ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻗﻤﯽ ﭘﺪﺭ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩ.
ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻥ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﮔﻮ، ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺳﺖ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺴﺠﺪ ﺷﺪ، ﮐﻨﺎﺭ ﭘﺪﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﺶ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺪﺭﺵ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ با صدای بلند ﮔﻔﺖ :
ﺑﻨﺸﯿﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ، ﺑﻔﻬﻢ !
ﺣﺎﺝ ﻋﺒﺎﺱ ﻫﻢ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ:
"ﺁﻗﺎﺟﺎﻥ، ﺩﻋﺎ ﮐﻦ ﺑﻔﻬﻤﻢ"؛
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺗﻨﺪ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩ ﯾﺎ ﻧﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ ﻭ ... شاید ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺧﯿﺮﺍﺕ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻗﻤﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ شاید ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻫﻢ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ
ﻋﻤﻠﺶ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺍﺯ ﻣﻔﺎﺗﯿﺢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯾﺶ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﻢ،ﺍﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ﺷﺮﯾﮏ ﺍﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻣﺎﺩﺭﺗﺎﻥ ﺍﻋﺼﺎﺑﺸﺎﻥ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ، ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻘﺼﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺧﯿﺮﺍﺕ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺕ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ .
🌸ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺠﺘﻬﺪﯼ ﺗﻬﺮﺍنی
👇👇👇
✅ @telaavat
امام هادی(ع)
حسد موجب نابودى خوبیها وحسنات میگردد
تکبروخودخواهى دشمنی را زیاد میکند
عُجب وخودبينى مانع تحصيل علم میشود
بخيل بودن بدترين اخلاق است
طمع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد. 📚بحارالأنوارج۶۹ص
👇👇👇
✅ @telaavat
#من_زنده_ام🌷
#قسمت_پنجاه_و_یکم
سراغ نسیبه را از من گرفت. برایش تعریف کردم که بچهها به شیراز انتقال پیدا کردهاند و حال نسیبه خوب است و آدرس پرورشگاه شیراز- شیشه گری را به او دادم. همینطور که حرف میزد با صورتی رنگ پریده و لبانی خشکیده اشک میریخت و دستم را گرفته بود و میبوسید و به چشمانش میکشید. در حال گریه دعا میکرد: به حق این بارگاه شاهچراغ، به عدد موهای سر این بچههای یتیم، خدا برات خوش بخواد، خیر پیش پات باشه، ننه سبز بخت شی، بچهها رو از زیر آتیش درآوردی.
بغض کرده بودم و جوابی برایش نداشتم و نمیتوانستم حتی دلداریاش بدهم. انگار واژهها نمیتوانستند به احساساتم ادای دین کنند. موقعیت حزن انگیزی بود و کاری از دستم برنمیآمد.کودکانی را میدیدم که از سینه بیرمق مادرانشان شیر میمکیدند و پیرمرد و پیرزنانی را که به سختی خودشان را به این نقطهی امن رسانده بودند و بچه هایی را که مانده از کلاس و درس و مدرسه حیران و سرگردان به اطراف خیره بودند.
کنار ضریح شاهچراغ رفتم و بغض فرو خورده ام را شکستم.در گوشه ای از ضریح شاهچراغ نو عروس و دامادی فارغ از جنگ و غوغای بیرون،تنگ دل هم نشسته بودند و دل می دادند و قلوه می گرفتند.انگار یادشان رفته بود که جز خودشان در این ضریح و در این شهر و در این دنیا دیگرانی هم وجود دارند.دیدن این دو مرا به یاد نامه ی سید انداخت.نامه را از جیبم در آوردم و خواندم:
》به نام خدایی که از روحش در ما دمید تا ما مثل او باشیم.به رنگ او،هم نفس او و هم پیمان رسالت او.می دانم که در روزهای خون و آتش و جنگ از صلح و از زندگی و از عشق گفتن از دید خیلی ها بی معنا و مفهوم باشد.اما از دید من درست امروز وقت گفتن است.امروز که مردن و زندگی ارزان است.امروز که جنگ دارد ما را به امتحان و بلا می کشاند.اگر ازدواج برای تکامل و تکمیل شدن است من برای طی این مسیر نیارمند کسی هستم که بال باشد برای پرواز،پا باشد برای رفتن.چشم باشد برای دیدن.
