر پدرشان می‌فرستند، تا با علی زمزمه کنند. به ایشان چهار وصیت نمودند. 🥀 اول آنکه: اگر از من کوتاهی دیده ای، مرا عفو کنی و مرا ببخشی؛ حضرت علی فرمود: تو و کوتاهی، ای بانوی بانوان عالم، هرگز! بلکه تو درباره من در کمال محبت و نهایت مهربانی، شفقت، رضایت، تشکر و قناعت بودی. 🥀 دوم اینکه: به فرزندانم توجه کنی که در روزگاران بعد از من کشته می شوند و فرزندانشان آواره می گردند. 🥀 سوم اینکه: مرا شب غسل بده و دفن کن و افراد غریبه و دشمنان بر من شاهد و حاضر نباشند. 🥀 چهارم اینکه: زیارتت را نسبت به قبر من قطع نکنی، چرا که با تو انسی عظیم دارم. حضرت علی (ع)، وصیت ها را قبول کردند و فرموند: ای دختر عمو، من نیز سه خواسته از تو دارم که می خواهم قبول کنی. 🥀 اول آنکه: اگر از سوی من نسبت به تو کوتاهی شده، عفو کنی. 🥀 دوم آنکه: وقتی پدرت را ملاقات کردی سلام و تهیت مرا به ایشان برسانی. 🥀 سوم آنکه: هنگامی که نزد پدر رفتی، شکایت مرا به او نکنی. 📚 گزارش لحظه به لحظه از شهادت حضرت زهرا از محمد رضا انصاری @teb_islami_najafabad

🥀 وصیت خصوصی حضرت زهرا (س).... ساعتی بعد، حضرت زهرا (س)، امام علی(ع) را به بالین طلبید و فرمود: ای پسر عمو، دیگر امیدی به زنده ماندن ندارم و می دانم که ساعاتی دیگر، به پدرم ملحق خواهم شد‌. اکنون تو را به آنچه در دل دارم وصیت میکنم. حضرت علی (ع)، همه را از اتاق بیرون کرد و در بالای سر همسرش نشست و فرمود: ای دختر پیامبر، آنچه در دل داری را بگو... حضرت زهرا (س) فرموند: یا علی، جز راستی و صداقت از من ندیدی و در طول زندگی مشترکمان با تو مخالفت نکردم. حضرت علی (ع) فرمود: بله تو در پیشگاه خدا از همه دانا تر، با تقوا تر، پاک دامن تر و با کرامت تر هستی و آنقدر از خدا ترس داری که مخالفت تو با من معنی ندارد... آنگاه سر فاطمه را بر سینه گرفت و ساعتی باهم گریستند. سپس فرمود: آنچه می خواهی وصیت کن، که مرا وفادار به آنچه دستور دهی خواهی یافت و خواسته ی تو را بر خواسته ی خویش ترجیح می دهم. حضرت زهرا (س) فرمود: ای پسر عمو؛ 🥀 به تو وصیت میکنم که بعد از من با اَمامِه ازدواج کنی که او برای فرزندانم همانند من است. 🥀 تو را وصیت می کنم که هیچ یک از کسانی که به من ظلم کردند و حق مرا غصب نمودند، بر سر جنازه ام حاضر نشوند. آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدایند. 🥀 همچنین هیچ یک از آنها و پیروانشان بر من نماز نگذارند. مرا شب دفن کن ،هنگامی که چشمان مردم در آرامش خواب است. 📚 گزارش لحظه به لحظه از شهادت حضرت زهرا از محمد رضا انصاری @teb_islami_najafabad

🥀 آخرین وصیت حضرت زهرا (س) در آخرین لحظات... ساعتی تا غروب باقی مانده بود و حضرت علی (ع) و زهرا (س) در آخرین نجواهایشان بودند، در آن لحظه حضرت زهرا (س) با اشاره به بسته ای، به حضرت علی (ع) سفارش کرد که ورقی که داخل این کیسه است را در کفن من روی سینه ام قرار بده حضرت علی (ع) پرسید: در این برگه چه نوشته است؟ فرمود: هنگامی که پدرم می خواست مرا به ازدواج تو درآورد، فرمود: فاطمه جان آیا راضی هستی با مهریه ی چهارصد درهم با علی ازدواج کنی؟ عرض کردم: به ازدواج باعلی راضی هستم، اما نه با مهریه چهارصد درهم. در آن هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله خداوند می گوید: بهشت را و آنچه در آن است را مهریه فاطمه قرار دادم. عرض کردم: راضی نمی شوم. فرمود یا فاطمه چه میخواهی؟ عرض کردم: شفاعت را می خواهم. جبرئیل بازگشت و با این ورقه نازل شد که در آن مکتوب بود: شفاعت را مهریه ی فاطمه قرار دادم. روز قیامت این ورقه را می آورم و می گویم: خدایا این سند شفاعت است. 📚 گزارش لحظه به لحظه از شهادت حضرت زهرا از محمد رضا انصاری @teb_islami_najafabad

🥀 بالاترین مصیبت ائمه علیهم السلام این بود که فرزند مطیع و شجاع مثل سلمان فارسی ها کم داشتند یا نداشتند. 🥀 و حضرت حجت هم منتظر مطیع هاست... فقط ۳۱۳نفر... 🥀 پدر و مادری که عاشق ائمه هستید! اول خودتان مطیع امام شوید و بعد این مطیع بودن را به فرزندانتان یاد بدهید... 🥀وقت آن است که به حرف مادر گوش دهیم.... ☘️آقای حسین معینی @teb_islami_najafabad

🥀استقبال پیامبران از روح فاطمه (س) ... درحالی که حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) درمورد وصیت های فاطمه (س) صحبت می کردند؛ ناگهان صدای گریه و ناله ای شنیدند که می گفت: واویلاه، وا مصیبتاه و... فضه از خانه بیرون دوید و دید حسنین (ع)، گریان به سوی خانه می آیند. حضرت علی (ع) از اتاق بیرون آمد و پرسید: ای نور چشمانم، چه شده که اینگونه اشک می ریزید؟ گفتند: پدر جان، به ما گفتید کنار قبر پدربزرگ برویم. ما رفتیم و به آنجا که رسیدیم، شنیدیم هاتفی می گوید: این ابراهیم خلیل است که می گوید: یتیمان فاطمه (س) آمدند. این اسماعیل ذبیح است که می گوید: شفیع ما در روز قیامت آمد. این محمد مصطفی (ص) است که می گوید: پسرانم و نور چشمانم آمدند... سپس پیامبر (ص) خطاب به ما فرمودند: فرزندانم به خانه نزد مادرتان برگردید و قبل از وفاتش با او وداع کنید. هم اکنون من با جمعی از پیامبران به استقبال روح مادرتان آمده ایم. 📚 گزارش لحظه به لحظه از شهادت حضرت زهرا از محمد رضا انصاری @teb_islami_najafabad

#آداب_خوردن @teb_islami_najafabad

چگونه بدن دچار غلبه، انسداد و یا غلظت اخلاط میشود؟! بدن دارای ٧ راه ورودی است: ⬅️۵ تا از گردن به بالا: چشم، گوش، دماغ، دهان و زبان؛ ⬅️پوست،که سرتاسر بدن را فراگرفته؛ ⬅️و آخری قلب، که درمیان سینه جاگرفته است. 🏷 و از طریق این ۷ مسیر، تغذیه می شود، هم #جسمی و هم #روحی_وروانی. اگر ورودی هرکدام از این ها مشکل داشته باشد، و یا خلطی غالب بر ورودی ها شود، ایجاد کننده بیماری ست. ✅️ پس درواقع اصل بهداشت، به معنای پیشگیری از ورودی ناسالم و غیر طیب از این ٧ مسیر به بدن است. ✨️بعنوان مثال ورودی چشم، آن چیزی است که می‌بینیم؛ اگر زیاد صحنه های بد، دلخراش، یا وسایل الکترونیکی ببینیم، دچار خشکی و سردی در ناحیه چشم، و بعد رسوب به کل بدن می‌شویم. در نهایت اول چشممان بیمار میشود و در ادامه بیماری به مغز و قلب رسوخ میکند. 🛑افسردگی، نارضایتی، ناامیدی، هوس رانی و... بیماری هایی است که به اصطلاح چشم دید و دل خواست. 💠#طب_اسلامی شهرمن نجف‌آباد @teb_islami_najafabad