4_6034941500607955415.mp3
1.09M
🔸🔶 قرائت صفحه 437 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 جمعه
🔸 ۱ تیر سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۸ شوال سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸 ۲۲ ژوئن سال ۲۰۱۸ میلادی
ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
🗒 مناسبت ها:
🔻تخریب بُقاع متبرکهی ائمهی بقیع (ع) در مدینهی منوره توسط وهابیون سعودی (1344 ق)
🔻تأسیس "سازمان تبلیغات اسلامی" به فرمان "حضرت امام خمینی"(ره) (1360 ش)
🔻عزل بنیصدر از ریاست جمهوری با حکم حضرت امام خمینی (ره) (1360 ش)
🔻رحلت فقیه جلیل آیتالله "سید حسین طباطبایی بحرالعلوم" عالم برجسته نجف (1380 ش)
🔻آغاز هفته قوه قضاییه "هفته عدالت"
🔻آغاز هفته صرفهجویی در مصرف آب
🔻روز تبلیغ و اطلاعرسانی دینی
🔻روز اصناف
🔻نیروهای اسرائیل از هوا و زمین به لبنان حملهور شدند (1351 ش)
🔻در اولین جلسه مجلس مؤتمن الملک به ریاست و سید حسن مدرس و حکیم الملک به نیابت انتخاب شدند (1300 ش)
🔻در انبار بانک کارگشایی تهران واقع در خیابان فردوسی حریق دهشی رخ داد که منجر به سوختن سه هزار تخته قالی امانتی مردم گردید. (1341 ش)
🔻انتشار نخستین شماره از روزنامهی (مجلس)(1324 ق)
🔻درگذشت "عضدالدوله دیلمی" معروفترین امیر آلبویه در نجف اشرف (372 ق)
🔻مرگ "سلطان سلیم خان" امپراتور مقتدر عثمانی پس از 8 سال سلطنت (926 ق)
🔻محاکمه "گالیلو گالیله"دانشمند و منجم ایتالیایی در دادگاه تفتیش عقاید (1633 م)
🔻انجام موفقیتآمیز ماساژ قلب و بازگرداندن حیات در انگلستان (1902 م)
🔻امضای قرارداد تسلیم فرانسه به آلمان در جریان جنگ جهانی دوم (1940 م)
🔻آغاز حمله بزرگ ارتش آلمان نازی به شوروی در جریان جنگ جهانی دوم (1941 م)
🔻تأسیس جبهه آزادیبخش چاد (1966 م)
👇👇👇
✅ @telaavat
🔻#تفسیر_نور🔻
🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸
🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷
🗯وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُواْ فِى الْأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (11)
🍁جزء 1 سوره بقره 🍂
✅ ترجمه
💭هرگاه به آنان (منافقان) گفته شود در زمین فساد نكنید، مىگویند: همانا ما اصلاحگریم.
🔢پيام ها 🔢
1⃣ گرچه منافقان پندپذیر و نصیحت خواه نیستند، ولى بهتر است با آنها سخن گفت و نهى از منكر كرد. «قیل لهم»
2⃣ نفاق، عامل فساد است. «لا تفسدوا فى الارض»
3⃣ منافق چند چهره بودن خود را مردمدارى واصلاحطلبى مىداند. «انمّا نحن مصلحون» 4⃣ منافق، فقط خود را اصلاحطلب معرّفى مىكند. «انّما نحن مصلحون» (ممكن است كسى در حدّ اعلاى بیمارى روحى باشد، ولى خیال كند كه سالم است.)
5⃣ منافق با ستایش نابجا از خود، در صدد تحمیق مردم و توجیه خلافكارىهاى خویش است. «انّما نحن مصلحون»
👇👇👇
✅ @telaavat
💐🍂💐🍂💐🍂💐🍂💐🍂💐🍂💐
💠 8شوال سالروز تخریب قبور ائمه اطهار علیهم السلام در بقیع 🌷🌺
مهمترین دفن شدگان بقیع از دیدگاه شیعیان، چهار تن از امامان معصوم هستند که در کنار یکدیگر به خاک سپرده شده اند.
🔹امام حسن مجتبی علیه السلام
🔹امام سجاد علیه السلام
🔹امام محمد باقر علیه السلام
🔹امام صادق علیه السلام
🔹قبر منسوب به حضرت فاطمه-سلام الله علیها
🔹قبه بنات الرسول(رقیه،ام کلثوم و زینب)
🔹همسران رسول خدا
🔹مقبره ابراهیم فرزند پیامبر
🔹فاطمه بنت اسد و....
🏴قبرستان بقیع تا قبل از تسلط آل سعود، قبه های متعددی داشت که بر روی قبور خاصی ساخته شده بود. اما اکنون به صورت فضای باز و ساده ای در آمده است و قبرها جز نشانی ساده، به صورت سنگی که بالای سر آنها گذاشته شده، چیزی ندارد.
🏴وهابیان، بار نخست در سال 1221هـ.ق. بخشی از بناهای قبرستان بقیع را ویران نموده و سپس با تکمیل سلطه خود بر حجاز در شوال سال 1344هـ.ق. کلیه این بناها و گنبدها و آثار را ویران و اموال و اشیای گرانقیمت موجود در این اماکن را به تاراج بردند و نه تنها در مدینه، بلکه در هرجا گنبد و بارگاه و زیارتگاهی بود، به ویرانی آن اقدام کردند...