در رویا و واقعیت به دنبال کسی بودم که از نگاهش،رفتارش و صدایش خدا را ببینم.به دنبال هر چه بودم در تو یافتم.من نمی دانم باید از کجا شروع کنم و حتی باید چه بنویسم.من حتی شیوه ی خواستگاری کردن را هم نمی دانم.این اولین بار و قطعا"آخرین باری است که از دختری خواستگاری می کنم.این چند خط نیمه تمام را نوشتم تا از ارادتم به شما بگویم که جاودانگی من در ارادت به شماست》.
برایم منطقی نبود در شرایطی که زنده بودن مفهوم خود را از دست داده کسی به تشکیل زندگی و انتخاب شریک برای زندگی فکر کند.نامه ی سید را به داخل ضریح شاهچراغ انداختم. هنوز مشغول دعا و ثنا و نماز بودم که صدای داد و بیداد و هوا توجه همه را به صحن کشید.بیرون آمدم دیدم جنگ زده ها و شیرازی ها شاکی بودند و می گفتند شماها ترسیده اید و جنگ را رها کرده اید و فرار کرده اید و می خواهید مردم از جاهای دیگر بیایند برای شما بجنگند.آنها می خواستند جنگ زده ها را از حرم بیرون کنند.کار به جاهای باریک کشیده بود.
جنگ زده ها می گفتند:ما یه عمر سفره دار بودیم.مهمون نواز بودیم،مهمون پرست بودیم.حالا از بد روزگار ریزه خوار سفره ی شما شدیم.اگر یه تیر زیر گوش شما خالی کنن اون وقت می فهمید جنگ یعنی چی!
جنگ زده ها تمام رنج و سختی راه و چند روز گرسنگی و تشنگی را بر سر شیرازی ها خالی کردند،از هر گوشه ای یک صدایی و حرفی زده می شد:
صفای شهر به آدماشه نه به خشت و آجراش و ساختمونای چند طبقه
هر کی تو شهر خودش شهریاره و کاسب سر بازاره.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
504.mp3
1.07M
🔸🔶 قرائت صفحه 504 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 سه شنبه
🔸 ۶ شهریورماه سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۱۶ ذی الحجه سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸 ۲۸ آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ارحم الراحمین»
🗒 مناسبتها:
🔻افشای خروج دو ميليارد دلار ارز توسط 177 نفر از مقامات رژيم طاغوت (1356ش)
🔻ارتحال عالم مجاهد و مرجع استكبارستيز شيعه آيت اللَّه "محمد تقي حائری شيرازی" (1299 ش)
🔻مرگ "مستوفی الممالك" صدر اعظم مشروطه و سياستمدار (1311 ش)
🔻اجازه حضرت "امام خميني (ره)" در مورد مصرف صدقات در راه مبارزه با رژيم صهيونيستی (1347ش)
🔻شهادت ناصر کاظمی؛ فرمانده سپاه پاوه (1361ش)
🔻تیم فوتبال پیکان ایران، تیم فوتبال بنز آلمان را 1-5 شکست داد. (1349ش)
🔻رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی به علت قلّت دستمزد و مزایا از بامداد امروز دست به اعتصاب زدند. (1351ش)
🔻یک هواپیمای ارتشی سقوط کرد و در نتیجه پنج افسر و درجه دار شهید شدند (1352ش)
🔻اتومبیل پیکان ده هزار ریال ارزان گردید (1354ش)
🔻حضرت امام در پیامی به ملت ایران به مناسبت روی کار آمدن دولت جعفر شریف امامی هشدار داد تا مردم فریب این جابجایی را نخورند. (1357ش)
🔻ميرزا حسن خان مستوفي الممالك كه از رجال معروف و مورد توجّه مردم بود به طور ناگهانی درگذشت. (1311ش)
🔻قرارداد صدور کفش از ایران به شوروی امضاء و مبادله شد. (1345 ش)
🔻درگذشت "محمد بن جيانی" منجم مسلمان اندلسی(471 ق)
🔻بنيانگذاری سلسله اشكانيان توسط "اَرَشْك" در پارْتْ (256 سال قبل از ميلاد)
🔻كشف دماغه "اميد نيك" در جنوب آفريقا توسط "بارتولو ميو دياز" (1488م)
🔻كشف راه دريايی هندوستان توسط "واسكو دوگاما" دريانورد پرتغالی (1498م)
👇👇👇
✅ @telaavat
✨ #تفسیر_نور
🍃 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🍃
❤️ بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ ❤️
📖 آيه 📖
وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَرَى نَحْنُ أَبْنَؤُاْ اللَّهِ وَأَحِبَّؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَ يُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ (18)
📖 جزء 6 سوره مائده
✍ ترجمه
ویهودیان ومسیحیان گفتند: ما پسران خدا و دوستان (خاص) اوییم. بگو: پس چرا شما را به (كیفر) گناهانتان عذاب مى كند؟! (چنین نیست) بلكه شما نیز انسان هایى از مخلوقات اویید (وامتیازى ندارید). (خداوند) هر كه را بخواهد (وشایسته بداند) مى آمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مى كند، وحكومت آسمان ها وزمین و آنچه میان آن دو است از آن خداوند است، و بازگشت و سرانجام تنها به سوى اوست.
🍃نکته ها🍃
هنگامى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله جمعى از یهودیان را به اسلام دعوت كرد، گفتند: ما فرزندان و دوستان خداییم.
یهود و نصارا خود را پسران واقعى خدا نمى دانستند، بلكه نوعى فرزند خواندگى تشریفاتى براى خود تصوّر مى كردند.
قتل انبیا، كتمان بشارت ها به آمدن پیامبر اسلام، پیمان شكنى، تحریف كتب آسمانى، گوساله پرستى، بهانه جویى، شكم پرستى، نمونه هایى از جنایات بنى اسرائیل است و كنده شدن كوه از جاى خود، چهل سال آوارگى، مسخ و ذلّت، نمونه هایى از كیفر الهى نسبت به آنان است. «یعذّبكم بذنوبكم»
📡پيام ها 📡
1⃣ نژادپرستى، امتیازطلبى و حقّ را منحصر در خود و حزب و گروه خود دانستن، ممنوع است. «بل أنتم بشر ممّن خلق»
2⃣ هیچ فرد، قوم، نژاد و امّتى، نباید مطمئن به آمرزش خدا باشد، چنانكه نباید از رحمت او مأیوس باشد. «یغفر لمن یشاء ویعذّب من یشاء»
👇👇👇
✅ @telaavat
تو را به دستان بر اوج علی در غدیر
تو را به لبخند لبان زهرا
تو را به شادی و سرور پیامبر
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان...
"پی نوشت"
امام صادق می فرماید:
شما با دونفر شاهد در دادگاه حق خود را می گیرید اما پدر ما با صد و بیست هزار نفر شاهد نتوانست حق خودش را بگیرد، این یعنی غربت...
📚مناقب ابنشهر آشوب ج۱، ص ۵۳۰
👇👇👇
✅ @telaavat
📸 مراسم تکریم و معارفه رئیس قدیم و جدید سازمان تبلیغات اسلامی
گزارش کامل تصویری در👇👇👇👇
http://telavat.com/fa/node/62929
#من_زنده_ام🌷
#قسمت_پنجاه_و_دوم
تا کسی جنگ ندیده باشه معنیشو نمی فهمه.
عده ای از شیرازی ها به دفاع از جنگ زده ها بلند شدند اما جنگ زده ها آنقدر دلشان پر بود که با همه ی ضعف و بی حالی و خستگی دست برادر آن چند جوان شیرازی که نسنجیده حرف زده بودند،نشدند.
دو نفر دیگر هم گوشه ی دیگر حرم دست به یقه شده بودند و می گفتند:اگر بیشتر حرف بزنی،طوری می زنمت که مثل عکس به دیوار بچسی!
_اگه شما غیرت و عرضه داشتین جنگ یک روزه رو بیست روزه نمی کردین و نمی اومدین حرم نشین بشین.
با خودم گفتم مگر امام نگفته مردم باید مقاومت و دفاع کنند؟
خلاصه کار داشت به جاهای باریک و فحش ها و ناسزای های کوچه خیابانی می کشید که به خواهربهرامی که او هم به زیارت شاهچراغ آمده بودم گفتم:من می رم هلال احمر تا از اونجا برگردم آبادان.شیرازی ها راست می گن.ما باید دفاع کنیم.باید کسی سر راه عراقی ها باشه،اونا که بدشون نمیاد تمام خوزستان رو بگیرن.کار ما اینجا چیه؟بچه ها رو می خواستیم تحویل بدیم که دادیم.
با خودم گفتم:جنگ مسئله ریاضی نیست که درباره اش فکر کنی و بعد حلش کنی،جنگ اصلا"منطقی ندارد که با منطق بخواهی با آن کنار بیایی.جنگ،کتاب نیست که آن را بخوانی.جنگ،جنگ است.جنگ حقیقتی عریان است که تا آن را نبینی و دست به آن نکشی،درکش نمی کنی.
آواراگی و غربت و مصیبت و هجران سهم یک یک کودکان و پیر زنان و پیر مردان جنگ زده بود.
در لابه لای جمعیت بعضی از شیرازی ها که به دفاع از جنگ زده ها وارد معرکه شده بودند دو تا خانواده را که بچه های کوچک داشتند با خود به منزلشان بردند.
دیدن این مشاجرات نگذاشتند بیشتر از یک ساعت میهمان شاهچراغ باشیم.با خواهر بهرامی به هلال احمر رفتیم.تعدادی از داوطلبان شیرازی آماده ی اعزام به آبادان بودند.همگی با یک اتوبوس هلال احمر راهی شدیم.در تمام مسیر همصدا با راننده سرودهای انقلابی و شعار وحدت می خواندیم و راننده با سرعت و هیجان رانندگی می کرد.نزدیکی های صبح به ماهشهر رسیدیم.با رسیدن به حدود خوزستان روی موج رادیوی نفت،صدای سید محمد صدر و غلامرضا رهبر شنیده می شد که اخبار جبهه و جنگ را با شعارهای تند و انرژی بخش اعلام می کردند.صدای انفجارهای پی در پی و عبور ماشین های مملو از جمعیت که از شهر خارج می شدند به گوش می رسید.رعب و وحشت ناشی از صدای انفجارها بعضی از داوطلبان داخل اتوبوس را وحشت زده و توان جنگیدن و ایستادگی را از آنها سلب کرده بود.اتوبوس هنوز وارد منطقه ی جنگی نشده بود.با آژیرهای ممتد حمله ی هوایی،راننده اتوبوس را متوقف می کرد و مسیر نیم ساعته دو ساعت طول کشید.راننده متوجه شد این راه،راه شعر و شعار نیست بلکه راه خون و شهادت است،اتوبوس را کنار جاده نگه داشت و با لهجه ی قشنگ شیرازی گفت:کاکو مو دارم بر می گردم شیراز.هر کی می خود با مو برگرده بشینه؛هر کی نمی خود پیاده بشه.راه بازه و جاده دراز،این راه شوخی بردار نیست.
بعد از کلی چک و چانه قرار شد چند کیلومتر ما را پیاده کند و برگردد.از سر بندر که عبور کرد، دیگر جرات جلوتر رفتن نداشت.هرچه گفتیم:این نامردیه که وسط راه ما رو پیاده کنی،ناسلامتی راننده ی ماشین هلال احمری! گفت:اینجا دیگه جای بازی و شوخی نیست.آره مو نامردم.هر کی نامرده بشینه.مردا پیاده شن برن جنگ،مگه نمی خواستین برین جبهه بجنگین؟جنگ از اینجا شروع می شه.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
505.mp3
949.3K
🔸🔶 قرائت صفحه 505 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 چهارشنبه
🔸 ۷ شهریورماه سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۱۷ ذی الحجه سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸 ۲۹ آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا حی یا قیوم»
🗒 مناسبتها:
🔻درگذشت فقيه و مرجع بزرگوار تقليد آيت اللَّه "سيد محمدتقی خوانساری" (1331 ش)
🔻رحلت آيت اللَّه "سيد شهاب الدين مرعشی نجفی" عالم رجالی و مرجع بزرگ تقليد شيعيان (1369 ش)
🔻ایران و جمهوری متحده عربی (مصر-سوریه) اعلامیه مشترکی انتشار دادند و طی آن اعلامیه برقراری مجدد مناسبات بین دو کشور را اعلام داشتند (1349ش)
🔻نیروهای عراق با توپخانه و سایر سلاح های سنگین و پاسگاه های مرزی ایران را مورد تجاوز قرار دادند.(1353ش)
🔻درگذشت عالم و مجتهد بزرگ، آيت اللَّه "آقا رحيم ارباب اصفهانی" (1396 ق)
🔻تاسيس سلسله ی ايلكانی يا آل جلاير توسط شيخ "حسن بزرگ" (740 ق)
🔻تولد "محبُّ الدين سرايی" مفسر و فقيه مسلمان (790 ق)
🔻وفات فقيه بزرگوار آيت اللَّه "سيد مرتضي فيروز آبادی" (1410 ق)
🔻درگذشت "محمد نجيب" اولين رئيس جمهور مصر (1984م)
🔻مرگ "پير جُميِّل" بنيانگذار حزب فالانْژْ لبنان (1984م)
🔻آزمايشِ پنهانی اولين بمب هسته ای اتحاد جماهير شوروی (1949م)
👇👇👇
✅ @telaavat
امام على عليه السلام:
بايد منفورترين مردم نزد تو و دورترين آنها از تو كسى باشد، كه بيش از همه عيب جوى مردم است
📚 غررالحكم حدیث 7378
👇👇👇
✅ @telaavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امید خدا به ما نویدی بدهد
در عیدغدیر اجر مزیدی بدهد
ازبرکت ذکر یاعلی و صلوات
حق بافرجش برهمه عیدی بدهد
پيشاپيش
عیدسعید غدیرخم مبارک باد🌸
🌺💞🍃
👇👇👇
✅ @telaavat
✨ #تفسیر_نور
🍃 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🍃
❤️ بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ ❤️
وهُوَ اللَّهُ فِى السَّمَوَتِ وَفِى الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ (3)
📖 جزء 7 سوره انعام
✍ ترجمه
و اوست كه در آسمان ها و در زمین خداوند است. نهان و آشكار شما را مى داند، و هرچه را به دست مى آورید (نیز) مى داند.
🍃نکته ها🍃
در پاسخ به عقیده ى انحرافى چند خدایى (خداى باران، خداى جنگ، خداى صلح، خداى زمین و...) این آیه مى فرماید: خداى همه چیز و همه جا یكى است.
امام صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: او به تمام مخلوقات از نظر علم و قدرت و سلطه و حاكمیّت احاطه دارد.
📡پيام ها 📡
1⃣ منطقه ى فرمانروایى خداوند، تمام هستى است. «فى السموات و فى الارض»
2⃣ خداوند چون حاكم است، آگاه است. «هو اللَّه فى السموات و فى الارض یعلم...»
3⃣ آشكار و نهان انسان نزد خداوند یكسان است. «یعلم سرّكم و جهركم»
4⃣ ایمان به احاطه علمى خداوند، هم انگیزه براى كار نیك است و هم بازدارنده از كار بد. «یعلم سرّكم و جهركم»
5⃣ خداوند، از آینده ى كارهاى انسان آگاه است. «و یعلم ما تكسبون»
👇👇👇
✅ @telaavat
🍀 #برگ_سبز
🌺 بنّایی که واسطه حضرت امیر (ع) و علامه امینی شد
🍃حجتالاسلام سید محمد نوری که در کتابخانه نجف اشرف، ملازم علامه امینی بود، گفته است: علامه امینی میفرمود: در یک شب جمعه، زائر حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و مشغول زیارت و دعا بودم، از خدا میخواستم به خاطر حضرت امیر علیهالسلام کتاب «درالسمطین» را که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر به آن نیاز داشتم، برای من مهیا کند.
🍃 در این هنگام، یک عرب ساده و بیآلایش برای زیارت حضرت مشرف شد و از حضرت میخواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد، یک هفته گذشت ولی کتاب را پیدا نکردم؛ بعد از آن، دوباره برای زیارت مشرف شدم، از حسن اتفاق در وقتیکه مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر کرد که حاجت او را برآورده کرده است.
🍃 وقتی من کلام آن مرد را شنیدم، محزون شدم، چون دیدم امام، حاجت او را برآورده کرده، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است.
🍃 خطاب به حضرت (علیهالسلام) عرضه داشتم: جواب این مرد را دادی و حاجتش را برآورده کردی! اما من مدتی است به خدا متوسل میشوم و شما را شفیع قرار میدهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده، آیا من کتاب را برای خودم میخواهم، یا به خاطر کتاب شما؟
🍃 آنگاه گریه برایم مستولی شد و با حالت ناراحتی از حرم بیرون آمدم، آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم، در عالم خواب دیدم که مشرف به خدمت حضرت امیر (علیهالسلام) شدهام و حضرت در آن حال، به من فرمود: ✨آن مرد، ضعیف الایمان بود و نمیتوانست صبر کند ولی تو باید صبر داشته باشی.✨
🍃 از خواب بیدار شدم، صبح سر سفره بودم که در زده شد، در را باز کردم، دیدم همسایهای که شغلش بنایی بود، داخل شد و سلام کرد و گفت: من خانه جدیدی خریدهام که بزرگتر از این خانه است، بیشتر اثاث خانه را به آنجا منتقل کردهام و این کتاب را در گوشه آن خانه پیدا کردم، خانمم گفت: این کتاب به درد تو نمیخورد، آن را به شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن، شاید او استفاده کند.
🍃 من کتاب را گرفتم، غبارش را پاک کردم و دیدم همان کتاب خطی «در السمطین» است که دنبالش بودم. در این هنگام، بر این نعمت، سجده شکر کردم.
📚 با اقتباس و ویراست از کتاب علامه امینی جرعه نوش غدیر علامه حسنزاده آملی
👇👇👇
✅ @telaavat
🔷🔹➖⚜➖🍃🌸🍃
🔴 چراغ قرمزها درقرآن
⭕️پرهیز از #غیبت:
👈ولا یغتب بعضکم بعضاً أیحب أحدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکرهتموه (حجرات/12)؛
➖ از دیگران غیبت نکنید؛ آیا دوست دارید که گوشت برادر مرده خود را بخورید؟ البته از آن، کراهت دارید.
⭕️پرهیز از #تمسخر:
👈لا یسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم
(حجرات/11)
👈ای اهل ایمان! گروهی از شما گروه دیگر را مسخره نکند، چه بسا آن گروه دیگر بهتر از ایشان باشد
⭕️پرهیز از #وعده_دروغ:
👈یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون (صف/2و3)؛
➖ ای اهل ایمان! چرا چیزی را میگوئید که به آن عمل نمیکنید؟ اینکه چیزی را بگوئید که عمل بدان نمیکنید نزد خداوند گناهی است بزرگ.
⭕️پرهیز از #عیبجوئی و #هرزه_زبانی:
👈ویل لکل همزة لمزة (همزه/1)؛
➖وای بر هر عیبجوی هرزه زبان
⭕️پرهیز از #گمان_درهمه_چیز:
👈اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم (حجرات/12)؛
➖از بسیاری از گمانها دوری کنید، که بعضی از گمانها گناه است.
⭕️پرهیز از زیادی #کنجکاوی_دراموردیگران:
👈ولا تجسسوا (حجرات/12)؛
➖تجسس نکنید.
👇👇👇
✅ @telaavat
#من_زنده_ام🌷
#قسمت_پنجاه_و_سوم
از مجموع چهل وچند نفر مسافر اتوبوس،فقط ده نفر پیاده شدند؛هشت تا از برادران،من و خواهر بهرامی.کنار جاده را گرفتیم و پیاده راه افتادیم.گاهی حلوی ماشین های عبوری را می گرفتیم و هر کدام جا داشتند تعدادی از ما را سوار می کردند.
برادرها جلوی یک ماشین را گرفتند و گعتند:شما دو تا خواهر سوار بشین و زودتر برین.ما پیاده هم میتونیم بیایم.
هر از گاهی یاد نامه ی سید می افتادم.هم از خودم عصبانی بودم بی آنکه بدانم چرا و هم در دل به سید آفرین می گفتم که چقدر این مرد شجاع است که در بدترین شرایط به مفهوم کلمه زندگی فکر می کند.من هرگز به خودم فرصت نداده بودم درباره ی این موضوع حتی فکر کنم.
راننده ای که سوار ماشینش شده بودیم بر خلاف راننده ی اتوبوس،جسورانه و بی توجه به آژیرها و انفجارها به سرعت در مسیر خود می رفت.چند کیلومتری از سر بندر دور شده بودیم.سرنشینی که به نظر می آمد از وضعیت جبهه خبر دارد با آب و تاب تعریف می کرد:عراقیا توی خواب هم نمی دیدن سه هفته با ایران بجنگن،امروز چهارشنبه بیست و سوم مهر قول می دم جشن پیروزی بگیریم.فقط باید از این سه هفته درس بگیرن که دیگه اسم کارون و خوزستان یادشون بره.
در حالی که به حرف های او گوش می دادم حواسم به صدای رادیوی کوچکی بود که آن را از زیر مقنعه روی گوشم گذاشته بودم تا بتوانم اخبار لحظه به لحظه جنگ را از روی موج رادیوی نفت دنبال کنم.فضای بیرون حکایت غم انگیزی داشت.مردم ناباورانه و بهت زده با دمپایی های لنگه به لنگه در حالی که بچه ها را قلم دوش گرفته یا کشان کشان به دنبال خود می کشیدند،راهی شهرهای دیگر بودند.با قیافه های خسته،گرسنه و پژمرده،با سرخوردگی از بیابان و شوره زارها عبور می کردند بی آنکه خبر از مقصد و میزبان داشته باشند.بی آنکه کسی در انتظار آنان باشد گاه ملتمسانه جلوی ماشین ها را می گرفتند یا با ظرفی تقاضای بنزین می کردند یا با همان پاهای تاول زده و کمرهای خمیده به راه خود ادامه می دادند.اغلب آنها پیرمرد و پیرزن یا کودکان خردسال بودند.دیدن این مردم آواره و خانه به دوش مرا به یاد دعوای حرم شاهچراغ می انداخت.به خواهرم بهرامی گفتم:ما در یک آزمون بزرگ الهی قرار گرفته ایم،جنگ برای همه ملت ایران حتی آنهایی که در مرزها نیستند،یک امتحان بزرگ است.
دوباره یاد نامه ی سید افتادم و در دلم گفتم بعد از پشت سر گذاشتن این امتحان حتما"به آینده و زندگی و سید فکر خواهم کرد.
سرعت ماشین آنقدر زیاد بود که گویی ما را باید سر ساعت به مقصد می رساند که به پروازمان برسیم و جا نمانیم.
کم کم به تابلوی راهنمای 12 کیلومتری آبادان نزدیک می شدیم.تعدادی سرباز در کنار جاده زیر لوله های نفت به حالتربه حالت سینه خیز دراز کشیده بودند و چند خودروی خودی متوقف شده توجهم را جلب کرد.
گفتم:خواهر بهرامی سرباز ها را بببن!خدا خیرشان دهد،زیر این آفتاب داغ،زیر این لوله های نفت،با چه زحمتی پاسداری می دهند...
هنوز جمله ام را تمام نکرده بودم که ناگهان خودروی ما با صدای انفجار مهیبی متوقف شد و همان سربازهای وظیفه شناس!با سرعت به سمت خودروی ما خیز برداشتند.با بهت و حیرت به آنهاخیره شده بودم.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
💚 يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ.💚
💛ای پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکردهای، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوی دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتی) راهنمایی نخواهد کرد.💛
🌹مائده (۶۷)🌹
🍃آیه ی ابلاغ ولایت (علی علیه السلام)🍃
#عید_غدیر
#امیر_المومنین
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
👇👇👇
✅ @telaavat
4_5960904566596698777.mp3
869.6K
🔸🔶 قرائت صفحه 506 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 پنج شنبه
🔸 ۸ شهریورماه سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۱۸ ذی الحجه سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸 ۳۰ آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «لا اله الا الله الملک الحق المبین»
🗒 مناسبتها:
🔻عید سعید غدیر خم و انتخاب امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام به جانشینی پیامبر اسلام (10 ق)
🔻امضای معاهده ننگین تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس در عهد "محمدعلی شاه قاجار" (1286 ش)
🔻قتل "میرزا علیاصغر خان اتابک اعظم" صدراعظم منفور و مستبد دوران مشروطیت (1286 ش)
🔻ارتحال عالم و عارف ربانی آیتالله "شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی" (1321 ش)
🔻انفجار دفتر نخستوزیری توسط منافقین و شهادت مظلومانه "رجایی" و "باهنر" (1360 ش)
🔻رحلت آیتالله "جلال طاهر شمس گلپایگانی" عضو مجلس خبرگان رهبری (1374 ش)
🔻روز مبارزه با تروریسم
🔻شهادت شهید حبیب دارابی (1360 ش)
🔻سیل مدهشی در سراب جاری شد، خسارات و تلفات زیادی برجای گذارد. (1327 ش)
🔻پایان طوفان نوح و قرار گرفتن کشتی حضرت نوح (ع) در کوه جودی
گلستان شدن آتش نمرود بر حضرت ابراهیم خلیل (ع)
🔻وفات حکیم و سیاستمدار بزرگ "خواجه نصیرالدین طوسی"(672 ق)
🔻ولادت فقیه فاضل، استاد متأخرین آیتالله "شیخ مرتضی انصاری"(1214 ق)
🔻درگذشت "ناجی العلی" طراح و کاریکاتوریست معروف فلسطینی (1987 م)
🔻روز ملی و استقلال "آذربایجان" از اتحاد جماهیر شوروی سابق (1991 م)
👇👇👇
✅ @telaavat