🏴🏴🏴🏴
👇👇👇
✅ @telaavat
🔴مثل خداوند عیبپوش بندههای خدا باشیم!
❤️پروردگار توقّع دارد که ما این کارها را از او یاد بگیریم.
خانمها، آقایان، برادرها، خواهرها خدا توقّع دارد «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ» از اخلاق خدایی متخلّق بشوید.
✅خدا یک عمر از ما پوشانده است...
📛 الآن اگر من یک عیب از کسی بدانم طاقت ندارم این عیب را درون خود نگه دارم.
میگویم: میخواهم یک چیزی بگویم… نه، ولش کن غیبت میشود!
♨️ نفر روبرو هم بدتر حریص میشود:
حالا تو را به خدا بگو، اینجا که کسی نیست. چرا از اوّل گفتی؟ باید بگویی...
💥 اینطور در خانوادهها غیبت میشود، اسرار مردم همینطور فاش میشود...
🚫چرا به این کار استارت میزنی؟
ببین من یک چیزی میدانم…
🌾نه، استغفر الله! از اوّل اصلاً شروع نکن، دیگران را حریص نکن، اصلاً دفن کن این قضیه را...
«تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ»چون بعد آیه و قسم میدهد که یک مقدار بگو، سر نخ بگو..!
📘بخشی از سخنان استاد فاطمی نیا در جلسه سیری در صحیفه سجادیه
👇👇👇
✅ @telaavat
آیت الله مجتهدی تهرانى رحمت الله عليه مى فرمودند: «نماز را فقط به خاطر خدا بخوان»
شیخ رجبعلی خیاط می گفت :
«من همیشه که نماز می خواندم، نماز امام زمان (عج)، نماز جعفر طیار و... حاجتی را از خدا می خواستم. یک بار گفتم هیچ حاجتی نخواهم و برای خودِ خدا نمازی بخوانم.»
🔻تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند 🔺
❇️ شیخ رجبعلی همان شب خواب دید. در خواب به او گفتند: «چرا دیر آمدی؟»
یعنی تو باید سی سال پیش به فکر این کار می افتادی، حالا بعد از یک عمر نماز خواندن به این فکر افتادی که نماز بخوانی بدون اینکه مزد و حاجت از ما بخواهی!
👇👇👇
✅ @telaavat
#دختر_شینا
قسمت :صدوهیجدهم
همین که به خانه خواهرم رسیدیم، بچه ها که صمد را دیدند، مثل همیشه دوره اش کردند. مهدی نشسته بود بغل صمد و پایین نمی آمد. سمیه هم خودش را برای صمد لوس می کرد. خدیجه و معصومه هم سر و دستش را می بوسیدند. به بچه ها و صمد نگاه می کردم و اشک می ریختم. صمد مرا که دید، انگار فکرم را خواند، گفت: «کاش سمیه ستار را هم می آوردیم. طفل معصوم خیلی غصه می خورد.»
گفتم: «آره، ماشاءالله خوب همه چیز را می فهمد. دلم بیشتر برای او می سوزد تا لیلا. لیلا هنوز خیلی کوچک است. فکر نکنم درست و حسابی بابایش را بشناسد.»
صمد بچه ها را یک دفعه رها کرد. بلند شد و ایستاد و گفت: «سمیه را یک چند وقتی با خودت ببر همدان. شاید این طوری کمتر غصه بخورد.»
فردای آن روز رفتیم همدان. صمد می گفت چند روزی سپاه کار دارم. من هم برای اینکه تنها نماند، بچه ها را آماده کردم. سمیه ستار را هم با خودمان بردیم.
توی راه بچه ها ماشین را روی سرشان گذاشته بودند. بازی می کردند و می خندیدند. سمیه ستار هم با بچه ها بازی می کرد و سرگرم بود.
گفتم: «چه خوب شد این بچه را آوردیم.»
با دلسوزی به سمیه نگاه کرد و چیزی نگفت.
گفتم: «تو دیدی چطور شهید شد؟!»
چشم هایش سرخ شد. همان طور که فرمان را گرفته بود و به جاده نگاه می کرد، گفت: «پیش خودم شهید شد. جلوی چشم های خودم. می توانستم بیاورمش عقب...»
خواستم از ناراحتی درش بیاورم، دستی روی کتفش زدم و گفتم: «زخمت بهتر شده.»
با بی تفاوتی گفت: «از اولش هم چیز قابلی نبود.»
با دست محکم پانسمان را فشار دادم.
ناله اش درآمد. به خنده گفتم: «این که چیز قابلی نیست.»
خودش هم خنده اش گرفت. گفت: «این هم یک یادگاری دیگر. آی کربلای چهار!»
گفتم: «خواهرت می گفت یک هفته ای توی یک کشتی سوخته گیر افتاده بودی.»
برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: «یک هفته! نه بابا. خیلی کمتر، دو شبانه روز.» گفتم: «برایم تعریف کن.»
آهی کشید. گفت: «چی بگویم؟!»
گفتم: «چطور شد. چطور توی کشتی گیر افتادی؟!»
گفت: «ستار شهید شده بود. عملیات لو رفته بود. ما داشتیم شکست می خوردیم. باید برمی گشتیم عقب. خیلی از بچه ها توی خاک عراق بودند. شهید یا مجروح شده بودند.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat